آیه 73 سوره زمرReviewed by متین on May 14Rating: 4.5آیه 73 سوره زمر

♦ آیه 73 سوره زمر ♦

وَسِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا ۖ حَتَّىٰ إِذَا جَاءُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ

دسترسی سریع به خدمات

ترجمه آیه
تفسیر آیه
نکته آیه
تفسیر روایی
معرفی اجمالی سوره

ترجمه های آیه (فارسی – انگلیسی)

و کسانی که تقوای الهی پیشه کردند گروه گروه به سوی بهشت برده می‌شوند؛ هنگامی که به آن می‌رسند درهای بهشت گشوده می‌شود و نگهبانان به آنان می‌گویند: «سلام بر شما! گوارایتان باد این نعمتها! داخل بهشت شوید و جاودانه بمانید!»
|و كسانى كه از پروردگارشان پروا داشتند، گروه گروه به سوى بهشت سوق داده شوند. تا چون بدان جا رسند و درهاى آن [به رويشان‌] گشوده گردد و نگهبانان آن به ايشان گويند: سلام بر شما! پاك شديد، پس براى هميشه داخل آن شويد
و كسانى كه از پروردگارشان پروا داشته‌اند، گروه گروه به سوى بهشت سوق داده شوند، تا چون بدان رسند و درهاى آن [به رويشان‌] گشوده گردد و نگهبانان آن به ايشان گويند: «سلام بر شما، خوش آمديد، در آن درآييد [و] جاودانه [بمانيد].»
و متقیان خدا ترس را فوج فوج به سوی بهشت برند تا چون بدانجا رسند و همه درهای بهشت (به رویشان به احترام) بگشایند و خازنان بهشتی (به تهنیت) گویند: سلام بر شما باد (خوشا به حال شما) که چه خوش عیش ابدی نصیب شما گردید حالی در این بهشت ابد در آیید و جاودان متنعّم باشید.
و کسانی که از پروردگارشان پروا کردند گروه گروه به بهشت رانده می شوند، چون به آن رسند در حالی که درهایش از پیش گشوده شده است، نگهبانانش به آنان گویند: سلام بر شما، پاکیزه و نیکو شدید، پس وارد آن شوید که [در آن] جاودانه اید.
و آنان را كه از پروردگارشان ترسيده‌اند گروه‌گروه به بهشت مى‌برند. چون به بهشت برسند درهايش گشوده شود. و خازنان بهشت گويندشان: سلام بر شما، بهشتتان خوش باد، به درون بياييد، همواره در اينجا خواهيد بود.
و کسانی را که از پروردگارشان پروا کرده‌اند، گروه گروه به سوی بهشت برانند، تا به نزدیک آن رسند، در حالی که درهایش گشوده است، و نگهبانان آن به ایشان گویند سلام بر شما خوش آمدید به آن وارد شوید و جاودانه بمانید
و آنان كه از پروردگار خويش پروا كرده‌اند گروه گروه به بهشت برده شوند تا آنگاه كه بدانجا
و کسانی که از (عذاب و خشم) پروردگارشان می‌پرهیزند، گروه گروه به سوی بهشت رهنمود می‌شوند تا بدان گاه که به بهشت می‌رسند، بهشتی که درهای آن (برای احترامشان به رویشان) باز است. بدین هنگام نگاهبانان بهشت بدیشان می‌گویند: درودتان باد! خوب بوده‌اید و به نیکی زیسته‌اید، پس خوش باشید و داخل بهشت شوید و جاودانه در آن بمانید.
و کسانی که از پرودگارشان پروا داشته‌اند، گروه گروه سوی بهشت سوق داده شدند، تا هنگامی که بدان رسند و درهای آن (به رویشان) گشوده گردد، و نگهبانان آن به ایشان گویند: «سلام بر شما، خوش آمدید، پس در آن جاودانه درآیید.»
و رانده شدند آنان که پرهیزکاری کردند بسوی بهشت گروه‌هایی تا گاهی که آمدندش و گشوده شد درهایش و گفتند بدیشان نگهبانانش سلام بر شما خوش آمدید (پاک شدید) پس درآیید در آن جاودانان‌
And those who feared their Lord will be led to Paradise in throngs. Until, when they have reached it, and its gates are opened, its keepers will say to them, “Peace be upon you, you have been good, so enter it, to abide therein eternally.”

تفسیر های آیه

وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ «73»

و كسانى كه از پروردگارشان پروا داشتند گروه گروه به سوى بهشت سوق داده شوند تا چون به نزد آن رسند، در حالى كه درهاى بهشت گشوده شده است و نگهبانان بهشت به آنان گويند: «سلام بر شما پاك و پسنديده بوديد، پس داخل شويد در حالى كه در آن جاودانه خواهيد بود».

نکته ها
در آيه‌ى 71 خوانديم: همين كه دوزخيان به دوزخ مى‌رسند درها باز مى‌شود «جاؤُها فُتِحَتْ» ولى در اين آيه مى‌فرمايد: «وَ فُتِحَتْ» يعنى بهشتيان به بهشت مى‌رسند در حالى كه قبلًا درها برايشان باز شده است.

در كتاب خصال از حضرت على عليه السلام نقل شده است كه بهشت هشت در دارد و هر درى مخصوص گروهى است. يك در براى انبيا و صدّيقان، يكى براى شهدا و صالحان و پنج در براى شيعيان من و يك در براى مسلمانانى كه كينه‌ى مرا ندارند. «1»

سؤال: با آنكه عمر و اعمال نيك و بد انسان در دنيا محدود است، چرا كيفر و پاداش قيامت نامحدود است كه قرآن مى‌فرمايد: دوزخيان و بهشتيان جاودانه در آتش يا بهشت خواهند بود.

پاسخ: اولًا جاودانگى در بهشت، از باب لطف خداوند است و منافاتى با عدل ندارد. ثانياً جاودانگى در دوزخ براى همه دوزخيان نيست بلكه بسيارى از مجرمان پس از ديدن كيفر اعمالشان و پاك شدن از گناه، وارد بهشت مى‌شوند. ثالثاً مدّت كيفر بستگى به ميزان سبكى يا سنگينى جرم دارد، نه زمان انجام جرم. چه بسا كسى كه در يك لحظه اقدام به قتل كسى كرده و حتّى موفّق نشده، امّا دادگاه براى او حبس ابد مقرّر مى‌كند. آيا مجازات كبريت زدن‌

«1». تفسير الميزان.

جلد 8 – صفحه 205

به يك بشكه بنزين يا يك كشتى بنزين يكسان است؟ آرى، آن كه تمام عمر نافرمانى خالق هستى و خداى بزرگ را كرده است، براى هميشه در عذاب خواهد بود.

پیام ها
1- راه ورود به بهشت، پاكى و پارسايى است. «سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ»

2- بهشت نيز درهاى متعدّدى دارد. «أَبْوابُها»

3- «سَلامٌ عَلَيْكُمْ» درود فرشتگان به بهشتيان است كه در دنيا نيز اين گونه سلام سفارش شده است.

4- شرط ورود به بهشت پاكى است كه يا از اول بوده و يا در اثر توبه پيدا شده است. «طِبْتُمْ فَادْخُلُوها»

وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ (73)

وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا: و برانند به لطف و ملايمت آنان را كه پرهيزكارند از عذاب، يعنى ملائكه شتاب زدگى نمايند به رفتن ايشان، إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً:

«1» سوره هود/ 119.

جلد 11 – صفحه 273

بسوى بهشت فوج فوج بر تقارب مراتب ايشان در شرافت و علو طبقه.

نكته: ايراد لفظ سوق در اين مقام بر طريق مزاوجت است، يا به اعتبار آنكه مراكب ايشان را سوق نمايد؛ چه در خبر است ملائكه متقيان را سواره به بهشت روان كنند.

حَتَّى إِذا جاؤُها: تا چون بيايند بهشت را به سعادت ابدى و نعمت سرمدى فايز شوند، وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها: و گشوده باشد درهاى آن پيش از رسيدن ايشان به آن تا انتظار گشودن آن نكشند و درهاى بهشت باشد. چون به آن رسند، ملائكه به استقبال ايشان بيرون آيند، وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها: و گويند خازنان رضوان، سَلامٌ عَلَيْكُمْ‌: سلامتى و ايمنى و تحيت و رحمت خدا بر شما باد، طِبْتُمْ‌: پاك بوديد در دنيا از معاصى و مآثم، لا جرم به اين مرتبه بلند و درجه ارجمند نائل شديد. يا آنكه پاكيزه شديد به مغفرت قبل از دخول بهشت، يا پاكيزه است شما را اين مقام مسرت فرجام.

از حضرت امير المؤمنين عليه السلام مروى است: چون بهشتيان به در بهشت رسند، در آنجا درختى بينند در زير آن دو چشمه بيرون آيد، ايشان را گويند در اين چشمه غسل كنيد، چون غسل كنند ظاهر اعضاى آنها پاكيزه و لطيف شود و هرگز مويهاى ايشان ژوليده نشود و اعضاى آنها چرگين نگردد، و از چشمه ديگر بياشامند باطن آنها از جميع غل و غش و حقد پاك شود، بعد از آن لون آنها متغير نگردد و چيزى كه موجب تنفر باشد از آنها به ظهور نرسد «1»، لذا ملائكه گويند: «طبتم» ظاهر و باطن شما پاك شد.

فَادْخُلُوها خالِدِينَ‌: پس در آئيد در بهشت در حالتى كه جاويد باشيد.

«1» منهج الصادقين، ج 8، ص 121.

جلد 11 – صفحه 274

تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى‌ جَهَنَّمَ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آياتِ رَبِّكُمْ وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا قالُوا بَلى‌ وَ لكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذابِ عَلَى الْكافِرِينَ (71) قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ (72) وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ (73) وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِينَ (74) وَ تَرَى الْمَلائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ قِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (75)

ترجمه‌

و سوق داده شوند آنانكه كافر شدند بسوى دوزخ دسته دسته تا چون آيند آنرا گشوده شود درهايش و گويند بآنها نگهبانانش آيا نيامد شما را پيمبرانى از خودتان كه بخوانند بر شما آيتهاى پروردگارتان را و بيم دهند شما را از ملاقات امروزتان گفتند آرى ولى واجب شد حكم عذاب بر ناگروندگان‌

گفته شود داخل شويد از درهاى جهنم با آنكه جاويد باشيد در آن پس بد است جاى تكبر كنندگان‌

و سوق داده شوند آنانكه ترسيدند از پروردگارشان بسوى بهشت دسته دسته تا چون آيند آنرا آيند و گشوده شود درهايش و گويند بايشان نگهبانانش سلام بر شما پاك شديد پس داخل آن شويد جاودانيان‌

و گويند ستايش مر خدائيرا كه براستى وفا فرمود در باره ما بوعده خود و بميراث داد بما زمين را جاى ميگيريم از بهشت هر جا كه خواهيم پس خوب است پاداش عمل كنندگان‌

و مى‌بينى فرشتگان را حلقه زنان در گرد عرش تنزيه نمايند بستايش‌

جلد 4 صفحه 512

پروردگارشان و حكم شود ميان آنها براستى و درستى و گفته شود ستايش مر خداى را است كه پروردگار جهانيان است.

تفسير

– خداوند سوق ميدهد كفار و مخالفين با اهل ايمان و تقوى را مانند بهائم دسته دسته بحسب مراتبشان در كفر و خلاف بسوى جهنم تا وقتى كه برسند بآن باز شود درهاى جهنم بروى آنها و آن هفت در است كه در سوره حجر بيان شد و براى سرزنش و ملامت بآنها ملائكه موكّله دوزخ گويند آيا پيمبرانى از نوع خود شما از جانب خدا نزد شما نيامدند و آيات حق و كتب سماوى را براى شما تلاوت ننمودند و از چنين روز سختى كه ديدار آن در پيش است آگاهتان ننمودند و شما را از آن بيم ندادند و آنها در جواب گويند بلى چنين است آمدند و احكام خدا را بما ابلاغ نمودند و ما را از چنين روزى ترساندند ولى ما گوش نداديم و مستحق عقوبت شديم و حكم خداوند بعذاب ما منجز گرديد و موكلين هر دسته‌اى را از درى كه مخصوص بخودشان است داخل جهنم مينمايند و فرمان خلود در آن را بآنها ميدهند و خداوند سوق ميدهد مراكب اهل ايمان و تقوى را در حاليكه سوارند بر آنها چنانچه در سوره مريم بيان شد دسته دسته بحسب مراتبشان در اطاعت خدا و ولايت ائمه اطهار بسوى بهشت تا وقتى كه ميرسند ببهشت مشاهده مينمايند از تجليلات و احترام ورودى بقدرى كه نميتوان بيان نمود و قبل از ورود ايشان درهاى هشت‌گانه بهشت برويشان باز خواهد شد و ملائكه رحمت منتظر قدوم ايشانند و باستقبال ميآيند و عرض سلام و تحيّت و تبريك ورود مينمايند و بشارت ميدهند آنانرا بسلامتى و ايمنى از جميع مكاره و آفات و بليّات و پاكيزگى از تمام كثافات و كدورات و تنعّم بانواع نعم و لذّات تا خدا خدائى ميكند و بنابر اين جواب اذا محذوف شده براى دلالت بر عظمت و قابل وصف نبودن آن چنانچه بيان شد و محتمل است تقدير كلام آن باشد كه چون آيند آنرا آيند و حال آنكه باز شده باشد درهاى بهشت براى ايشان و قمى ره طبتم را بطيب مولد ايشان تفسير نموده و فرموده چون غير از حلال‌زاده داخل بهشت نميشود و ظاهرا مقصودش دشمنان امير المؤمنين عليه السّلام ميباشند كه بوى بهشت بمشام آنها نميرسد و در خصال از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه او بتوسط

جلد 4 صفحه 513

آباء كرام خود از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه فرمود بهشت هشت در دارد يك در مخصوص به انبيا و صدّيقان است و يك در مخصوص بشهدا و نيكوكاران و پنج در مخصوص بشيعيان و دوستان من و هميشه من بر صراط ايستاده و از خدا ميخواهم كه شيعيان و بستگان و دوستان و ياران و كسانى را كه قبول ولايت مرا در دنيا نمودند سلامت بدارد تا جواب از جانب خداوند ميرسد كه دعاى تو را مستجاب نمودم و شفاعت تو را در باره شيعيانت پذيرفتم و هر يك از شيعيان و مواليان و ياران و مخالفان مخالفان من بدست و زبان شفاعت مينمايند در باره هفتاد مرد از خويشان و همسايگان خودشان و يك در براى ساير مسلمانان است كه در قلبشان ذره‌ئى از بغض ما اهل بيت نباشد و ظاهرا مراد كسانى هستند كه اقرار بامامت نموده باشند نهايت آنكه بلوازم تشيّع و دوستى عمل ننموده باشند و الّا مسلّم است كه اهل نجات نخواهند بود و پنج در مخصوص به پنج عنوانى است كه حضرت در باره آنها دعا فرموده و اهل بهشت حمد و شكر الهى را بجا ميآورند كه بوعده خود كه بتوسط انبياء و اولياء بايشان در دنيا داده بود وفا فرمود و زمين بهشت را مانند ميراث غير مترقّب در اختيار ايشان قرار داد كه هر قدر و هر جاى كه خواهند مخصوص بخود و مأوى براى آسايش دائمى خويش قرار دهند و بالاتر از همه آنكه اين نعم بى‌پايان بعنوان استحقاق و اجر اعمال ايشان در دنيا بوده كه منّتى برايشان گذارده نشده باشد و حضرت ختمى مرتبت مشاهده فرمايد ملائكه رحمت را كه گرد عرش الهى حلقه زده طواف مينمايند و تسبيح و تنزيه ميكنند او را بحمد و ثنا براى لذّت و شوق خدمت و متذكّرند بسبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الا اللّه و اللّه اكبر و خداوند حكم ميفرمايد بين مردم بحق و عدل و در اين دادستانى اهل جهنم محكوم و اهل بهشت حاكم و منصورند و حمد خدا را بجا ميآورند بر آنكه ميان آنها و دشمنانشان فصل خصومت فرمود و بايشان حكم داد و امر بغلبه آنها خاتمه يافت در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره زمر را تلاوت نمايد خداوند باو شرافت دنيا و آخرت عنايت خواهد فرمود و بدون مال و طائفه او را عزيز و غالب ميفرمايد بطوريكه هيبتش در دلها افتد و بدنش بر آتش حرام شود و الحمد للّه رب العالمين.

