ترجمه های آیه (فارسی – انگلیسی)
|و گفته شود: از درهاى دوزخ داخل شويد و جاودانه در آن بمانيد، پس بد است جايگاه متكبران
تفسیر های آیه
و به هر كس (نتيجهى) آن چه انجام داده به تمامى داده شود و خداوند به آن چه انجام مىدهند آگاهتر است.
وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آياتِ رَبِّكُمْ وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا قالُوا بَلى وَ لكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذابِ عَلَى الْكافِرِينَ «71»
و كسانى كه كافر شدند گروه گروه به سوى جهنّم رانده شوند، تا چون به نزديك آن رسند درهاى دوزخ گشوده شود و نگهبانان آن به ايشان گويند: «آيا از ميان شما پيامبرانى به سراغ شما نيامدند تا آيات پروردگارتان را بر شما تلاوت كنند و شما را از ديدار امروزتان هشدار دهند؟» گويند: «چرا»، (آنان آمدند ولى ما گوش نداديم) لكن فرمان عذاب بر كافران قطعى است.
قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ «72»
به آنان گفته شود: «از درهاى دوزخ وارد شويد كه جاودانه در آن خواهيد بود، پس چه بد است منزلگاه متكبّران».
نکته ها
«سِيقَ» از «سوق» به معناى راندن به جلو است و به بازار كه سوق مىگويند براى آن است كه جاذبههاى بازار، انسان را به آنجا سوق مىدهد.
كلمهى «زمر» به معناى جماعت و گروه است و نامگذارى اين سوره، بر اساس اين آيه 71 و
جلد 8 – صفحه 203
آيه 73 بوده است. «1»
دوزخيان را فرشتگان به سوى دوزخ مىكشانند. «وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِيدٌ» «2»
پیام ها
1- در كيفر وپاداش الهى كم وكاستى نيست. ( «وُفِّيَتْ» به معناى وفاى كامل است)
2- در قيامت احدى از كيفر و پاداش مستثنى نيست. «كُلُّ نَفْسٍ»
3- خدا از هر كس بهتر مىداند احضار شاهد و گواه براى برقرارى نظام دادگاه است نه تحصيل علم براى خداوند. «أَعْلَمُ بِما يَفْعَلُونَ»
4- كشاندن مجرمان به سوى دوزخ، تحقيرى است جداى از كيفرهاى ديگر. «سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا»
5- درهاى دوزخ بسته است و همين كه دوزخيان به آن مىرسند ناگهان باز مىشود كه اين خود وحشتآور است. «جاؤُها فُتِحَتْ أَبْوابُها»
6- دوزخ درهاى متعدّدى دارد. «أَبْوابُها» (در آيه 44 سورهى حجر نيز مىخوانيم: «لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ»)
7- در قيامت، فرشتگان با دوزخيان گفتگوى مستقيم دارند. «قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها»
8- دوزخ، مأموران مخصوص دارد. «خَزَنَتُها»
9- با مجرمان اتمام حجّت شده است. «يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آياتِ رَبِّكُمْ»
10- انبيا علاوه بر بيان آيات الهى، مردم را هشدار مىدادند. يَتْلُونَ … يُنْذِرُونَكُمْ
11- قيامت، روز اعتراف و اقرار است. «قالُوا بَلى»
12- دليل محقّق شدن عذاب، كفر مردم است. حَقَّتْ … عَلَى الْكافِرِينَ
13- ريشهى كفر، تكبّر است. الْكافِرِينَ … الْمُتَكَبِّرِينَ
«1». تفسير مجمع البيان.
«2». ق، 21.