جلد 4 صفحه 514

وَ سِيق‌َ الَّذِين‌َ اتَّقَوا رَبَّهُم‌ إِلَي‌ الجَنَّةِ زُمَراً حَتّي‌ إِذا جاؤُها وَ فُتِحَت‌ أَبوابُها وَ قال‌َ لَهُم‌ خَزَنَتُها سَلام‌ٌ عَلَيكُم‌ طِبتُم‌ فَادخُلُوها خالِدِين‌َ (73)

و ميبرند ملائكه رحمت‌ كساني‌ ‌را‌ ‌که‌ متقي‌ و پرهيزكار بودند بسوي‌ بهشت‌ دسته‌ بدسته‌ فوج‌ بفوج‌ ‌تا‌ زماني‌ ‌که‌ رسيدند نزديك‌ بهشت‌ درهاي‌ بهشت‌ ‌که‌ هشت‌ ‌در‌ دارد بروي‌ ‌آنها‌ باز ميشود و خزنه بهشت‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ سلام‌ ميكنند و ميگويند پاكيزه‌ شديد ‌پس‌ داخل‌ شويد ‌در‌ بهشت‌ مخلد و هميشه‌ ابد الاباد ‌در‌ بهشت‌ هستيد.

وَ سِيق‌َ الَّذِين‌َ اتَّقَوا مراتب‌ تقوا ‌را‌ مكرر بيان‌ كرده‌ايم‌ ‌که‌ اولين‌ مرتبه تقوي‌ ايمان‌ ‌است‌ ‌که‌ تقواي‌ ‌از‌ شرك‌ و كفر و ضلالت‌ ‌باشد‌ و البته‌ مؤمنين‌ ‌هم‌ ‌اگر‌ آلوده‌ ببعض‌ معاصي‌ باشند بمغفرت‌ و شفاعت‌ و عفو الهي‌ پاك‌ شده‌اند.

إِلَي‌ الجَنَّةِ زُمَراً امم‌ سابقه‌ ‌هر‌ كدام‌ ‌با‌ انبياء و پيغمبران‌ ‌خود‌ و ‌اينکه‌ امت‌ ‌با‌ پيغمبر اكرم‌ و ‌با‌ ائمه اطهار رو ببهشت‌ ميروند.

حَتّي‌ إِذا جاؤُها وَ فُتِحَت‌ أَبوابُها ‌هر‌ فوجي‌ ‌از‌ يكي‌ ‌از‌ ابواب‌ ثمانيه‌ داخل‌ ميشوند.

وَ قال‌َ لَهُم‌ خَزَنَتُها سَلام‌ٌ عَلَيكُم‌ بشارت‌ بسلامتي‌ ‌از‌ ‌کل‌ بليات‌ و آفات‌ ‌است‌.

طِبتُم‌ پاك‌ و پاكيزه‌ شديد و هيچگونه‌ آلودگي‌ و كثافت‌ و پليدي‌ نداريد.

فَادخُلُوها خالِدِين‌َ معني‌ واضح‌ ‌است‌ و بيانش‌ گذشت‌.

(آیه 73)- و این جمعیت گروه گروه وارد بهشت می‌شوند! قرآن در آخرین آیات این سوره همچنان بحثهای مربوط به معاد را ادامه می‌دهد، و چون در آیات پیشین سخن از چگونگی ورود کافران به جهنم بود در اینجا سخن از چگونگی ورود مؤمنان پرهیزکار در بهشت است، تا به قرینه مقابله مسائل روشنتر و آشکارتر گردد.

نخست می‌گوید: «و کسانی که تقوای الهی پیشه کردند گروه گروه به سوی بهشت برده می‌شوند» (وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَی الْجَنَّةِ زُمَراً).

کلمه «زمر» که به معنی گروههای کوچک است نشان می‌دهد که بهشتیان در گروههای مختلف که نشانگر سلسله مراتب مقامات معنوی آنهاست به سوی بهشت می‌روند.

«تا این که آنها به بهشت می‌رسند در حالی که درهای آن از قبل برای آنها گشوده شده است، و (در این هنگام) نگهبانان آن [فرشتگان رحمت] به آنها می‌گویند: سلام بر شما! گوارایتان باد این نعمتها داخل بهشت شوید و جاودانه بمانید»! (حَتَّی إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِینَ).

جالب این که در مورد دوزخیان می‌گوید هنگامی که به دوزخ می‌رسند درهایش گشوده می‌شود، ولی در مورد بهشتیان می‌گوید درهایش از قبل گشوده شده، و این اشاره به احترام و اکرام خاصی است که برای آنها قائلند.

در مورد دوزخیان خواندیم که نخستین سخن فرشتگان عذاب ملامت و سرزنش سخت به آنهاست.

ج4، ص249

ولی در مورد بهشتیان نخستین سخن «سلام و درود و احترام و اکرام» است.

نکته های آیه

۱ – تقواپیشگان، پس از حسابرسى اعمالشان، دسته دسته و گروه گروه به سوى بهشت هدایت خواهند شد. (و وضع الکتب … و قضى بینهم بالحقّ … و سیق الذین اتّقوا ربّهم إلى الجنّة)

۲ – اعتقاد به ربوبیت الهى، مقتضى تقواپیشگى است. (اتّقوا ربّهم)

۳ – وجود فاصله میان موقف تقواپیشگان در محشر و بهشت (و سیق الذین اتّقوا ربّهم إلى الجنّة زمرًا)

۴ – باز شدن درب هاى بهشت، به هنگام نزدیک شدن تقواپیشگان (حتّى إذا جاءوها و فتحت أبوبها)

۵ – باز بودن درب هاى بهشت، پیش از رسیدن تقواپیشگان (حتّى إذا جاءوها و فتحت أبوبها) برداشت یاد شده بر این اساس است که واو در«و فتحت» حالیه باشد نه زاید. بنابراین معناى آیه چنین مى شود: به بهشت خواهند رسید در حالى که قبلاً درب هاى آن گشوده شده است.

۶ – بهشت، داراى درب هاى متعدد (فتحت أبوبها)

۷ – تقوا، داراى مراتب مختلف و تقواپیشگان برخوردار از جایگاه هاى گوناگون در بهشت (و سیق … إلى الجنّة زمرًا حتّى إذا جاءوها و فتحت أبوبها) تقسیم شدن تقواپیشگان به چند دسته و گروه (زمراً) و نیز ورود آنان از درب هاى گوناگون بهشت، مى تواند بیانگر حقیقت یاد شده باشد.

۸ – بهشت، داراى دربانان متعدد (و قال لهم خزنتها)

۹ – سلام و خوش آمدگویى دربانان بهشت به تقواپیشگان، هنگام ورود آنان (و قال لهم خزنتها سلم علیکم)

۱۰ – بشارت دربانان بهشت به تقواپیشگان، مبنى بر در امنیت و سلامت بودن آنان در بهشت جاویدان (و قال لهم خزنتها سلم علیکم) برداشت یاد شده مبتنى بر این است که عبارت «قال لهم خزنتها سلام»، جمله اخبارى باشد; یعنى، درصدد اخبار از آینده تقواپیشگان در بهشت و در واقع بشارت به ایشان باشد.

۱۱ – تمجید دربانان بهشت از خوبى ها و پاکدامنى تقواپیشگان، در آستانه ورودآنان به بهشت (و قال لهم خزنتها… طبتم)

۱۲ – پاکدامنى و طهارت از گناه، از اوصاف برجسته تقواپیشگان (طبتم) از این که دربانان بهشت در آستانه ورود تقواپیشگان تنها از پاکى و پاکدامنى آنان سخن مى گویند، مى تواند بیانگر برداشت یاد شده باشد.

۱۳ – دعوت دربانان بهشت از تقواپیشگان براى ورود به آن (قال لهم خزنتها … فادخلوها خلدین)

۱۴ – تقواپیشگان، در بهشت، جاودانه خواهند ماند. (فادخلوها خلدین)

۱۵ – تقوا، عامل جاودانگى در بهشت (الذین اتّقوا ربّهم إلى الجنّة زمرًا … فادخلوها خلدین)

۱۶ – پادکدامنى و طهارت از گناه، عامل ورود تقواپیشگان به بهشت (طبتم فادخلوها خلدین)

تفسیر روایی اهل بیت درباره آیه

و کسانی که تقوای الهی پیشه کردند گروه‌گروه به‌سوی بهشت برده می‌شوند هنگامی‌که به آن می‌رسند درهای بهشت گشوده می‌شود

۱ -۱
(زمر/ ۷۳)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه)- وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَی الْجَنَّةِ زُمَراً أَیْ جَمَاعَهًًْ حَتَّی إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ أَیْ طَابَ مَوَالِیدُکُمْ لِأَنَّهُ لَا یَدْخُلُ الْجَنَّهًَْ إِلَّا طَیِّبُ الْمَوْلِدِ فَادْخُلُوها خالِدِینَ.

علیّ‌بن‌ابراهیم ( درباره‌ی کلام خداوند متعال: وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَی الجَنَّةِ زُمَرًا [گوید]: زمراً یعنی گروه‌گروه. حَتَّی إِذَا جَاؤُوهَا وَ فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ یعنی حلال‌زاده هستید؛ چرا که تنها حلال‌زادگان به بهشت راه مییابند. داخل بهشت شوید و جاودانه بمانید»!

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۲۸

 بحارالأنوار، ج۹۳، ص۱۸۶/ القمی، ج۲، ص۲۵۳
۱ -۲
(زمر/ ۷۳)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَی الْجَنَّةِ زُمَراً قَدْ أُمِنَ الْعَذَابُ وَ انْقَطَعَ الْعِتَابُ وَ زُحْزِحُوا عَنِ النَّارِ وَ اطْمَأَنَّتْ بِهِمُ الدَّارُ وَ رَضُوا الْمَثْوَی وَ الْقَرَارَ الَّذِینَ کَانَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیَا زَاکِیَهًًْ وَ أَعْیُنُهُمْ بَاکِیَهًًْ وَ کَانَ لَیْلُهُمْ فِی دُنْیَاهُمْ نَهَاراً تَخَشُّعاً وَ اسْتِغْفَارًا وَ کَانَ نَهَارُهُمْ لَیْلًا تَوَحُّشاً وَ انْقِطَاعاً فَجَعَلَ اللَّهُ لَهُمُ الْجَنَّهًَْ مَآباً وَ الْجَزَاءَ ثَوَاباً وَ کانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها فِی مُلْکٍ دَائِمٍ وَ نَعِیمٍ قَائِم.

امام علی (علیه السلام)- وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَی الجَنَّةِ زُمَراً آنان از کیفر و عذاب در امانند، و از سرزنش‌ها آسوده، و از آتش دورند، در خانه‌های امن الهی، از جایگاه خود خشنودند، آنان در دنیا رفتارشان پاک، دیدگانشان گریان، شب‌هایشان با خشوع و استغفار، مثل روز است [و بیدارند]، و روزشان از ترس گناه چونان شب می‌ماند. پس خداوند بهشت را منزلگاه نهایی آنان قرار داد، و پاداش ایشان را نیکو پرداخت، که سزاوار آن نعمت‌ها بودند، و لایق ملکی جاودانه و نعمت‌هایی پایدار شدند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۲۸

 نهج البلاغهًْ، ص۲۸۱/ بحارالأنوار، ج۷، ص۲۰۷/ نورالثقلین
۱ -۳
(زمر/ ۷۳)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- أَلَا وَ إِنَّ التَّقْوَی مَطَایَا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلَیْهَا أَهْلُهَا فَسَارَتْ بِهِمْ تَأَوُّداً حَتَّی إِذَا جَاءُوا ظِلًّا ظَلِیلًا فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِینَ.

امام علی (علیه السلام)- بدانید! تقوا مرکب راهواری است که اهل آن بر آن‌ها سوار شده‌اند و آن [مرکب‌ها]، ایشان را خرامان حرکت می‌دهد تا اینکه به سایه‌های گسترده [ی بهشت] برسند و درهای بهشت گشوده شود و نگهبانان به آنان می‌گویند: خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِینَ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۲۸

 بحارالأنوار، ج۳۲، ص۱۴
۱ -۴
(زمر/ ۷۳)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنْزَلَ الْقُرْآنَ عَلَی سَبْعَهًِْ أَقْسَام … وَ مِنْهُ مَا لَفْظُهُ مَاضٍ وَ مَعْنَاهُ مُسْتَقْبِل … أَمَّا مَا لَفْظُهُ مَاضٍ وَ مَعْنَاهُ مُسْتَقْبَلٌ فَمِنْهُ ذِکْرُهُ عزّوجلّ أَخْبَارَ الْقِیَامَهًِْ وَ الْبَعْثِ وَ النُّشُورِ وَ الْحِسَابِ فَلَفْظُ الْخَبَرِ مَا قَدْ کَانَ وَ مَعْنَاهُ أَنَّهُ سَیَکُونُ قَوْلُهُ وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللهُ إِلَی قَوْلِهِ وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَی الْجَنَّةِ زُمَراً فَلَفْظُهُ مَاضٍ وَ مَعْنَاهُ مُسْتَقْبَل.