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 204
قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ: گويند مر ايشان را درآييد به درهاى جهنم، خالِدِينَ فِيها: در حالتى كه جاويد باشيد در آن، فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ:
پس بد آرامگاهى است مر گردنكشان و معاندان را. چون مقصد اصلى را در اين مقام وعيد مشركان است از اين جهت وعده مؤمنان را مؤخر داشته فرمايد:
وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آياتِ رَبِّكُمْ وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا قالُوا بَلى وَ لكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذابِ عَلَى الْكافِرِينَ (71) قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ (72) وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ (73) وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِينَ (74) وَ تَرَى الْمَلائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ قِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (75)
ترجمه
و سوق داده شوند آنانكه كافر شدند بسوى دوزخ دسته دسته تا چون آيند آنرا گشوده شود درهايش و گويند بآنها نگهبانانش آيا نيامد شما را پيمبرانى از خودتان كه بخوانند بر شما آيتهاى پروردگارتان را و بيم دهند شما را از ملاقات امروزتان گفتند آرى ولى واجب شد حكم عذاب بر ناگروندگان
گفته شود داخل شويد از درهاى جهنم با آنكه جاويد باشيد در آن پس بد است جاى تكبر كنندگان
و سوق داده شوند آنانكه ترسيدند از پروردگارشان بسوى بهشت دسته دسته تا چون آيند آنرا آيند و گشوده شود درهايش و گويند بايشان نگهبانانش سلام بر شما پاك شديد پس داخل آن شويد جاودانيان
و گويند ستايش مر خدائيرا كه براستى وفا فرمود در باره ما بوعده خود و بميراث داد بما زمين را جاى ميگيريم از بهشت هر جا كه خواهيم پس خوب است پاداش عمل كنندگان
و مىبينى فرشتگان را حلقه زنان در گرد عرش تنزيه نمايند بستايش
جلد 4 صفحه 512
پروردگارشان و حكم شود ميان آنها براستى و درستى و گفته شود ستايش مر خداى را است كه پروردگار جهانيان است.
تفسير
– خداوند سوق ميدهد كفار و مخالفين با اهل ايمان و تقوى را مانند بهائم دسته دسته بحسب مراتبشان در كفر و خلاف بسوى جهنم تا وقتى كه برسند بآن باز شود درهاى جهنم بروى آنها و آن هفت در است كه در سوره حجر بيان شد و براى سرزنش و ملامت بآنها ملائكه موكّله دوزخ گويند آيا پيمبرانى از نوع خود شما از جانب خدا نزد شما نيامدند و آيات حق و كتب سماوى را براى شما تلاوت ننمودند و از چنين روز سختى كه ديدار آن در پيش است آگاهتان ننمودند و شما را از آن بيم ندادند و آنها در جواب گويند بلى چنين است آمدند و احكام خدا را بما ابلاغ نمودند و ما را از چنين روزى ترساندند ولى ما گوش نداديم و مستحق عقوبت شديم و حكم خداوند بعذاب ما منجز گرديد و موكلين هر دستهاى را از درى كه مخصوص بخودشان است داخل جهنم مينمايند و فرمان خلود در آن را بآنها ميدهند و خداوند سوق ميدهد مراكب اهل ايمان و تقوى را در حاليكه سوارند بر آنها چنانچه در سوره مريم بيان شد دسته دسته بحسب مراتبشان در اطاعت خدا و ولايت ائمه اطهار بسوى بهشت تا وقتى كه ميرسند ببهشت مشاهده مينمايند از تجليلات و احترام ورودى بقدرى كه نميتوان بيان نمود و قبل از ورود ايشان درهاى هشتگانه بهشت برويشان باز خواهد شد و ملائكه رحمت منتظر قدوم ايشانند و باستقبال ميآيند و عرض سلام و تحيّت و تبريك ورود مينمايند و بشارت ميدهند آنانرا بسلامتى و ايمنى از جميع مكاره و آفات و بليّات و پاكيزگى