امام علی (علیه السلام)- خداوند تبارک‌وتعالی قرآن را بر هفت بخش نازل کرد … و بخشی از آن، آیاتی است که لفظش ماضی و معنایش مستقبل است … امّا از جمله‌ی آنچه که لفظش ماضی و معنایش مستقبل است، ذکر اخبار قیامت و برانگیخته‌شدن و پراکنده‌شدن و حساب و کتاب، از سوی خداوند است که لفظ خبردادن، لفظ ماضی است و معنایش بعداً رخ خواهد داد. مثل این آیه: وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ إِلّا مَنْ شاءَ اللهُ … وَ سیقَ الَّذینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَی الْجَنَّةِ زُمَراً که لفظش ماضی است (نُفِخَ و صعق و سیق، همگی فعل ماضی هستند) و معنایش مستقبل است [بعداً رخ می‌دهد].

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۲۸

 بحارالأنوار، ج۹۰، ص۲۵

نگهبانان به آنان می‌گویند: «سلام بر شما! گوارایتان باد این نعمت‌ها! داخل بهشت شوید و جاودانه بمانید»

۲ -۱
(زمر/ ۷۳)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه)- السَّلَامُ مَعْنَاهُ تَحِیَّهًٌْ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عزّوجلّ یَحْکِی عَنْ أَهْلِ الْجَنَّهًِْ فَقَالَ دَعْواهُمْ فِیها سُبْحانَکَ اللهُمَّ وَ تَحِیَّتُهُمْ فِیها سَلامٌ وَ الْوَجْهُ الثَّانِی مَعْنَاهُ أَمَانٌ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِینَ وَ الدَّلِیلُ عَلَی ذَلِکَ أَنَّهُ أَمَانٌ قَوْلُهُ هُوَ اللهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ فَمَعْنَی الْمُؤْمِنِ أَنَّهُ یُؤْمِنُ أَوْلِیَاءَهُ مِنْ عَذَابِه.

علیّ‌بن‌ابراهیم ( سلام، معنایش تحیّت است و آن، همان کلام خداوند عزّوجلّ است که به نقل از بهشتیان حکایت می‌کند و فرمود: گفتار [و دعای] آن‌ها در بهشت این است که: «خداوندا، منزّهی تو»! و تحیّت آن‌ها در آنجا: سلام. (یونس/۱۰). و وجه دوّم معنایش امان است و این همان کلام اوست: وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِینَ و دلیلش به خاطر این کلام خداوند: اوست خدای یگانه که هیچ خدای دیگری جز او نیست، فرمانروا است، پاک است، عاری از هر عیب است، ایمنی‌بخش است، نگهبان است. (حشر/۲۳) است. معنای مؤمن‌بودن خدا این است که او دوستانش را از عذابش، ایمن می‌کند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۳۰

 بحارالأنوار، ج۸۲، ص۳۰۹/ مستدرک الوسایل، ج۵، ص۲۵
۲ -۲
(زمر/ ۷۳)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- فِی خَبَرِ الزِّنْدِیقِ الَّذِی سَأَلَ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) عَمَّا تَوَهَّمَهُ مِنَ التَّنَاقُضِ فِی الْقُرْآنِ قَالَ (علیه السلام) وَ أَمَّا قَوْلُهُ تَعَالَی وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلی رَبِّها ناظِرَةٌ ذَلِکَ فِی مَوْضِعٍ یَنْتَهِی فِیهِ أَوْلِیَاءُ اللَّهِ عزّوجلّ بَعْدَ مَا یَفْرُغُ مِنَ الْحِسَابِ إِلَی نَهَرٍ یُسَمَّی الْحَیَوَانَ فَیَغْتَسِلُونَ فِیهِ وَ یَشْرَبُونَ مِنْ آخَرَ فَتَبْیَضُّ وُجُوهُهُمْ فَیَذْهَبُ عَنْهُمْ کُلُّ قَذًی وَ وَعْثٍ ثُمَّ یُؤْمَرُونَ بِدُخُولِ الْجَنَّهًِْ فَمِنْ هَذَا الْمَقَامِ یَنْظُرُونَ إِلَی رَبِّهِمْ کَیْفَ یُثِیبُهُمْ وَ مِنْهُ یَدْخُلُونَ الْجَنَّهًَْ فَذَلِکَ قَوْلُهُ عزّوجلّ فِی تَسْلِیمِ الْمَلَائِکَهًِْ عَلَیْهِمْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِینَ فَعِنْدَ ذَلِکَ أُثِیبُوا بِدُخُولِ الْجَنَّهًْ.

امام علی (علیه السلام)- در ماجرای آن فرد بی‌دینی که از امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مورد توهّمی که برایش در مورد وجود تناقض در آیات قرآن پیش آمده بود، سؤال می‌کرد، آمده … فرمود: «کلام خدای عزّوجلّ: [آری] در آن روز صورت‌هایی شاداب و مسرور است، و به پروردگارش می‌نگرد!. (قیامت/۲۳-۲۲). مربوط به آن جایگاهی است که اولیاء خدا پس از حساب‌رسی در روز قیامت، گرد هم می‌آیند، که در آنجا رودی است که رود حیوان (رود حیات و زندگی) نامیده می‌شود، در آن غسل می‌کنند و از آن آب می‌نوشند و در اثر آن چهره‌هایشان سفید می‌گردد و هر پلیدی و عیب از آن‌ها دور خواهد شد، پس از آن به آن‌ها دستور وارد شدن به بهشت داده می‌شود و آن‌ها از آن جایگاه به پروردگارشان می‌نگرند که چگونه به آن‌ها ثواب می‌دهد و از همانجا وارد بهشت می‌شوند و در همینجا است که کلام خداوند در زمینه‌ی سلام‌کردن ملائکه واقع می‌شود که می‌فرماید: سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِینَ و پس از آن، با داخل‌شدن آنان به بهشت، ثوابشان عطا می‌گردد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۳۰

 بحارالأنوار، ج۴، ص۳۲/ بحارالأنوار، ج۷، ص۱۱۹/ الاحتجاج، ج۱، ص۲۴۳/ التوحید، ص۲۶۱/ نورالثقلین
۲ -۳
(زمر/ ۷۳)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- مَعَاشِرَ النَّاسِ أَنَا صِرَاطُ اللَّهِ الْمُسْتَقِیمُ الَّذِی أَمَرَکُمْ بِاتِّبَاعِهِ ثُمَّ عَلِیٌّ (علیه السلام) مِنْ بَعْدِی ثُمَّ وُلْدِی مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّهًٌْ (علیهم السلام) یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ ثُمَّ قَرَأَ (صلی الله علیه و آله) الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ إِلَی آخِرِهَا وَ قَالَ فِیَّ نَزَلَتْ وَ فِیهِمْ نَزَلَتْ وَ لَهُمْ عَمَّتْ وَ إِیَّاهُمْ خَصَّتْ أُولَئِکَ أَوْلِیَاءُ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ الْغَالِبُونَ أَلَا إِنَّ أَعْدَاءَ عَلِیٍّ هُمْ أَهْلُ الشِّقَاقِ الْعَادُونَ وَ إِخْوَانُ الشَّیَاطِین … أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَهُمُ الَّذِینَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّهًَْ آمِنِینَ وَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِکَهًُْ بِالتَّسْلِیمِ أَنْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِین.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ای مردم! من راه مستقیم خدا هستم، همان راهی که شما را به پیروی از آن فرمان داده است. پس از من علی (علیه السلام) و سپس فرزندانم که از صلب وی هستند [صراط مستقیم خدایند]، امامانی هستند که [مردم را] به‌سوی حق هدایت می‌کنند و به حقّ عدالت می‌ورزند. آنگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله) الحَمْدُ لِلهِ رَبِّ الْعالَمِینَ را تا آخر تلاوت کرد … و فرمود: «این سوره در شأن من و این امامان پس از من نازل شده و به آن‌ها اختصاص دارد، این‌ها اولیاء خدا هستند که در راه خدا ترس و اندوهی بر آنان نیست، آنان حزب اللَّه‌اند که رستگار و پیروز خواهند بود (مجادله/۲۲)، بدانید که دشمنان علی (علیه السلام)، اهل اختلاف و دشمنی هستند، و برادران شیاطین می‌باشند … دوستداران ائمه (علیهم السلام)، در کمال امان وارد بهشت می‌شوند و فرشتگان به آنان سلام می‌دهند و می‌گویند: پاک شدید، جاودانه وارد بهشت شوید.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۳۰

 بحارالأنوار، ج۳۷، ص۲۱۳/ التحصین لابن طاوس، ص۲۹، ص۵۸۶ و الیقین، ص۱۲۷، ص۳۵۴؛ «بتفاوت یسیر»/ نورالثقلین
۲ -۴
(زمر/ ۷۳)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- سَالَ عَنِ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ … فَهَلْ فِی الْجَنَّهًِْ رِیحٌ قَالَ نَعَمْ یَا ابْنَ سَلَامٍ فِیهَا رِیحٌ وَاحِدَهًٌْ خُلِقَتْ مِنْ نُورٍ مَکْتُوبٌ عَلَیْهَا الْحَیَاهًُْ وَ اللَّذَّاتُ یُقَالُ لَهَا الْبَهَاءُ فَإِذَا اشْتَاقَ أَهْلُ الْجَنَّهًِْ أَنْ یَزُورُوا رَبَّهُمْ هَبَّتْ تِلْکَ الرِّیحُ عَلَیْهِمُ الَّتِی لَمْ تُخْلَقْ مِنْ حَرٍّ وَ لَا مِنْ بَرْدٍ بَلْ خُلِقَتْ مِنْ نُورِ الْعَرْشِ تَنْفُخُ فِی وُجُوهِهِمْ فَتُبْهِی وُجُوهُهُمْ وَ تَطَیَّبُ قُلُوبُهُمْ وَ یَزْدَادُوا نُوراً عَلَی نُورِهِمْ وَ تَضْرِبُ أَبْوَابَ الْجِنَانِ وَ تُجْرِی الْأَنْهَارُ وَ تُسَبِّحُ الْأَشْجَارُ وَ تُغَرِّدُ الْأَطْیَارُ فَلَوْ أَنَّ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ قِیَامٌ یَسْمَعُونَ مَا فِی الْجَنَّهًِْ مِنْ سُرُورٍ وَ طَرَبٍ لَمَاتَ الْخَلَائِقُ شَوْقاً إِلَی الْجَنَّهًِْ وَ الْمَلَائِکَهًُْ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ فَیَقُولُونَ کَمَا قَالَ اللَّهُ عزّوجلّ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ الْعَزِیزِ سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِینَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ قَالَ صَدَقْتَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله).

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ابن‌سلام از پیامبر (صلی الله علیه و آله) پرسید: «در بهشت باد هست»؟ فرمود: «آری ای ابن‌سلام! بادی که از نور آفریده شده است و زندگی و لذّت‌ها بر آن نوشته است و بهاء نام دارد و وقتی مردم بهشت شوق زیارت پروردگار خود را دارند، می‌ورزد. منبع آن باد از گرما و سرما نیست بلکه، از نور عرش خدا ایجاد شده است. آن باد به صورتشان می‌خورد و چهرشان خرّم می‌شود و دلهایشان پاک خواهد شد و نوری به نورشان افزوده خواهد شد. آن باد به درهای بهشت می‌خورد و نهرها روان گردند و درخت‌ها تسبیح خوان، پرنده‌ها نغمه‌ساز کنند و اگر هرکه در آسمان‌ها و زمین است برپا باشند آوای شادی و خوشی را که در بهشت است بشنوند، از شوق آن، همه جان دهند و فرشته‌ها بر آن‌ها درآیند و چنانچه خدا عزّوجلّ در کتاب مستحکم خود فرموده گویند: سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِینَ. [و به آنان می‌گویند]: سلام بر شما به خاطر صبر و استقامتتان! چه نیکوست سرانجام آن سرا [ی جاویدان]!. (رعد/۲۴)». گفت: «راست گفتی، ای محمّد (صلی الله علیه و آله)».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۳۲

 بحارالأنوار، ج۵۷، ص۲۵۵
۲ -۵
(زمر/ ۷۳)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- إِنَّ لِلْجَنَّهًِْ ثَمَانِیَهًَْ أَبْوَابٍ بَابٌ یَدْخُلُ مِنْهُ النَّبِیُّونَ وَ الصِّدِّیقُونَ وَ بَابٌ یَدْخُلُ مِنْهُ الشُّهَدَاءُ وَ الصَّالِحُونَ وَ خَمْسَهًُْ أَبْوَابٍ یَدْخُلُ مِنْهَا شِیعَتُنَا وَ مُحِبُّونَا فَلَا أَزَالُ وَاقِفاً عَلَی الصِّرَاطِ أَدْعُو وَ أَقُولُ رَبِّ سَلِّمْ شِیعَتِی وَ مُحِبِّی وَ أَنْصَارِی وَ مَنْ تَوَالانِی فِی دَارِ الدُّنْیَا فَإِذَا النِّدَاءُ مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکَ وَ شُفِّعْتَ فِی شِیعَتِکَ وَ یَشْفَعُ کُلُّ رَجُلٍ مِنْ شِیعَتِی وَ مَنْ تَوَلَّانِی وَ نَصَرَنِی وَ حَارَبَ مَنْ حَارَبَنِی بِفِعْلٍ أَوْ قَوْلٍ فِی سَبْعِینَ أَلْفاً مِنْ جِیرَانِهِ وَ أَقْرِبَائِهِ وَ بَابٌ یَدْخُلُ مِنْهُ سَائِرُ الْمُسْلِمِینَ مِمَّنْ یَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ یَکُنْ فِی قَلْبِهِ مِقْدَارُ ذَرَّهًٍْ مِنْ بُغْضِنَا أَهْلَ الْبَیْت.

امام علی (علیه السلام)- بهشت هشت در دارد که از یک درش پیغمبران و صدیقان داخل شوند و از یک در شهیدان و افراد شایسته داخل شوند و از پنج درش شیعیان و دوستان ما داخل شوند و من مدام بر پل صراط ایستاده‌ام و درخواست می‌کنم و می‌گویم: «پروردگارا شیعه‌ی من و دوست من و یاران من و هرکه را که در دار دنیا مرا به ولایت پذیرفته است سالم بدار»، که ناگاه آوازی از مرکز عرش می‌رسد که درخواست تو به اجابت رسید و شفاعت تو درباره‌ی شیعه‌ات پذیرفته شد. هریک از شیعیان من که مرا به ولایت شناخته و یاری من نموده و با زبان یا عمل با دشمنان جنگجوی من جنگیده درباره‌ی هفتاد هزار نفر از همسایگان و خویشاوندان خود شفاعت می‌کند و از یک در دیگر، سایر مسلمانان که شهادت بر یگانگی خدای یکتا بدهند و در دلشان ذرّه از دشمنی ما خاندان نباشد داخل می‌شوند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۳۲

 بحارالأنوار، ج۸، ص۳۹/ نورالثقلین
۲ -۶
(زمر/ ۷۳)

الباقر (علیه السلام)- أَحْسِنُوا الظَّنَ بِاللَّهِ وَ اعْلَمُوا أَنَ لِلْجَنَّهًِْ ثَمَانِیَهًَْ أَبْوَابٍ عَرْضُ کُلِّ بَابٍ مِنْهَا مَسِیرَهًُْ أَربَعمِأَهًْ سَنَهًْ.