از تمام كثافات و كدورات و تنعّم بانواع نعم و لذّات تا خدا خدائى ميكند و بنابر اين جواب اذا محذوف شده براى دلالت بر عظمت و قابل وصف نبودن آن چنانچه بيان شد و محتمل است تقدير كلام آن باشد كه چون آيند آنرا آيند و حال آنكه باز شده باشد درهاى بهشت براى ايشان و قمى ره طبتم را بطيب مولد ايشان تفسير نموده و فرموده چون غير از حلالزاده داخل بهشت نميشود و ظاهرا مقصودش دشمنان امير المؤمنين عليه السّلام ميباشند كه بوى بهشت بمشام آنها نميرسد و در خصال از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه او بتوسط
جلد 4 صفحه 513
آباء كرام خود از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه فرمود بهشت هشت در دارد يك در مخصوص به انبيا و صدّيقان است و يك در مخصوص بشهدا و نيكوكاران و پنج در مخصوص بشيعيان و دوستان من و هميشه من بر صراط ايستاده و از خدا ميخواهم كه شيعيان و بستگان و دوستان و ياران و كسانى را كه قبول ولايت مرا در دنيا نمودند سلامت بدارد تا جواب از جانب خداوند ميرسد كه دعاى تو را مستجاب نمودم و شفاعت تو را در باره شيعيانت پذيرفتم و هر يك از شيعيان و مواليان و ياران و مخالفان مخالفان من بدست و زبان شفاعت مينمايند در باره هفتاد مرد از خويشان و همسايگان خودشان و يك در براى ساير مسلمانان است كه در قلبشان ذرهئى از بغض ما اهل بيت نباشد و ظاهرا مراد كسانى هستند كه اقرار بامامت نموده باشند نهايت آنكه بلوازم تشيّع و دوستى عمل ننموده باشند و الّا مسلّم است كه اهل نجات نخواهند بود و پنج در مخصوص به پنج عنوانى است كه حضرت در باره آنها دعا فرموده و اهل بهشت حمد و شكر الهى را بجا ميآورند كه بوعده خود كه بتوسط انبياء و اولياء بايشان در دنيا داده بود وفا فرمود و زمين بهشت را مانند ميراث غير مترقّب در اختيار ايشان قرار داد كه هر قدر و هر جاى كه خواهند مخصوص بخود و مأوى براى آسايش دائمى خويش قرار دهند و بالاتر از همه آنكه اين نعم بىپايان بعنوان استحقاق و اجر اعمال ايشان در دنيا بوده كه منّتى برايشان گذارده نشده باشد و حضرت ختمى مرتبت مشاهده فرمايد ملائكه رحمت را كه گرد عرش الهى حلقه زده طواف مينمايند و تسبيح و تنزيه ميكنند او را بحمد و ثنا براى لذّت و شوق خدمت و متذكّرند بسبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الا اللّه و اللّه اكبر و خداوند حكم ميفرمايد بين مردم بحق و عدل و در اين دادستانى اهل جهنم محكوم و اهل بهشت حاكم و منصورند و حمد خدا را بجا ميآورند بر آنكه ميان آنها و دشمنانشان فصل خصومت فرمود و بايشان حكم داد و امر بغلبه آنها خاتمه يافت در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره زمر را تلاوت نمايد خداوند باو شرافت دنيا و آخرت عنايت خواهد فرمود و بدون مال و طائفه او را عزيز و غالب ميفرمايد بطوريكه هيبتش در دلها افتد و بدنش بر آتش حرام شود و الحمد للّه رب العالمين.
جلد 4 صفحه 514
بآنها گفته ميشود که داخل شويد از درهاي جهنم مخلديد در آن جهنم ديگر بيرون نميآئيد از آن ابد الابدين پس بسيار بد جائيست جايگاه تكبر كنندگان.
قِيلَ قائل همان خزنه جهنم هستند يا ملائكه عذاب که آنها را سوق
جلد 15 – صفحه 346
ميدادند.
ادخُلُوا امر الزاميست يعني الا و لا بد بايد داخل شويد و اگر امتناع كرديد شما را باجبار مياندازند ميانه جهنم چنانچه ميفرمايد كُلَّما أُلقِيَ فِيها فَوجٌ سَأَلَهُم خَزَنَتُها أَ لَم يَأتِكُم نَذِيرٌ ملك آيه 8.
أَبوابَ جَهَنَّمَ يعني هر فوجي را از يكي از ابواب جهنم داخل ميكنند چنانچه گذشت که فرمود لِكُلِّ بابٍ مِنهُم جُزءٌ مَقسُومٌ حجر آيه 44.
خالِدِينَ فِيها مسئله خلود از ضروريات دين اسلام و نصوص قرآن است و منكر آن كافر است و معني خلود اينست که ابد الاباد معذبند در جهنم خلافا لبعض حكماء اسلامي که خلود در عذاب را منكر شدند و متمسك شدند باين آيه خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الأَرضُ هود آيه 109 حتي خلود در بهشت را هم منكر شدند بهمين جمله در آيه 110 حتي مثنوي ميگويد:
پس عدم گردم عدم چون ارغنون
درهای جهنم- چنانکه قبلا هم اشاره کردهایم- ممکن است به معنی درهائی باشد که بر حسب اعمال انسانها تنظیم شده است و هر گروهی را به تناسب عمل خود به دوزخ میبرند، همان گونه که درهای بهشت نیز چنین است.
ج4، ص248
جالب این که فرشتگان عذاب از میان تمام اوصاف رذیله انسان که او را به دوزخ میبرد روی مسأله «تکبر» تکیه میکنند، اشاره به این که سر چشمه اصلی کفر و انحراف و گناه بیش از همه کبر و غرور و عدم تسلیم در برابر حق است.
و به همین دلیل در روایتی از امام صادق و امام باقر علیهما السّلام میخوانیم: «کسی که به مقدار ذرهای کبر، در قلبش وجود داشته باشد داخل بهشت نمیشود»!
نکته های آیه
۱ – کافران، پس از توقّفى چند در آستانه درهاى دوزخ براى پاسخ به پرسش هاى دربانان، به ورود در آن فرمان خواهند یافت. (قال لهم خزنتها ألم یأتکم رسل … قالوا بلى … قیل ادخلوا أبوب جهنّم)
۲ – ورود کافران به دوزخ، از درب هاى گوناگون خواهد بود. (قیل ادخلوا أبوب جهنّم)
۳ – جهنم، داراى درب هاى متعدد و گوناگون (أبوب جهنّم)
۴ – کافران، در دوزخ جاودانه خواهند بود. (خلدین فیها)
۵ – کافران، گروهى خود بزرگ بین و متکبراند. (حقّت کلمة العذاب على الکفرین … فبئس مثوَى المتکبّرین)
۶ – کفر به خدا و انکار رستاخیز – در عین شناخت آیات الهى – برخاسته از تکبر و غرور است. (ألم یأتکم رسل منکم یتلون علیکم ءایت ربّکم … فبئس مثوَى المتکبّرین) توصیف شدن کافران و منکران قیامت به متکبر، مى تواند بیانگر برداشت یاد شده باشد.
۷ – کفر و انکار مغرورانه آیات الهى، عامل جاودانگى در دوزخ (قیل ادخلوا أبوب جهنّم خلدین فیها فبئس مثوَى المتکبّرین)
۸ – جهنم، جایگاه همیشگى متکبران (فبئس مثوَى المتکبّرین) «مثوَى» (اسم مکان از ماده «ثواء») به معناى اقامت توأم با استمرار است; یعنى، جایگاه همیشگى و دائمى.
۹ – جهنم، جایگاهى بد و ناگوار (فبئس مثوَى المتکبّرین)
تفسیر روایی اهل بیت درباره آیه
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- أَصْبَحَ عَدُوُّنَا عَلَی شَفَا حُفْرَهًٍْ مِنَ النَّارِ وَ کَانَ شَفَا حُفْرَتِهِ قَدِ انْهَارَتْ بِهِ فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَتَعْساً لِأَهْلِ النَّارِ مَثْوَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ عزّوجلّ یَقُولُ فَبِئْسَ مَثْوَی الْمُتَکَبِّرِینَ وَ مَا مِنْ أَحَدٍ یَقْصُرُ عَنْ حُبِّنَا بِخَیْرٍ جَعَلَهُ اللَّهُ عِنْدَهُ.
امام علی (علیه السلام)- دشمن ما بر لب حفرهای از آتش است (آل عمران/۱۰۳) که این لبهی حفرهی او، ناگهان در آتش دوزخ فرو میریزد. وای بر جایگاه اهل آتش! زیرا خداوند عزّوجلّ میفرماید فَبِئْسَ مَثْوَی الْمتَکَبِّرِینَ هیچکس از خیر محبّت ما کوتاهی نکرده که به چیزی که خیر باشد و خدا به او داده باشد، برسد [خیری بهتر از محبّت ما نیست].