امام باقر (علیه السلام)- به خداوند خوشبین باشید و بدانید که بهشت هشت در دارد که پهنای هر در، چهارصد سال راه است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۳۲

 بحارالأنوار، ج۸، ص۱۳۱/ نورالثقلین
۲ -۷
(زمر/ ۷۳)

الصّادق (علیه السلام)- وَ مَنْ صَلَّی ثُلُثَ لَیْلِهِ لَمْ یَبْقَ مَلَکٌ إِلَّا غَبَطَهُ بِمَنْزِلَتِهِ مِنَ اللَّهِ وَ قِیلَ لَهُ ادْخُلْ مِنْ أَیِّ أَبْوَابِ الْجَنَّهًِْ الثَّمَانِیَهًِْ شِئْت.

امام صادق (علیه السلام)- هرکسی که یک‌سوّم شب را نماز بخواند، فرشته‌ای نباشد جز آنکه بر مقام او نزد خدای عزّوجلّ غبطه برد و به او گویند از هرکدام از هشت در بهشت که می‌خواهی وارد شو.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۳۲

 وسایل الشیعه، ج۶، ص۱۳۹/ نورالثقلین
۲ -۸
(زمر/ ۷۳)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): لِلْجَنَّهًِْ بَابٌ یُقَالُ لَهُ بَابُ الْمُجَاهِدِینَ یَمْضُونَ إِلَیْهِ فَإِذَا هُوَ مَفْتُوحٌ وَ هُمْ مُتَقَلِّدُونَ بِسُیُوفِهِمْ وَ الْجَمْعُ فِی الْمَوْقِفِ وَ الْمَلَائِکَهًُْ تَزْجُرُ فَمَنْ تَرَکَ الْجِهَادَ أَلْبَسَهُ اللَّهُ ذُلًّا وَ فَقْراً فِی مَعِیشَتِهِ وَ مَحْقاً فِی دِینِهِ إِنَّ اللَّهَ أَعَزَّ أُمَّتِی بِسَنَابِکِ خَیْلِهَا وَ مَرَاکِزِ رِمَاحِهَا.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- بهشت دری دارد به نام باب المجاهدین که وقتی مجاهدان با شمشیرهایی که به کمر بسته‌اند به‌سوی آن می‌روند، باز می‌شود، درحالی‌که هنوز مردم در موقف محشر معطّل هستند، فرشتگان به مجاهدان خوش آمد می‌گویند، هرکه ترک جهاد کند خوار می‌شود و روزی‌اش تنگ می‌شود و دینش از بین می‌رود، خداوند امّت مرا با سمّ اسب‌ها و محلّ فرود نیزه‌ها [و با قدرت نظامی که به آن‌ها عطا کرد] عزیز و غیرقابل نفوذ کرد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۳۲

 ملاذالأخیار، ج۹، ص۳۲۳/ نورالثقلین
۲ -۹
(زمر/ ۷۳)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- لِلْجَنَّهًِْ ثَمَانِیَهًُْ أَبْوَابٍ وَ لِلنَّارِ سَبْعَهًُْ أَبْوَاب.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- بهشت هشت در و دوزخ هفت در دارد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۳۴

 بحارالأنوار، ج۸، ص۱۷۰/ نورالثقلین
۲ -۱۰
(زمر/ ۷۳)

الصّادق (علیه السلام)- تَنَافَسُوا فِی الْمَعْرُوفِ لِإِخْوَانِکُمْ وَ کُونُوا مِنْ أَهْلِهِ فَإِنَّ لِلْجَنَّهًِْ بَاباً یُقَالُ لَهُ الْمَعْرُوفُ لَا یَدْخُلُهُ إِلَّا مَنِ اصْطَنَعَ الْمَعْرُوفَ فِی الْحَیَاهًِْ الدُّنْیَا.

امام صادق (علیه السلام)- در کار نیک برای برادرانتان با یکدیگر رقابت کنید، و اهل نیکی [و خیر رسانی] باشید، که بهشت را دری است به نام «معروف» (نیکی)، که به آن در وارد نمی‌شود مگر کسانی که در زندگی دنیا اهل نیکی‌کردن باشند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۳۴

 الکافی، ج۲، ص۱۹۵/ نورالثقلین
۲ -۱۱
(زمر/ ۷۳)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- إنَّ فِی الْجَنَّهًِْ ثَمَانِیَهًَْ أبْوابٍ مِنْها بَابٌ یُسَمَّی الرَّیّانَ لا یَدْخُلُهَا اِلّا الصَّائِمونَ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- در بهشت هشت در وجود دارد که یکی از آن‌ها دربی است که ریّان نام دارد و از آن درب، فقط روزه‌داران داخل می‌شوند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۳۴

 نورالثقلین
۲ -۱۲
(زمر/ ۷۳)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ عَبْدِ‌اللَّهِ‌بْنِ‌عَلِیٍّ قَالَ: {قَالَ بَلَالُ مُؤَذِّنُ رَسُولِ اللهِ (صلی الله علیه و آله) سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَقُول:} بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أَمَّا بَابُ الصَّبْرِ فَبَابٌ صَغِیرٌ مِصْرَاعٌ وَاحِدٌ مِنْ یَاقُوتَهًٍْ حَمْرَاءَ لَا حَلَقَ لَهُ وَ أَمَّا بَابُ الشُّکْرِ فَإِنَّهُ مِنْ یَاقُوتَهًٍْ بَیْضَاءَ لَهَا مِصْرَاعَانِ مَسِیرَهًُْ مَا بَیْنَهُمَا خَمْسُمِائَهًِْ عَامٍ لَهُ ضَجِیجٌ وَ حَنِینٌ یَقُولُ اللَّهُمَّ جِئْنِی بِأَهْلِی. قُلْتُ هَلْ یَتَکَلَّمُ الْبَابُ؟ قَالَ: نَعَمْ یُنْطِقُهُ ذُو الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ وَ أَمَّا بَابُ الْبَلَاءِ قُلْتُ أَ لَیْسَ بَابُ الْبَلَاءِ هُوَ بَابَ الصَّبْرِ قَالَ لَا قُلْتُ فَمَا الْبَلَاءُ قَالَ الْمَصَائِبُ وَ الْأَسْقَامُ وَ الْأَمْرَاضُ وَ الْجُذَامُ وَ هُوَ بَابٌ مِنْ یَاقُوتَهًٍْ صَفْرَاءَ مِصْرَاعٌ وَاحِدٌ مَا أَقَلَّ مَنْ یَدْخُلُ مِنْهُ قُلْتُ رَحِمَکَ اللَّهُ زِدْنِی وَ تَفَضَّلْ عَلَیَّ فَإِنِّی فَقِیرٌ قَالَ یَا غُلَامُ لَقَدْ کَلَّفْتَنِی شَطَطاً أَمَّا الْبَابُ الْأَعْظَمُ فَیَدْخُلُ مِنْهُ الْعِبَادُ الصَّالِحُونَ وَ هُمْ أَهْلُ الزُّهْدِ وَ الْوَرَعِ وَ الرَّاغِبُونَ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الْمُسْتَأْنِسُونَ بِه.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- عبدالله‌بن‌علی گوید: بلال گفت: شنیدم پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «بنویس بسم اللهِ الرّحمن الرّحیم در صبر، دری کوچک است. یک لنگه‌ای و از یاقوت سرخ رنگ است، [کوچک‌بودن در صبر نشان می‌دهد که افراد کمتری استحقاق واردشدن از آن در را پیدا می‌کنند، یعنی کسانی که بتوانند بر بلایا صبر کنند و از صابرین به حساب آیند بسیار اندک‌اند]. و در شکر، از یاقوت سفید و دارای دو لنگه است، فاصله میان دو لنگه آن در هنگام باز بودن به‌اندازه‌ی پانصد ساله راه است، و پیوسته فغان و ناله و آه بر می‌دارد و می‌گوید: «پروردگارا آنان را که شایسته و اهل من هستند به من برسان». گفتم: «مگر در هم سخن می‌گوید»؟ فرمود: «آری، خداوند ذوالجلال و و الاکرام آن را به سخن می‌آورد. و در بلاء». من گفتم: «مگر در بلاء، همان در صبر نیست»؟ فرمود: «نه»، گفتم: «پس بلاء کدام است»؟ فرمود: «مصیبت‌ها و ناخوشی‌ها و بیماری‌ها و جذام [که مؤمنانی که به این بلاها گرفتار شده‌اند از این در وارد می‌شوند]، و آن در از یاقوت زرد است و یک لنگه‌ای است، آه که چقدر اندک‌اند کسانی که از این در وارد بهشت می‌شوند و در بزرگتر، دری است که بندگان صالح و نیکوکاران از آن وارد می‌شوند، و ایشان گروهی هستند که دنیا و محبّت آن را ترک گفته‌اند، و اهل پارسایی و پرهیزکاری‌اند و نسبت به خداوند عزّوجلّ، میل و رغبت فراوان دارند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۳۴

 بحارالأنوار، ج۸۱، ص۱۲۳
۲ -۱۳
(زمر/ ۷۳)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- أَهْلَ حُبِّی وَ حُبِّکَ یَا عَلِیُ (علیه السلام) فِی أَوَّلِ زُمْرَهًِْ السَّابِقِینَ إِلَی الْجَنَّهًْ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ای علی (علیه السلام)! دوستداران من و تو جزء نخستین گروه پیشتازان به‌سوی بهشت هستند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۳۴

 بحارالأنوار، ج۳۱، ص۴۴۰

آیه وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلهِ الَّذي صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلينَ [74]

آن‌ها مى‌گويند: «حمد و ستايش مخصوص خداوندى است كه به وعده‌ی خويش درباره‌ی ما وفا كرد و اين سرزمين را ميراث ما قرار داد كه هر‌ جاى بهشت را بخواهيم منزلگاه خود قرار دهيم؛ و چه نيكوست پاداش عمل‌كنندگان»!

آن‌ها می‌گویند: «حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که به وعده‌ی خویش درباره‌ی ما وفا کرد و زمین [بهشت] را میراث ما قرار داد که هرجا را بخواهیم منزلگاه خود قرار دهیم»

۱ -۱
(زمر/ ۷۴)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- لَیْسَ عَلَی أَصْحَابِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْشَهًٌْ فِی قُبُورِهِمْ کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَنْفُضُونَ رُءُوسَهُمْ وَ یَقُولُونَ الْحَمْدُ لِلهِ الَّذِی صَدَقَنا وَعْدَهُ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- اصل لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ [مؤمنانی که به وحدانیّت خدا ایمان داشته و مرده‌اند] هیچ وحشتی در قبرهایشان ندارند، گویا آن‌ها را می‌بینم که سرهایشان را حرکت می‌دهند و می‌گویند: الحَمْدُ لِلهِ الَّذِی صَدَقَنا وَعْدَهُ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۳۴

 وسایل الشیعهًْ، ج۷، ص۲۱۵
۱ -۲
(زمر/ ۷۴)

الباقر (علیه السلام)- أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ یَعْنِی أَرْضَ الْجَنَّهًِْ.

امام باقر (علیه السلام)- أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ یعنی زمین بهشت.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۳۶

 بحارالأنوار، ج۸، ص۱۲۵/ القمی، ج۲، ص۲۵۴ و نورالثقلین / البرهان
۱ -۳
(زمر/ ۷۴)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ‌بْنِ‌عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) کُنْتُ أَخْشَی الْعَذَابَ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ حَتَّی جَاءَنِی جَبْرَئِیلُ بَسُورَهًِْ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ فَعَلِمْتُ أَنَّ اللَّهَ لَا یُعَذِّبُ أُمَّتِی بَعْدَ نُزُولِهَا فَإِنَّهَا نِسْبَهًُْ اللَّهِ عزّوجلّ فَمَنْ تَعَاهَدَ قِرَاءَتَهَا بَعْدَ کُلِّ صَلَاهًٍْ تَنَاثَرَ الْبِرُّ مِنَ السَّمَاءِ عَلَی مَفْرَقِ رَأْسِه … فَإِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهًِْ قَالَتِ الْمَلَائِکَهًُْ یَا رَبَّنَا عَبْدُکَ هَذَا یُحِبُّ نِسْبَتَکَ فَیَقُولُ لَا یَبْقَیَنَّ مِنْکُمْ مَلَکٌ إِلَّا شَیَّعَهُ إِلَی الْجَنَّهًِْ فَیَزُفُّونَهُ إِلَیْهَا کَمَا تُزَفُّ الْعَرُوسُ إِلَی بَیْتِ زَوْجِهَا فَإِذَا دَخَلَ الْجَنَّهًَْ وَ نَظَرَتِ الْمَلَائِکَهًُْ إِلَی دَرَجَاتِهِ وَ قُصُورِهِ یَقُولُونَ مَا هَذَا أَرْفَعَ مَنْزِلًا مِنَ الَّذِینَ کَانُوا مَعَهُ فَیَقُولُ اللَّهُ عزّوجلّ أَرْسَلْتُ أَنْبِیَاءَ (علیهم السلام) وَ أَنْزَلْتُ مَعَهُمْ کُتُبِی وَ بَیَّنْتُ لَهُمْ مَا أَنَا صَانِعٌ لِمَنْ آمَنَ بِی مِنَ الْکَرَامَهًِْ وَ أَنَا مُعَذِّبُ مَنْ کَذَّبَنِی وَ کُلُّ مَنْ أَطَاعَنِی یَصِلُ إِلَی جَنَّتِی وَ لَیْسَ کُلُّ مَنْ دَخَلَ إِلَی جَنَّتِی یَصِلُ إِلَی هَذِهِ الْکَرَامَهًِْ أَنَا أُجَازِی کُلًّا عَلَی قَدْرِ عَمَلِهِ مِنَ الثَّوَابِ إِلَّا أَصْحَابَ سُورَهًِْ الْإِخْلَاصِ فَإِنَّهُمْ کَانُوا یُحِبُّونَ قِرَاءَتَهَا آنَاءَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ فَلِذَلِکَ فَضَّلْتُهُمْ عَلَی سَائِرِ أَهْلِ الْجَنَّهًِْ فَمَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّهَا یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَی مَنْ یَقْدِرُ عَلَی أَنْ یُجَازِیَ عَبْدِی أَنَا الْمَلِیءُ أَنَا أُجَازِیهِ فَیَقُولُ عَبْدِی ادْخُلْ جَنَّتِی فَإِذَا دَخَلَهَا یَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی صَدَقَنا وَعْدَهُ طُوبَی لِمَنْ أَحَبَّ قِرَاءَتَهَا.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ابن‌عباس (گوید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «من پیوسته در شبانه روز از عذاب الهی می‌ترسیدم تا اینکه جبرئیل سوره‌ی قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ را نزد من آورد. و دانستم خداوند امّت مرا بعد از نزول این سوره، عذاب نمی‌کند زیرا این سوره، نسبت (شناسنامه‌ی) خداوند عزّوجلّ است پس هرکس خواندن آن را بعد از هر نمازی به عهده بگیرد [بر خود واجب کند]، نیکی از آسمان بر فرق سرش می‌بارد … هنگامی‌که روز قیامت فرا رسد، فرشتگان می‌گویند: «پروردگارا! این بنده‌ات، نسبت تو سوره‌ی توحید را دوست می‌دارد». خداوند می‌فرماید: «هیچ فرشته‌ای از شما نماند جز اینکه او را تا بهشت مشایعت (همراهی) کند. [همه‌ی فرشتگان باید او را تا بهشت مشایعت کنند]». آن‌ها او را به‌سمت بهشت می‌برند همان‌گونه‌که عروس به خانه‌ی شوهرش برده می‌شود. هنگامی‌که وارد بهشت می‌شود، فرشتگان به رتبه‌ها و قصرهای او نگاه می‌کنند درحالی‌که می‌گویند: «این شخص چقدر جایگاهش بلندتر از کسانی است که همراه او بودند [و به بهشت وارد شده‌اند]»! که خداوند عزّوجلّ می‌فرماید: «پیامبران را فرستادم و کتاب‌هایم را همراه آن‌ها نازل کردم و به آن‌ها آن کرامتی را که به کسانی که به من ایمان آورده‌اند انجام می‌دهم، بیان کردم و [بیان کردم که] من کسانی را که مرا تکذیب کنند، عذاب می‌کنم و هرکس که مرا اطاعت کند به بهشت می‌رسد و اینگونه نیست که هرکس که به بهشت من وارد شود، به این کرامت برسد. من به هرکس به‌اندازه‌ی عملش ثواب می‌دهم. به جز اصحاب سوره‌ی اخلاص (کسانی که در دنیا با سوره‌ی قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ مأنوس بودند) [که به ایشان بیش از میزان عملشان ثواب می‌دهم]؛ چرا که ایشان خواندن این سوره را در ساعات شبانه روز، دوست داشتند و به خاطر همین، آن‌ها را بر سایر بهشتیان برتری دادم». در نتیجه هرکس با محبّتِ این سوره بمیرد خداوند تعالی می‌فرماید: «چه کسی قدرت این را دارد که به این بنده‌ام پاداش [شایسته] بدهد. من سرشار [از دارایی] هستم. من پاداش او را می‌دهم». ازاین‌رو می‌فرماید: «ای بنده‌ی من! داخل بهشت من شو». هنگامی‌که داخل می‌شود می‌گوید: الحَمْدُ لِلهِ الَّذِی صَدَقَنا وَعْدَهُ خوشا به حال کسی که قرائت این سوره را دوست می‌دارد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۳۶