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۲۶
الأئمّهًْ (علیهم السلام)- لَیْسَ الشَّهِیدُ بِالصَّرْعَهًِْ إِنَّمَا الشَّهِیدُ الَّذِی یَمْلِکُ نَفْسَهُ عِنْدَ الْغَضَبِ فَإِنَّ الْغَضَبَ مِفْتَاحُ کُلِّ شَرٍّ وَ قَدْ ذَمَّ اللَّهُ تَعَالَی الْکِبْرَ فِی مَوَاضِعَ مِنْ کِتَابِهِ وَ ذَمَّ کُلَّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ … وَقَالَ فَبِئْسَ مَثْوَی الْمُتَکَبِّرِینَ.
ائمه (علیهم السلام)- کسی که مردم را به زمین بزند قهرمان نیست شجاع و قهرمان کسی است که هنگام خشم بتواند خود را نگهدارد زیرا که خشم کلید هر بدی است و خدای تعالی کبر و خودپسندی را در چند جای از کتابش نکوهش فرموده و ستمگران با عناد را نکوهش کرده … و فرمود: فَبِئْسَ مَثْوَی الْمتَکَبِّرِین.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۲۶
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- مَعَاشِرَ النَّاسِ سَیَکُونُ بَعْدِی أَئِمَّهًٌْ یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ وَ یَوْمَ الْقِیامَهًِْ لا یُنْصَرُونَ مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی وَ أَنَا بَرِیئَانِ مِنْهُمْ مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّهُمْ وَ أَشْیَاعَهُمْ وَ أَنْصَارَهُمْ وَ أَتْبَاعَهُم فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ و فَبِئْسَ مَثْوَی الْمُتَکَبِّرِینَ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ای مردم! بهزودی پس از من پیشوایان و امامانی خواهند آمد که مردم را به آتش فرا میخوانند و روز رستاخیز یاری نخواهند شد. ای مردم! خداوند و من از آنان بیزاریم عاقبت آنان و یاران و شیعیان و پیروان ایشان در پستترین طبقهی دوزخند و بسیار بد جایگاهی است برای متکبّران.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۲۶
الباقر (علیه السلام)- عَنْ أَبِیالْجَارُودِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِیجَعْفَرٍ (علیه السلام) أَخْبِرْنِی بِأَوَّلِ مَنْ یَدْخُلُ النَّارَ. قَالَ: إِبْلِیسُ وَ رَجُلٌ عَنْ یَمِینِهِ وَ رَجُلٌ عَنْ یَسَارِه.
امام باقر (علیه السلام)- ابوجارود گوید: به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم: «نخستین کسی که به جهنّم میرود چه کسی است»؟ فرمود: «ابلیس و دو مرد که در سمت راست و چپ او هستند».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۲۸
معرفی بیشتر سوره زمر
جمع زمره است به معنى دسته، جماعت، فوج [1]
مفهوم کلی سوره
خداباورى ؛
دادگاه عدل الهى در رستاخيز؛
تأثير نيرومند قرآن بر قلب انسان ؛
اسامی سوره
علت نامگذاری
«سوره زمر»؛ سبب نامگذارى اين سوره به «زمر» (فوج و گروه) تكرار اين واژه در آيات هفتادویک و هفتادوسه است .