 بحارالأنوار، ج۸۹، ص۳۶۲
۱ -۴
(زمر/ ۷۴)

الکاظم (علیه السلام)- مَنْ زَارَ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ لِلَّهِ لَا لِغَیْرِهِ یَطْلُبُ بِهِ ثَوَابَ اللَّهِ وَ تَنَجُّزَ مَا وَعَدَهُ اللَّهُ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ وَکَّلَ اللَّهُ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ بِهِ سَبْعِینَ أَلْفَ مَلَکٍ مِنْ حِینِ یَخْرُجُ مِنْ مَنْزِلِهِ حَتَّی یَعُودَ إِلَیْهِ یُنَادُونَهُ أَلَا طِبْتَ وَ طَابَتْ لَکَ الْجَنَّهًُْ تَبَوَّأْتَ مِنَ الْجَنَّهًِْ مَنْزِلًا.

امام کاظم (علیه السلام)- هرکس به‌خاطر خود خداوند و برای انجام وعده‌ی او و به نیّت دریافت ثواب خداوند، به دیدار برادر مؤمن خود برود، خداوند هفتاد هزار فرشته را موکل او می‌کند که از زمانی که از خانه خارج می‌شود تا به خانه برگردد، همراه او باشند و به او می‌گویند آفرین و احسنت برتو و بهشت برتو گوارا باد، از هر کجای بهشت که می‌خواهی، مکان زندگی انتخاب کن.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۳۶

 بحارالأنوار، ج۷۱، ص۳۵۰/ نورالثقلین

ولایت

۱
(زمر/ ۷۴)

الصّادق (علیه السلام)- إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهًِْ یُقْبِلُ قَوْمٌ عَلَی نَجَائِبَ مِنْ نُورٍ یُنَادُونَ بِأَعْلَی أَصْوَاتِهِمْ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا أَرْضَهُ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّهًِْ حَیْثُ نَشاءُ قَالَ فَتَقُولُ الْخَلَائِقُ هَذِهِ زُمْرَهًُْ الْأَنْبِیَاءِ (علیهم السلام) فَإِذَا النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ عزّوجلّ هَؤُلَاءِ شِیعَهًُْ عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) فَهُمْ صَفْوَتِی مِنْ عِبَادِی وَ خِیَرَتِی مِنْ بَرِیَّتِی فَتَقُولُ الْخَلَائِقُ إِلَهَنَا وَ سَیِّدَنَا بِمَا نَالُوا هَذِهِ الدَّرَجَهًَْ فَإِذَا النِّدَاءُ مِنَ اللَّهِ تَعَالَی بِتَخَتُّمِهِمْ فِی الْیَمِینِ وَ صَلَاتِهِمْ إِحْدَی وَ خَمْسِینَ وَ إِطْعَامِهِمُ الْمِسْکِینَ وَ تَعْفِیرِهِمُ الْجَبِینَ وَ جَهْرِهِمْ بِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ.

امام صادق (علیه السلام)- روز قیامت، گروهی از مردم، همراه با نور خیره‌کننده‌ای پیش می‌آیند و با بالاترین صدایشان ندا می‌دهند: الحَمْدُ لِلهِ الَّذِی صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا أَرْضَهُ نَتَبَوَّأُ مِنَ الجَنَّةِ حَیْثُ نَشاءُ مخلوقات می‌گویند: «این‌ها گروه پیامبران هستند». که ناگاه ندایی از جانب خداوند عزّوجلّ می‌آید: «این‌ها شیعیان علیّ‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) هستند، ایشان برگزیدگان من از میان بندگانم هستند و برگزیدگان من، از میان خوبانم می‌باشند». مخلوقات می‌گویند: «ای خدای ما و آقای ما! به چه سبب آن‌ها به این رتبه رسیده‌اند». ندایی از سوی خداوند تعالی می‌آید: «به سبب اینکه انگشتر در دست راست می‌انداختند و پنجاه‌ویک رکعت [درطول شبانه روز] نماز می‌خواندند و مسکین را غذا می‌دادند و پیشانی‌شان را به خاک می‌گذاشتند (بر خاک سجده می‌کردند) و بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ را [در نماز] بلند می‌خواندند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۳۶

 بحارالأنوار، ج۳۶، ص۶۹/ بحارالأنوار، ج۸۲، ص۸۱؛ بتفاوت لفظی/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۵۱۳
۲
(زمر/ ۷۴)

السّجّاد (علیه السلام)- عَنْ سَهْلِ‌بْنِ‌زِیَادٍ رَفَعَهُ قَالَ: لَمَّا حَضَرَ عَلِیَّ‌بْنَ‌الْحُسَیْنِ (علیه السلام) الْوَفَاهًُْ أُغْمِیَ عَلَیْهِ فَبَقِیَ سَاعَهًًْ ثُمَ رَفَعَ عَنْهُ الثَّوْبَ ثُمَّ قَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَوْرَثَنَا الْجَنَّهًَْ نَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَیْثُ نَشاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِینَ ثُمَّ قَالَ احْفِرُوا لِی وَ ابْلُغُوا إِلَی الرسخ {الرَّشْحِ} قَالَ ثُمَّ مَدَّ الثَّوْبَ عَلَیْهِ فَمَات.

امام سجاد (علیه السلام)- سهل‌بن‌زیاد گوید: وقتی هنگام وفات امام سجاد (علیه السلام) رسید، بیهوش شد و پس از مدّتی به هوش آمد و پارچه را از روی او برداشتند و فرمود: «سپاس مخصوص خداوندی است که بهشت را میراث ما قرار داد تا هرکجای آن را که بخواهیم انتخاب کنیم، چه نیکوست پاداش عمل‌کنندگان»! پس فرمود: «برایم قبری بکنید و قبر را عمیق بکنید تا به آب برسد» و سپس پارچه را بروی ایشان کشیدند و از دنیا رفت.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۳۸

 بحارالأنوار، ج۴۶، ص۱۵۳/ نورالثقلین
۳
(زمر/ ۷۴)

الکاظم (علیه السلام)- عَنْ إِسْمَاعِیلَ‌بْنِ‌هَمَّامٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ (علیه السلام) قَالَ: لَمَّا حَضَرَ عَلِیَّ‌بْنَ‌الْحُسَیْنِ (علیه السلام) الْوَفَاهًُْ أُغْمِیَ عَلَیْهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَقَالَ فِی الْمَرَّهًِْ الْأَخِیرَهًِْ الْحَمْدُ لِلهِ الَّذِی صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَیْثُ نَشاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِینَ ثُمَّ مَاتَ (علیه السلام).

امام کاظم (علیه السلام)- اسماعیل‌بن‌همام از امام کاظم (علیه السلام) نقل کرده است که فرمود: وقتی زمان وفات امام سجّاد (علیه السلام) فرا رسید، ایشان سه‌بار از هوش رفت و در بار آخر فرمود: الحَمْدُ لِلهِ الَّذِی صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الجَنَّةِ حَیْثُ نَشَاء فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ و سپس جان سپرد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۳۸

 بحارالأنوار، ج۴۶، ص۱۴۷/ بحارالأنوار، ج۴۶، ص۱۵۲/ نورالثقلین/ البرهان
۴
(زمر/ ۷۴)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ السَّابِعَهًِْ فَسَمِعْتُ الْمَلَائِکَهًَْ یَقُولُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی صَدَقَنا وَعْدَهُ فَقُلْتُ بِمَا ذَا وَعَدَکُمْ قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لَمَّا خَلَقَکُمْ أَشْبَاحَ نُورٍ فِی نُورٍ مِنْ نُورِ اللَّهِ تَعَالَی عُرِضَتْ عَلَیْنَا وَلَایَتُکُمْ فَقَبِلْنَاهَا وَ شَکَوْنَا مَحَبَّتَکُمْ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی فَأَمَّا أَنْتَ فَوَعَدَنَا بِأَنْ یُرِیَنَاکَ مَعَنَا فِی السَّمَاءِ وَ قَدْ فَعَلَ وَ أَمَّا عَلِیٌّ (علیه السلام) فَشَکَوْنَا مَحَبَّتَهُ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی فَخَلَقَ لَنَا فِی صُورَتِهِ مَلَکاً وَ أَقْعَدَهُ عَنْ یَمِینِ عَرْشِهِ عَلَی سَرِیرٍ مِنْ ذَهَبٍ مُرَصَّعٍ بِالدُّرِّ وَ الْجَوْهَرِ عَلَیْهِ قُبَّهًٌْ مِنْ لُؤْلُؤَهًٍْ بَیْضَاءَ یُرَی بَاطِنُهَا مِنْ ظَاهِرِهَا وَ ظَاهِرُهَا مِنْ بَاطِنِهَا بِلَا دِعَامَهًٍْ مِنْ تَحْتِهَا وَ لَا عِلَاقَهًٍْ مِنْ فَوْقِهَا قَالَ لَهَا صَاحِبُ الْعَرْشِ قُوْمِی بِقُدْرَتِی فَقَامَتْ فَکُلَّمَا اشْتَقْنَا إِلَی رُؤْیَهًِْ عَلِیٍّ (علیه السلام) نَظَرْنَا إِلَی ذَلِکَ الْمَلَکِ فِی السَّمَاءِ فَأَقْرِئْ عَلِیّاً مِنَّا السَّلَامَ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- [در معراج] به آسمان هفتم برده شدم. از فرشتگان شنیدم [که می‌گفتند]: الحَمْدُ لِلهِ الَّذِی صَدَقَنا وَعْدَهُ گفتم: «چه چیزی را به شما وعده داده بود»؟ گفتند: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! آنگاه که خداوند شما را به صورت شبح‌های نور از نور خداوند تعالی، آفرید، ولایت شما، بر ما عرضه شد. ما قبول کردیم و از [شدّت] محبّت شما به خداوند تعالی شکوِه کردیم [به‌قدری شما را دوست داشتیم که نمی‌خواستیم از شما دور شویم]. که خداوند وعده داد که تو را به همراه ما، در آسمان به ما نشان دهد و این کار را کرد. و ما از محبّت علی (علیه السلام) به‌سوی خدا شکوه کردیم ازاین‌رو خداوند برای ما فرشته‌ای به شکل او آفرید و آن (فرشته) را در سمت راست عرش خود، بر روی تختی از طلا نشاند که [آن تخت] با مروارید و گوهر تزئین شده بود، و بر روی آن (تخت) گنبدی از مروارید سفید قرار دارد که داخل آن از بیرونش و بیرون آن از داخلش معلوم بود، بدون اینکه هیچ پایه‌ای در زیرش و بدون اینکه هیچ نگهدارنده‌ای از بالایش، داشته باشد [در هوا آویزان بود]. صاحب عرش (خدا) به او فرمود: «به قدرت من، بلند شو»! بلند شد و ایستاد. و ما هرگاه مشتاق علی (علیه السلام) می‌شویم به آن فرشته در آسمان، نگاه می‌کنیم. سلام ما را به علی (علیه السلام) برسان».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۳۸

 بحارالأنوار، ج۴۰، ص۵۷/ فرات الکوفی، ص۳۷۴؛ «بتفاوت»
۵
(زمر/ ۷۴)

الصّادق (علیه السلام)- فَمِنْ أَیْنَ یَظْهَرُ وَ کَیْفَ یَظْهَرُ (الْمُنْتَظَرِ الْمَهْدِیِّ (عجل الله تعالی فرجه الشریف)) فقال (علیه السلام) یَا مُفَضَّلُ یَظْهَرُ وَحْدَهُ وَ یَأْتِی الْبَیْتَ وَحْدَهُ وَ یَلِجُ الْکَعْبَهًَْ وَحْدَهُ وَ یَجُنُّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ وَحْدَهُ فَإِذَا نَامَتِ الْعُیُونُ وَ غَسَقَ اللَّیْلُ نَزَلَ إِلَیْهِ جَبْرَئِیلُ وَ مِیکَائِیلُ (علیها السلام) وَ الْمَلَائِکَهًُْ صُفُوفاً فَیَقُولُ لَهُ جَبْرَئِیلُ یَا سَیِّدِی قَوْلُکَ مَقْبُولٌ وَ أَمْرُکَ جَائِزٌ فَیَمْسَحُ (علیه السلام) یَدَهُ عَلَی وَجْهِهِ وَ یَقُولُ الْحَمْدُ لِلهِ الَّذِی صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَیْثُ نَشاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِینَ وَ یَقِفُ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ فَیَصْرُخُ صَرْخَهًًْ فَیَقُولُ یَا مَعَاشِرَ نُقَبَائِی وَ أَهْلَ خَاصَّتِی وَ مَنْ ذَخَرَهُمُ اللَّهُ لِنُصْرَتِی قَبْلَ ظُهُورِی عَلَی وَجْهِ الْأَرْضِ ائْتُونِی طَائِعِینَ.

امام صادق (علیه السلام)- مفضل عرض کرد: «[مهدی منتظر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)] از کجا ظاهر می‌شود و چگونه آشکار می‌گردد»؟ فرمود: «ای مفضّل! او به تنهایی آشکار می‌گردد و تنها به‌طرف خانه‌ی خدا می‌آید و تنها داخل کعبه می‌شود و چون شب فرا رسد همچنان تنهاست، وقتی چشم‌ها به خواب رفت و شب کاملاً تاریک شد جبرئیل و میکائیل و دسته‌دسته فرشتگان بر وی فرود می‌آیند و در آن میان جبرئیل به وی می‌گوید: «ای آقای من هرچه بفرمایی پذیرفته است و فرمانت رواست». او (قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف)) هم دست بر رخسارش می‌کشد و می‌گوید: «الحَمْدُ لِلهِ الَّذِی صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الجَنَّةِ حَیْثُ نَشاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِینَ آنگاه در بین رکن و مقام می‌ایستد و با صدای رسا می‌گوید: «ای نقبا و مردمی که به من نزدیک هستید، و ای کسانی که خداوند شما را پیش از ظهور من در روی زمین برای یاری من ذخیره کرده است با اختیار خود و برای اطاعت از من به‌سوی من بیایید».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۳۸

 بحارالأنوار، ج۵۳، ص۷
۶
(زمر/ ۷۴)

الصّادق (علیه السلام)- عَنِ الْمُفَضَّلِ‌بْنِ‌عُمَرَ قَال … یَا مَوْلَایَ ثُمَّ مَا ذَا یَصْنَعُ الْمَهْدِیُّ قَالَ یَثُورُ سَرَایَا عَلَی السُّفْیَانِیِّ إِلَی دِمَشْقَ فَیَأْخُذُونَهُ وَ یَذْبَحُونَهُ عَلَی الصَّخْرَهًِْ ثُمَّ یَظْهَرُ الْحُسَیْنُ (علیه السلام) فِی اثْنَیْ عَشَرَ أَلْفَ صِدِّیقٍ وَ اثْنَیْنِ وَ سَبْعِینَ رَجُلًا أَصْحَابِهِ یَوْمَ کَرْبَلَاءَ فَیَا لَکَ عِنْدَهَا مِنْ کَرَّهًٍْ زَهْرَاءَ بَیْضَاءَ … ثُمَّ لَکَأَنِّی أَنْظُرُ یَا مُفَضَّلُ إِلَیْنَا مَعَاشِرَ الْأَئِمَّهًِْ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) نَشْکُو إِلَیْهِ مَا نَزَلَ بِنَا مِنَ الْأُمَّهًِْ بَعْدَهُ وَ مَا نَالَنَا مِنَ التَّکْذِیبِ وَ الرَّدِّ عَلَیْنَا وَ سَبْیِنَا وَ لَعْنِنَا وَ تَخْوِیفِنَا بِالْقَتْلِ وَ قَصْدِ طَوَاغِیَتِهِمُ الْوُلَاهًِْ لِأُمُورِهِمْ مِنْ دُونِ الْأُمَّهًِْ بِتَرْحِیلِنَا عَنِ الْحُرْمَهًِْ إِلَی دَارِ مُلْکِهِمْ وَ قَتْلِهِمْ إِیَّانَا بِالسَّمِّ وَ الْحَبْسِ فَیَبْکِی رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ یَقُولُ یَا بَنِیَّ مَا نَزَلَ بِکُمْ إِلَّا مَا نَزَلَ بِجِدِّکُمْ قَبْلَکُمْ ثُمَّ تَبْتَدِئُ فَاطِمَهًُْ (سلام الله علیها) وَ تَشْکُو مَا نَالَهَا … ثُمَّ یَقُومُ الْمَهْدِیُّ سَمِیُّ جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ عَلَیْهِ قَمِیصُ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مُضَرَّجاً بِدَمِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَوْمَ شُجَّ جَبِینُهُ وَ کُسِرَتْ رَبَاعِیَتُهُ وَ الْمَلَائِکَهًُْ تَحُفُّهُ حَتَّی یَقِفُ بَیْنَ یَدَیْ جَدِّهِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَیَقُولُ یَا جَدَّاهْ وَصَفْتَنِی وَ دَلَلْتَ عَلَیَّ وَ نَسَبْتَنِی وَ سَمَّیْتَنِی وَ کَنَیْتَنِی فَجَحَدَتْنِی الْأُمَّهًُْ وَ تَمَرَّدَتْ وَ قَالَتْ مَا وُلِدَ وَ لَا کَانَ وَ أَیْنَ هُوَ وَ مَتَی کَانَ وَ أَیْنَ یَکُونُ وَ قَدْ مَاتَ وَ لَمْ یُعْقِبْ وَ لَوْ کَانَ صَحِیحاً مَا أَخَّرَهُ اللَّهُ تَعَالَی إِلَی هَذَا الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ فَصَبَرْتُ مُحْتَسِباً وَ قَدْ أَذِنَ اللَّهُ لِی فِیهَا بِإِذْنِهِ یَا جَدَّاهْ فَیَقُولُ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) الْحَمْدُ لِلهِ الَّذِی صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَیْثُ نَشاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِینَ.

امام صادق (علیه السلام)- مفضّل عرض کرد: «آقا! بعد از آن مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چه می‌کند»؟ فرمود: «لشکری برای دستگیری سفیانی به دمشق می‌فرستد؛ او را گرفته و روی سنگی سر می‌برند. آنگاه حسین (علیه السلام) با دوازده هزار دوست و هفتادودو نفری که در کربلا از یاران او بودند و با وی شهید شدند، آشکار می‌شود. ای خوش آن رجعت نوری … ای مفضّل! گویا می‌بینم که ما ائمه (علیهم السلام) آن موقع جلو پیغمبر (صلی الله علیه و آله) جمع شده و به آن حضرت شکایت می‌کنیم که امّت بعد از وی چه به روز ما آوردند، و می‌گوییم امّت ما را تکذیب کردند و بی‌اعتنایی و نفرین و لعنت و تهدید به قتل نمودند، والیان ستمگر آن‌ها ما را از وطن بیرون آورده به پایتخت خود بردند و جمعی از ما را با سم و حبس کشتند. در این وقت پیغمبر (صلی الله علیه و آله) سخت گریه می‌کند و می‌فرماید: «ای فرزندان من! هرچه به شما رسید بیشتر به جدّ شما رسید». آنگاه فاطمه زهراء (سلام الله علیها) می‌آید و از ظلمی که به او رفته گوید … آنگاه مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) همنام جدّم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) درحالی‌که پیراهن آن حضرت را که آغشته به خون پیشانی و دندان پاکش می‌باشد پوشیده، و فرشتگان اطراف او را گرفته‌اند، آمده و جلو پیغمبر (صلی الله علیه و آله) می‌ایستد، و می‌گوید: «ای جدّ بزرگوار، شما مرا به اوصافی معرفی فرمودی که مردم مرا از روی آن اوصاف بشناسند. و نام و نسب و کنیه‌ام را ذکر فرمودی. با این حال، این امّت منکر وجود من شدند و متمرّد گشتند». و گفتند: «مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) متولّد نشده و اصلاً نبوده. اگر هست کجاست و کی می‌آید»؟ پدرش مرده و اولاد نداشته است و اگر او موجود و سالم می‌بود خدا آمدن او را تا این موقع به تأخیر نمی‌انداخت، ای جدمن! من کار را به خدا سپردم و تاکنون صبر کردم و اینک به فرمان الهی ظاهر گشته‌ام. پیغمبر (صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: الحَمْدُ لِلهِ الَّذِی صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الجَنَّةِ حَیْثُ نَشاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِینَ».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۴۰

 بحارالأنوار، ج۵۳، ص۳۰
۷
(زمر/ ۷۴)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- أَنَا وَ شِیعَتِی یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ عَلَی مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ فَیَمُرُّ عَلَیْنَا الْمَلَائِکَهًُْ وَ یُسَلِّمُ عَلَیْنَا قَالَ فَیَقُولُونَ مَنْ هَذَا الرَّجُلُ وَ مَنْ هَؤُلَاءِ فَیُقَالُ لَهُمْ هَذَا عَلِیُّ‌بْنُ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) ابْنُ عَمِّ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) فَیُقَالُ مَنْ هَؤُلَاءِ قَالَ فَیُقَالُ لَهُمْ هَؤُلَاءِ شِیعَتُهُ قَالَ فَیَقُولُونَ أَیْنَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) الْعَرَبِیُّ وَ ابْنُ عَمِّهِ فَیَقُولُونَ هُمَا عِنْدَ الْعَرْشِ قَالَ فَیُنَادِی مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ عِنْدَ رَبِّ الْعِزَّهًِْ یَا عَلِیُّ (علیه السلام) ادْخُلِ الْجَنَّهًَْ أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ لَا حِسَابَ عَلَیْکَ وَ لَا عَلَیْهِمْ فَیَدْخُلُونَ الْجَنَّهًَْ وَ یَتَنَعَّمُونَ فِیهَا مِنْ فَوَاکِهِهَا وَ یَلْبَسُونَ السُّنْدُسَ وَ الْإِسْتَبْرَقَ وَ مَا لَمْ تَرَ عَیْنٌ فَیَقُولُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَکُورٌ الَّذِی مَنَّ عَلَیْنَا بِنَبِیِّهِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ بِوَصِیِّهِ عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) وَ الْحَمْدُ لِلهِ الَّذِی مَنَّ عَلَیْنَا بِهِمَا مِنْ فَضْلِهِ وَ أَدْخَلَنَا الْجَنَّةَ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِینَ.

امام علی (علیه السلام)- من و شیعیانم در روز قیامت، بر روی منبرهایی از نور هستیم. فرشتگان بر ما عبور می‌کنند و سلام می‌کنند. [فرشتگان] می‌گویند: «این مرد کیست و این‌ها چه کسانی هستند»؟ به آن‌ها گفته می‌شود: «این شخص علیّ‌بن‌ابیطالب (علیه السلام)، پسر عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله) است». گفته می‌شود: «این‌ها [کسانی که همراه او بر منبرهای نور سوار هستند] چه کسانی هستند»؟ به آن‌ها گفته می‌شود: «این‌ها شیعیان علی (علیه السلام) هستند». به فرشتگان می‌گویند: «پیامبر (صلی الله علیه و آله) عربی و پسر عمویش کجایند»؟ می‌گویند: «آن دو، در نزد عرش هستند». فرمود: «ندا کننده‌ای از آسمان از نزد پروردگار عزّت، ندا می‌دهد: «ای علی (علیه السلام)! تو و شیعیانت داخل بهشت شوید که نه تو حساب و کتاب داری و نه آن‌ها حساب و کتاب دارند». آن‌ها داخل بهشت می‌شوند و در آنجا از میوه‌های آن بهره‌مند شده و حریر نازک و ضخیم در بر می‌کنند و چیزهایی که هیچ چشمی ندیده است. آن‌ها می‌گویند: «سپاس مخصوص خداوندی است که ناراحتی را از دل‌های ما برد، حقیقتاً که خداوند ما بخشنده است و به شکرگزاران جزا می‌دهد» (فاطر۳۴)، همان خدایی که به سبب پیامبرش محمّد (صلی الله علیه و آله) و به‌واسطه‌ی وصیّ او، علیّ‌بن‌ابیطالب (علیه السلام) بر ما منّت نهاد. و ستایش مخصوص خداوندی است که از فضلش به واسطه‌ی آن دو نفر بر ما منّت نهاد و ما را وارد بهشت کرد فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِینَ».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۴۰

 بحارالأنوار، ج۷، ص۱۹۸

چه نیکوست پاداش عمل‌کنندگان

۲ -۱
(زمر/ ۷۴)

السّجّاد (علیه السلام)- إِذَا جَمَعَ اللَّهُ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ یُنَادِی مُنَادٍ أَیْنَ الصَّابِرُونَ لِیَدْخُلُوا الْجَنَّةَ جَمِیعاً بِغَیْرِ حِسَابٍ قَالَ فَیَقُومُ عُنُقٌ مِنَ النَّاسِ فَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِکَهًُْ فَیَقُولُونَ إِلَی أَیْنَ یَا بَنِی آدَمَ فَیَقُولُونَ إِلَی الْجَنَّهًِْ فَیَقُولُونَ وَ قَبْلَ الْحِسَابِ فَقَالُوا نَعَمْ قَالُوا وَ مَنْ أَنْتُمْ قَالُوا الصَّابِرُونَ قَالُوا وَ مَا کَانَ صَبْرُکُمْ قَالُوا صَبَرْنَا عَلَی طَاعَهًِْ اللَّهِ وَ صَبَرْنَا عَنْ مَعْصِیَهًِْ اللَّهِ حَتَّی تَوَفَّانَا اللَّهُ عزّوجلّ قَالُوا أَنْتُمْ کَمَا قُلْتُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّهًَْ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِینَ.

امام سجاد (علیه السلام)- از امام سجّاد (علیه السلام) روایت شده است: روز قیامت که اوّلین و آخرین مخلوقات در آن جمع می‌شوند، منادی از طرف خدای تعالی ندا می‌دهد: صابرین کجایند؟ تا بدون حساب داخل بهشت شوند». قومی و جمعیّتی از جا برمی‌خیزند، و ملائکه ایشان را ملاقات می‌کنند و از ایشان سؤال می‌کنند: «به کجا می‌روید»؟ گویند: «به‌سوی بهشت». ملائکه سؤال می‌کنند. «پیش از حساب»؟ گویند: «آری»! از ایشان می‌پرسند: «شما کیستید که بدون حساب داخل بهشت می‌شوید»؟ گویند: «ما صابران هستیم». گویند: «صبرتان چه بود»؟ در جواب گویند: «صبر بر طاعت خدا و بر معصیت او نمودیم، تا مرگ ما فرا رسید، خداوند ما را به این جهان انتقال داد». ملائکه گویند: «راست گفتید، داخل بهشت شوید. فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِینَ».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۴۲

 بحارالأنوار، ج۷۹، ص۱۳۸
۲ -۲
(زمر/ ۷۴)

السّجّاد (علیه السلام)- عَنْ أَبِی‌حَمْزَهًَْ الثُّمَالِیِّ عَنْ عَلِیِّ‌بْنِ‌الْحُسَیْنِ (علیه السلام) قَالَ: إِذَا جَمَعَ اللَّهُ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ قَامَ مُنَادٍ فَنَادَی یُسْمِعُ النَّاسَ فَیَقُولُ أَیْنَ الْمُتَحَابُّونَ فِی اللَّهِ؟ قَالَ: فَیَقُومُ عُنُقٌ مِنَ النَّاسِ. فَیُقَالُ لَهُمُک اذْهَبُوا إِلَی الْجَنَّهًِْ بِغَیْرِ حِسَابٍ. قَالَ: فَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِکَهًُْ فَیَقُولُونَ إِلَی أَیْنَ؟ فَیَقُولُونَ: إِلَی الْجَنَّهًِْ بِغَیْرِ حِسَابٍ. قَالَ: وَ یَقُولُونَ: وَ أَیُّ ضَرْبٍ أَنْتُمْ مِنَ النَّاسِ؟ فَیَقُولُونَ: نَحْنُ الْمُتَحَابُّونَ فِی اللَّهِ. قَالَ: فَیَقُولُونَ: أَیَّ شَیْءٍ کَانَتْ أَعْمَالُکُمْ؟ قَالُوا: کُنَّا نُحِبُّ فِی اللَّهِ وَ نُبْغِضُ فِی اللَّهِ. قَالَ: فَیَقُولُونَ: نِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِین.

امام سجّاد (علیه السلام)- وقتی خداوند، اوّلین و آخرین مخلوقات را [روز قیامت در عرصه محشر] جمع فرماید، نداکننده‌ای بپا می‌خیزد و ندا می‌دهد؛ به‌طوری‌که همه‌ی مردم بشنوند؛ می‌گوید: «کجایند دوستی‌کنندگان با یکدیگر در راه خداوند»؟ حضرت فرمود: «گروهی از مردم بپا می‌خیزند». به آن‌ها گفته می‌شود: «بدون حساب به‌طرف بهشت بروید»، حضرت فرمود: فرشتگان (دیگری) آنان را ملاقات می‌کنند و می‌گویند: «به کجا می‌روید»؟ می‌گویند: «بدون حساب به‌طرف بهشت می‌رویم». فرشتگان می‌گویند: «شما از کدام طایفه از مردمید»؟ می‌گویند: «ما دوستی‌کنندگان در راه خداییم». فرشتگان می‌گویند: «عمل و کار شما [در دنیا که موجب این‌گونه محبوبیّت نزد خداوند گشته] چه بوده»؟ می‌گویند: «در راه خدا دوست می‌داشتیم و در راه خدا دشمن می‌داشتیم». فرشتگان گویند: «نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلینَ».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۴۲

 وسایل الشیعه، ج۱۶، ص۱۶۷/ نورالثقلین

آیه وَ تَرَى الْمَلائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ قيلَ الْحَمْدُ لِلهِ رَبِّ الْعالَمينَ [75]

[در آن روز] فرشتگان را مى‌بينى كه بر گرد عرش حلقه زده‌اند و پروردگارشان را حمد و تسبيح مى‌گويند؛ و در ميان آنان (بندگان) بحق داورى مى‌شود؛ و [سرانجام] گفته خواهد شد: «حمد و ستايش مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است».

[در آن روز] فرشتگان را می‌بینی که بر گرد عرش خدا حلقه زده‌اند و با ستایش پروردگارشان تسبیح می‌گویند

۱ -۱
(زمر/ ۷۵)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ وَ لَهُ الْحَمْدُ افْتَتَحَ الْکِتَابَ بِالْحَمْدِ لِنَفْسِهِ وَ خَتَمَ أَمْرَ الدُّنْیَا وَ مَجِیءَ الْآخِرَهًِْ بِالْحَمْدِ لِنَفْسِهِ فَقَالَ وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ قِیلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ اللَّابِسِ الْکِبْرِیَاءِ بِلَا تَجَسُّدٍ.

خدایی که حمد و سپاس مخصوص اوست، قرآن خود را با حمد و ستایش خود آغاز کرد و سرانجام کار دنیا و آغاز آخرت را نیز با حمد خود آغاز خواهد کرد همان‌طور که فرمود: وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ قیلَ الْحَمْدُ لِلهِ رَبِّ الْعالَمینَ؛ حمد و ستایش مخصوص خدایی است که ردای کبریایی را بر خود پوشانده بدون آنکه جسم و بدنی داشته باشد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۴۲

 بحارالأنوار، ج۴، ص۲۶۴/ التوحید، ص۳۱/ نورالثقلین؛ «اللا بس الکبریاء بلا تجسد» محذوف
۱ -۲
(زمر/ ۷۵)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- سَأَلَ ابْنُ‌سَلَامٍ النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله) فَکَانَ فِیمَا سَأَلَهُ مَا السِّتَّهًَْ عَشَرَ وَ مَا الثَّمَانِیَهًَْ عَشَرَ قَالَ سِتَّهًَْ عَشَرَ صَفّاً مِنَ الْمَلَائِکَهًِْ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْش.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ابن‌سلام از پیامبر (صلی الله علیه و آله) سؤالاتی پرسید، در پاسخ به سؤال او که از حقیقت شانزده و هجده سؤال کرد، حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) فرمود: «منظور از عدد شانزده، شانزده صف از فرشتگان است که گرد عرش حلقه زدهاند و این همان کلام خداوند متعال است که فرمود: حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۴۴

 بحارالأنوار، ج۵۵، ص۳۵/ الاختصاص، ص۴۷؛ «فکان فیما سأله» و «و ما الثمانیهًْ» محذوف/ البرهان؛ «ما الستهًْ… ستهًْ» محذوف
۱ -۳
(زمر/ ۷۵)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- إِنَّ أَخَوَیْنِ یَهُودِیَّیْنِ سَأَلَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) عَنْ وَاحِدٍ لَا ثَانِیَ لَهُ وَ عَنْ ثَانٍ لَا ثَالِثَ لَهُ إِلَی مِائَهًٍْ مُتَّصِلهًًْ نَجِدُهَا فِی التَّوْرَاهًِْ وَ الْإِنْجِیلِ وَ هِیَ فِی الْقُرْآنِ تَتْلُونَهُ فَتَبَسَّمَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ قَال … وَ أَمَّا السِّتَّهًَْ عَشَرَ فَسِتَّهًَْ عَشَرَ صَفّاً مِنَ الْمَلَائِکَهًِْ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْش.

امام علی (علیه السلام)- دو برادر یهودی از امیرالمؤمنین (علیه السلام) پرسیدند: «یکتایی که دو ندارد چیست و دو تایی که سه ندارد تا صد تا که متّصل است و در تورات و انجیل می‌یابیم و در قرآن شما می‌خوانید چیست»؟ حضرت لبخندی زد و فرمود: «… و امّا شانزده منظور شانزده صف از ملائکه است که اطراف عرش صف کشیده‌اند حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْش».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۴۴

 بحارالأنوار، ج۱۰، ص۸۶
۱ -۴
(زمر/ ۷۵)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- لَمَّا کَانَتْ لَیْلَهًُْ الْمِعْرَاجِ نَظَرْتُ تَحْتَ الْعَرْشِ أَمَامِی فَإِذَا أَنَا بِعَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) قَائِماً أَمَامِی تَحْتَ الْعَرْشِ یُسَبِّحُ اللَّهَ وَ یُقَدِّسُهُ قُلْتُ یَا جَبْرَائِیلُ (علیه السلام) سَبَقَنِی عَلِیُّ‌بْنُ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) قَالَ لَکِنِّی أُخْبِرُکَ اعْلَمْ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) إِنَّ اللَّهَ عزّوجلّ یُکْثِرُ مِنَ الثَّنَاءِ وَ الصَّلَاهًِْ عَلَی عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) فَوْقَ عَرْشِهِ فَاشْتَاقَ الْعَرْشُ إِلَی عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) فَخَلَقَ اللَّهُ تَعَالَی هَذَا الْمَلَکَ عَلَی صُورَهًِْ عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) تَحْتَ عَرْشِهِ لِیَنْظُرَ إِلَیْهِ الْعَرْشُ فَیَسْکُنَ شَوْقُهُ وَ جَعَلَ تَسْبِیحَ هَذَا الْمَلَکِ وَ تَقْدِیسَهُ وَ تَمْجِیدَهُ ثَوَاباً لِشِیعَهًِْ أَهْلِ بَیْتِکَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله).

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- در شب معراج، و در زیر عرش، پیش رویم را نگریستم، ناگاه علی (علیه السلام) را دیدم که پیش‌روی من، زیر عرش ایستاده و خدا را تسبیح میگوید و او را به بزرگی میخواند». گفتم: «ای جبرئیل! آیا علیّ‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) بر من پیشی‌گرفته است»؟ عرض کرد: «نه، امّا تو را از آن باخبر میکنم؛ خداوند عزّوجلّ بر فراز عرش خود، بسیار علی (علیه السلام) را میستاید و بر او درود می‌فرستد، ازاین‌رو عرش به دیدار علیّ‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) مشتاق شد، پس خداوند متعال این فرشته را به زیر عرش، به شکل علیّ‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) آفرید تا عرش او را ببیند و شوقش آرام گیرد و ای محمّد (صلی الله علیه و آله) خداوند، تسبیح و تقدیس و تحمید او را پاداشی از برای شیعیان اهل بیت تو قرار داد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۴۴

 بحارالأنوار، ج۳۹، ص۹۷/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۵۱۳ / المناقب، ج۲، ص۲۳۳/ البرهان؛ بتفاوت لفظی
۱ -۵
(زمر/ ۷۵)

الصّادق (علیه السلام)- عَنْ أَبِی‌بَصِیرٍ قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام) یَا أَبَامُحَمَّدٍ تَفَرَّقَ النَّاسُ شُعَباً وَ رَجَعْتُمْ أَنْتُمْ إِلَی أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکُمْ فَأَرَدْتُمْ مَا أَرَادَ اللَّهُ وَ أَحْبَبْتُمْ مَنْ أَحَبَّ اللَّهُ وَ اخْتَرْتُمْ مَنِ اخْتَارَهُ اللَّهُ فَأَبْشِرُوا وَ اسْتَبْشِرُوا فَأَنْتُمْ وَ اللَّهِ الْمَرْحُومُونَ الْمُتَقَبَّلُ مِنْکُمْ حَسَنَاتُکُمْ الْمُتَجَاوَزُ عَنْ سَیِّئَاتِکُمْ فَهَلْ سَرَرْتُکَ فَقُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ یَا بَا مُحَمَّدٍ إِنَّ الذُّنُوبَ تَسَاقَطُ عَنْ ظُهُورِ شِیعَتِنَا کَمَا تُسْقِطُ الرِّیحُ الْوَرَقَ مِنَ الشَّجَرِ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَی وَ تَرَی الْمَلائِکَةَ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا وَ اللَّهِ یَا بَا مُحَمَّدٍ مَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا غَیْرَکُمْ فَهَلْ سَرَرْتُکَ قُلْتُ نَعَم

امام صادق (علیه السلام)- ابوبصیر گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: «ای ابامحمّد! مردم گروه‌گروه شدند و شما به‌سوی اهل بیت پیامبرتان (صلی الله علیه و آله) باز گشتید. شما چیزی را اراده کردید که خدا اراده کرده است و کسانی را دوست گرفتید که خداوند دوست دارد، و کسانی را برگزیدید، که خداوند آن‌ها را برگزیده است. پس بشارت باد شما را، و شادمان باشید که به خدا سوگند! شما مورد رحمت واقع شدید و اعمال نیکتان از شما پذیرفته شده و از گناهانتان چشم‌پوشی شده است. آیا خوشحالت کردم»؟ گفتم: «آری» فرمود: «ای ابامحمّد! گناهان از پشت شیعیان ما می‌افتند همان‌گونه که برگ از درختان می‌افتد. و این همان کلام خداوند تعالی است: وَ تَرَی الْملائِکَةَ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا. به خدا سوگند ای ابامحمّد! خداوند از این افراد [کسانی که ایمان آورده‌اند] فقط شما را اراده کرده است [منظورش فقط شما هستید] آیا خوشحالت کردم»؟ گفتم: «آری».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۴۴

 بحارالأنوار، ج۲۷، ص۱۲۳
۱ -۶
(زمر/ ۷۵)

الصّادق (علیه السلام)- جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا أَبَاعَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) وَ إِنَّ الْمَلَائِکَهًَْ لَتَعْرِفُنَا قَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ کَیْفَ لَا یَعْرِفُونَکُمْ وَ قَدْ وُکِّلُوا بِالدُّعَاءِ لَکُمْ وَ الْمَلَائِکَهًُْ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا مَا اسْتِغْفَارُهُمْ إِلَّا لَکُمْ دُونَ هَذَا الْعَالَمِ.

امام صادق (علیه السلام)- [معنعنا به امام صادق (علیه السلام) عرض کرد:] «فدایت شوم ای اباعبدالله (علیه السلام)! آیا فرشتگان، ما را می‌شناسند»؟ حضرت با تعجّب فرمود: «چگونه شما را نشناسند درحالی‌که مأمور هستند که برای شما دعا کنند؟! حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا و استغفار آن‌ها فقط برای شماست نه همه‌ی عالم».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۴۴

 بحارالأنوار، ج۳۸، ص۱۴۱

و در میان بندگان بحق داوری می‌شود و [سرانجام] گفته خواهد شد: «حمد مخصوص خدا پروردگار جهانیان است»

۲ -۱
(زمر/ ۷۵)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- سُئِلَ أَمِیرُ‌الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) عَنْ مَشِیَّهًِْ اللَّهِ وَ إِرَادَتِهِ فَقَالَ (علیه السلام) إِنَ لِلَّهِ مَشِیَّتَیْنِ مَشِیَّهًَْ حَتْمٍ وَ مَشِیَّهًَْ عَزْمٍ وَ کَذَلِکَ إِنَّ لِلَّهِ إِرَادَتَیْنِ إِرَادَهًَْ حَتْمٍ وَ إِرَادَهًَْ عَزْمٍ إِرَادَهًُْ حَتْمٍ لَا تُخْطِئُ وَ إِرَادَهًُْ عَزْمٍ تُخْطِئُ وَ تُصِیبُ وَ لَهُ مَشِیَّتَانِ مَشِیَّهًٌْ یَشَاءُ وَ مَشِیَّهًٌْ لَا یَشَاءُ یَنْهَی وَ هُوَ یَشَاءُ وَ یَأْمُرُ وَ هُوَ لَا یَشَاءُ مَعْنَاهُ أَرَادَ مِنَ الْعِبَادِ وَ شَاءَ وَ لَمْ یُرِدِ الْمَعْصِیَهًَْ وَ شَاءَ وَ کُلُّ شَیْءٍ بِقَضَائِهِ وَ قَدَرِهِ وَ الْأُمُورُ تَجْرِی مَا بَیْنَهُمَا فَإِذَا أَخْطَأَ الْقَضَاءُ لَمْ یُخْطِئِ الْقَدَرُ وَ إِذَا لَمْ یَخُطَّ الْقَدَرُ لَمْ یَخُطَّ الْقَضَاءُ وَ إِنَّمَا الْخَلْقُ مِنَ الْقَضَاءِ إِلَی الْقَدَرِ وَ إِذَا یُخْطِئُ وَ مِنَ الْقَدَرِ إِلَی الْقَضَاءِ وَ الْقَضَاءُ عَلَی أَرْبَعَهًِْ أَوْجُهٍ فِی کِتَابِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ النَّاطِقِ عَلَی لِسَانِ سَفِیرِهِ الصَّادِقِ (صلی الله علیه و آله) مِنْهَا قَضَاءُ الْخَلْقِ وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَی فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِی یَوْمَیْنِ وَ الثَّانِی قَضَاءُ الْحُکْمِ وَ هُوَ قَوْلُهُ وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِ مَعْنَاهُ حُکِم.

امام علی (علیه السلام)- از امیرالمؤمنین (علیه السلام) درباره‌ی خواست خدا و اراده‌اش پرسیده شد: حضرت فرمود: «خداوند دو مشیّت (خواست) دارد: مشیّت حتم (قطعی) و مشیّت عزم و همچنین خداوند دو اراده دارد: اراده‌ی حتم و اراده‌ی عزم. اراده‌ی حتم خطا نمی‌کند و اراده‌ی عزم که گاهی خطا می‌کند و گاهی درست انجام می‌دهد [گاهی خطا و گاهی درست]. و خداوند دو مشیّت دارد. مشیّتی که می‌خواهد و مشیّتی که نمی‌خواهد. نهی می‌کند درحالی‌که می‌خواهد، و امر می‌کند درحالی‌که نمی‌خواهد. معنایش این است که از بندگان [طاعت را] اراده کرد و خواست، و معصیت را اراده نکرد و خواست. و هرچیزی بسته به قضا (حکم) و قدر (اندازه) اوست و کارها در بین این دو (قضا و قدر) جریان دارد. هرگاه قضا خطا کند، قدر خطا نمی‌کند و وقتی قدر خطا نکند قضا خطا نمی‌کند و مخلوقات از قضا به‌سوی قدر می‌روند. هرگاه قدر خطا کند، قضا خطا نمی‌کند و وقتی‌که قضا خطا نکند قدر هم خطا نمی‌کند و [مخلوقات] از قدر به‌سوی قضا حرکت می‌کنند. و قضا در کتاب خداوند عزّوجلّ که بر زبان فرستاده‌ی راستگویش جاری شده است بر چهار وجه است که از جمله‌ی آن‌ها قضاء خلق (آفریدن) است که همان قول خداوند تعالی است دراین‌هنگام آن‌ها را به‌صورت هفت آسمان در دو روز آفرید. (فصلت/۱۲) که معنایش این است که آن‌ها را آفرید [منظور از قَضاهُنَّ، خَلَقَهُن می‌باشد] و مورد دوّم، قضاء حکم است که همان قول خداست وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالحَقِّ و معنایش این است که حکم شد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۴۶

 بحارالأنوار، ج۵، ص۱۲۴/ فقه الرضا (ص۴۱۰
۲ -۲
(زمر/ ۷۵)

الصّادق (علیه السلام)- سَأَلُوهُ (علیاً (علیه السلام)) عَنِ الْمُتَشَابِهِ فِی الْقَضَاءِ فَقَالَ هُوَ عَشَرَهًُْ أَوْجَهٍ مُخْتَلِفَهًُْ الْمَعْنَی فَمِنْهُ قَضَاءُ فَرَاغٍ وَ قَضَاءُ عَهْدٍ وَ مِنْهُ قَضَاءُ إِعْلَامٍ وَ مِنْهُ قَضَاءُ فِعْلٍ وَ مِنْهُ قَضَاءُ إِیجَابٍ وَ مِنْهُ قَضَاءُ کِتَابٍ وَ مِنْهُ قَضَاءُ إِتْمَامٍ وَ مِنْهُ قَضَاءُ حُکْمٍ وَ فَصْلٍ وَ مِنْهُ قَضَاءُ خَلْقٍ وَ مِنْهُ قَضَاءُ نُزُولِ الْمَوْت … أَمَّا قَضَاءُ الْحُکْمِ فَقَوْلُهُ تَعَالَی قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ قِیلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ أَیْ حُکِمَ بَیْنَهُمْ.

امام صادق (علیه السلام)- از علی (علیه السلام) درباره‌ی [آیات] متشابه در [مورد معنای] قضا (حکم) پرسیدند. فرمود: «معانی قضا ده‌گونه است که معنایشان مختلف است. از جمله آن [متشابه در قضا]، قضاء فراغ (پایان‌یافتن) و قضای عهد است و از جمله‌ی آن قضاء اعلام است و از جمله آن قضاء فعل است و از جمله‌ی آن قضاء ایجاب و از جمله‌ی آن قضاء کتاب و از جمله آن قضاء اتمام و از جمله آن قضاء حکم و فصل (جدایی) و از جمله آن قضاء خلق (آفرینش) و از جمله‌ی آن قضاء نزول موت (فرودآمدن مرگ) است … امّا قضاء حکم این کلام خداوند است: قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالحَقِّ وَ قِیلَ الحَمْدُ لِلهِ رَبِّ الْعالَمِینَ یعنی میان آن‌ها داوری می‌شود».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۴۶

 بحارالأنوار، ج۹۰، ص۱۹

معرفی بیشتر سوره زمر

جمع زمره است به معنى دسته، جماعت، فوج [1]

مفهوم کلی سوره

خداباورى ؛

دادگاه عدل الهى در رستاخيز؛

تأثير نيرومند قرآن بر قلب انسان ؛

شب زنده دارى و عبادت .[2]

اسامی سوره

زمر، غُرَف.[3]

علت نام‌گذاری

«سوره زمر»؛ سبب نام‌گذارى اين سوره به «زمر» (فوج و گروه) تكرار اين واژه در آيات هفتادویک‌ و هفتادوسه است .

«سوره غرف»؛ از آن رو «غُرَف» (اتاق و كاخ) ناميده شده كه اين واژه در آيۀ بیستم اين سوره تكرار شده است.[4]

تعداد آیات

سوره زمر هفتادوپنج آیه دارد.[5]

تعداد کلمات

سوره زمر هزاروصدوهفتاد ودو کلمه دارد.[6] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد کلمات سوره های قرآن مختلف است)

تعداد حروف

سوره زمر چهارهزارونهصدوهشت حرف دارد.[7] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد حروف سوره های قرآن مختلف است)

اهداف و آموزه ها

هدف هاى اساسى سوره زمر عبارت اند از:

1. دعوت به توحيد؛

2. يادآورى رستاخيز و خصوصيات آن.[8]

محتوا و موضوعات

سوره زمر از چند بخش مهم تشكيل يافته است:

چيزى كه بيش از همه در سراسر اين سوره منعكس است مسالۀ دعوت به توحيد خالص مى باشد، توصيه در تمام ابعاد و شاخه هايش، توحيد خالقيت، توحيد ربوبيت، و توحيد عبادت، مخصوصا روى مسالۀ اخلاص در عبادت و بندگى خدا بارها در آيات مختلف اين سوره تكيه شده است، و تعبيراتش در اين زمينه آن چنان مؤثر است كه قلب انسان را به سوى اخلاص مى كشاند و جذب مى كند؛

مسالۀ مهم ديگرى كه در مقاطع مختلف اين سوره و تقريبا از آغاز تا انجام آن مورد توجه است مساله معاد و دادگاه بزرگ عدالت خدا است، مساله ثواب و جزا، غرفه هاى بهشتى، و سايبانهاى آتشين دوزخى، مساله ترس و وحشت روز قيامت، و آشكار شدن نتايج اعمال، و ظاهر شدن خود آنها در آن صحنه بزرگ مساله سياه شدن صورت دروغگويان و كسانى كه بر خدا افترا بستند، رانده شدن كافران به سوى جهنم، ملامت و سرزنش فرشتگان عذاب نسبت به آنها، و دعوت بهشتيان به سوى بهشت و تبريك و تهنيت فرشتگان رحمت به آنها! اين مسائل كه بر محور معاد دور مى زند آن چنان با مسائل توحيدى آميخته است كه گويى تار و پود يك پارچه را تشكيل مى دهد؛

بخش ديگرى از اين سوره كه تنها قسمت كوتاهى از آن را اشغال مى كند اهميت قرآن مجيد است، ولى اين بخش كوتاه ترسيم جالبى از قرآن و تاثير نيرومند آن در قلوب و جانها در بر دارد؛

بخش ديگرى كه آن هم نسبتا كوتاه است بيان سرنوشت اقوام پيشين و مجازات دردناك الهى نسبت به تكذيب كنندگان آيات حق مى باشد؛

و بالآخره بخشى از اين سوره نيز پيرامون مسالۀ توبه و باز بودن درهاى بازگشت به سوى خداست، و مؤثرترين آيات توبه و رحمت در اين بخش بيان شده كه شايد در قرآن آيه اى نويدبخش تر از آن در اين زمينه نباشد.[9]

فضائل، خواص و ثواب قرائت

ابى‌بن‌كعب از پيامبر خدا صلی‌الله‌عليه‌وآله نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بحواند خداوند اميد او را قطع نكرده و ثواب ترسندگان را كه از خداوند مى ترسند به او مى بخشد».

هارون‌بن‌خارجه از امام صادق عليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بخواند خدا شرافت دنيا و آخرت را به او مى بخشد و او را بدون مال و فاميل عزيز مى گرداند تا هر كه او را ببيند شكوهش به وى نموده شده، و جسدش بر آتش حرام گردد و براى او هزار شهر در بهشت ساخته شود كه در هر شهرى هزار كاخ بوده و در هر كاخى صد حوريه مى باشد و علاوه براى او دو چشمه جارى و دو چشمه جوشان و دو بوستان خرم و حوريان پرده‌نشين در خيمه ها مى باشد.[10]

محل نزول

همه آيات سوره زمر طبق گفته «مجاهد و قتاده و حسن» مكى مى باشد. و برخى گفته اند: سه آيه اين سوره در مدينه نازل شده كه درباره «وحشى» قاتل «حمزه» و از اول آيه (قُلْ يا عِبادِيَ) تا آخر آيه سوم مى باشد .[11]

زمان نزول

سوره زمر در دوران اخير زندگى مسلمانان در مكه، يعنى پس از معراج و قبل از هجرت فرود آمده است.[12]

فضای نزول

مشركان از آن حضرت خواسته اند از دعوت خود دست بردارد و متعرض خدايان آنها نشود و او را از غضب خدايان خود ترسانده اند و نيز او را به عبادت آنها خوانده اند، اين جريان سبب نزول سوره زمر با آن لحن موكد گرديده است.

علاوه بر اين سوره مباركۀ زمر مسئله توحيد و يگانگى خدا و نفوذ قدرت او را در اراده كائنات در حدّ اعلى از راه عقل و وحى آسمانى بيان مى كند و از آنها نتيجه مى گيرد كه خلقت و تدبير كائنات در دست خداست، عبادت و اطاعت خاص اوست و نيز مسئله معاد را مطرح كرده و در آخر مى فرمايد: متّقيان گروه گروه به بهشت و كفّار فوج فوج رهسپار آتش خواهند شد.

راه زندگى آن نيست كه انسان در دفع مضرات و جلب منافع به مجسمه ها و مخلوق روى آورد و زندگى خويش را با رسومات از خود ساخته به آخر رساند و گرنه خلقت او عاطل و باطل خواهد بود، خدا از خلقت او غرضى دارد، رسيدن به آن هدف و غرض، در اطاعت و زندگى از نظر خداست.[13]

ترتیب در مصحف

سوره زمر در چينش كنونى قرآن سى‌ونهمين سوره به شمار می آید.[14]

ترتیب بر اساس نزول

سوره زمر پنجاه‌ونهمين سوره در ترتيب نزول است و بعد از سوره سبأ نازل شده است.[15] (لازم به ذکر است اقوال در ترتیب نزول سوره های قرآن مختلف است)

ارتباط با سوره قبلی

خداوند متعال سوره ص را با ذکر قرآن و اهمیت آن به پایان رسانیده است و سوره زمر را هم با مطالبی در مورد قرآن آغاز می کند.

ویژگی

سوره زمر از سور مثانی می باشد مثانی سوره هایی هستند که بعد از سور مئین قرار گرفته اند و زیر صد آیه دارند مانند اینکه سور مئین مبادی باشند و توالی آن مثانی آن فرض شده اند.[16]

سوره های مثانی عبارتند از: احزاب و حجّ و قصص و نمل و نور و انفال و مریم و عنکبوت و روم و یس و فرقان و حجر و رعد و سبأ و فاطر و إبراهیم و ص و محمد و لقمان و زمر.[17]

روايتى است كه از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده كه فرمود: خداوند هفت سوره طوال را به جاى تورات و سوره هاى مئين را به جاى انجيل و سوره هاى مثانى را به جاى زبور به من داد، و پروردگارم مرا با دادن سوره هاى مفصّل فزونى بخشيد.[18]

آیۀ مشهور باز بودن راه توبه برای همگان « قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِم …» (آیه پنجاه و سوم) در این سوره است.


[1]قاموس قرآن، ج 3، ص 179

[2]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 21

[3]همان، ص 23

[4]همان

[5]الكشف و البيان، ج 8، ص 220

[6]همان

[7]همان

[8]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 24

[9]تفسير نمونه، ج 19، ص 360-359

[10]ترجمه تفسير مجمع‌البيان، ج 21، ص 138

[11]همان

[12]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23

[13]تفسير احسن‌الحديث، ج 9، ص 259-258

[14]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23

[15]التمهيد في علوم القرآن، ج 1، ص 136

[16]زاد المسير فى علم التفسير، ج 4، ص 141

[17]التمهید في علوم القرآن، ج1، ص 313

[18]جامع البيان فى تفسير القرآن، ج 1، ص 34