«سوره غرف»؛ از آن رو «غُرَف» (اتاق و كاخ) ناميده شده كه اين واژه در آيۀ بیستم اين سوره تكرار شده است.[4]
تعداد آیات
سوره زمر هفتادوپنج آیه دارد.[5]
تعداد کلمات
سوره زمر هزاروصدوهفتاد ودو کلمه دارد.[6] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد کلمات سوره های قرآن مختلف است)
تعداد حروف
سوره زمر چهارهزارونهصدوهشت حرف دارد.[7] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد حروف سوره های قرآن مختلف است)
اهداف و آموزه ها
هدف هاى اساسى سوره زمر عبارت اند از:
1. دعوت به توحيد؛
2. يادآورى رستاخيز و خصوصيات آن.[8]
محتوا و موضوعات
سوره زمر از چند بخش مهم تشكيل يافته است:
چيزى كه بيش از همه در سراسر اين سوره منعكس است مسالۀ دعوت به توحيد خالص مى باشد، توصيه در تمام ابعاد و شاخه هايش، توحيد خالقيت، توحيد ربوبيت، و توحيد عبادت، مخصوصا روى مسالۀ اخلاص در عبادت و بندگى خدا بارها در آيات مختلف اين سوره تكيه شده است، و تعبيراتش در اين زمينه آن چنان مؤثر است كه قلب انسان را به سوى اخلاص مى كشاند و جذب مى كند؛
مسالۀ مهم ديگرى كه در مقاطع مختلف اين سوره و تقريبا از آغاز تا انجام آن مورد توجه است مساله معاد و دادگاه بزرگ عدالت خدا است، مساله ثواب و جزا، غرفه هاى بهشتى، و سايبانهاى آتشين دوزخى، مساله ترس و وحشت روز قيامت، و آشكار شدن نتايج اعمال، و ظاهر شدن خود آنها در آن صحنه بزرگ مساله سياه شدن صورت دروغگويان و كسانى كه بر خدا افترا بستند، رانده شدن كافران به سوى جهنم، ملامت و سرزنش فرشتگان عذاب نسبت به آنها، و دعوت بهشتيان به سوى بهشت و تبريك و تهنيت فرشتگان رحمت به آنها! اين مسائل كه بر محور معاد دور مى زند آن چنان با مسائل توحيدى آميخته است كه گويى تار و پود يك پارچه را تشكيل مى دهد؛
بخش ديگرى از اين سوره كه تنها قسمت كوتاهى از آن را اشغال مى كند اهميت قرآن مجيد است، ولى اين بخش كوتاه ترسيم جالبى از قرآن و تاثير نيرومند آن در قلوب و جانها در بر دارد؛
بخش ديگرى كه آن هم نسبتا كوتاه است بيان سرنوشت اقوام پيشين و مجازات دردناك الهى نسبت به تكذيب كنندگان آيات حق مى باشد؛
و بالآخره بخشى از اين سوره نيز پيرامون مسالۀ توبه و باز بودن درهاى بازگشت به سوى خداست، و مؤثرترين آيات توبه و رحمت در اين بخش بيان شده كه شايد در قرآن آيه اى نويدبخش تر از آن در اين زمينه نباشد.[9]
فضائل، خواص و ثواب قرائت
ابىبنكعب از پيامبر خدا صلیاللهعليهوآله نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بحواند خداوند اميد او را قطع نكرده و ثواب ترسندگان را كه از خداوند مى ترسند به او مى بخشد».
هارونبنخارجه از امام صادق عليهالسلام نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بخواند خدا شرافت دنيا و آخرت را به او مى بخشد و او را بدون مال و فاميل عزيز مى گرداند تا هر كه او را ببيند شكوهش به وى نموده شده، و جسدش بر آتش حرام گردد و براى او هزار شهر در بهشت ساخته شود كه در هر شهرى هزار كاخ بوده و در هر كاخى صد حوريه مى باشد و علاوه براى او دو چشمه جارى و دو چشمه جوشان و دو بوستان خرم و حوريان پردهنشين در خيمه ها مى باشد.[10]
محل نزول
همه آيات سوره زمر طبق گفته «مجاهد و قتاده و حسن» مكى مى باشد. و برخى گفته اند: سه آيه اين سوره در مدينه نازل شده كه درباره «وحشى» قاتل «حمزه» و از اول آيه (قُلْ يا عِبادِيَ) تا آخر آيه سوم مى باشد .[11]
زمان نزول
سوره زمر در دوران اخير زندگى مسلمانان در مكه، يعنى پس از معراج و قبل از هجرت فرود آمده است.[12]
فضای نزول
مشركان از آن حضرت خواسته اند از دعوت خود دست بردارد و متعرض خدايان آنها نشود و او را از غضب خدايان خود ترسانده اند و نيز او را به عبادت آنها خوانده اند، اين جريان سبب نزول سوره زمر با آن لحن موكد گرديده است.
علاوه بر اين سوره مباركۀ زمر مسئله توحيد و يگانگى خدا و نفوذ قدرت او را در اراده كائنات در حدّ اعلى از راه عقل و وحى آسمانى بيان مى كند و از آنها نتيجه مى گيرد كه خلقت و تدبير كائنات در دست خداست، عبادت و اطاعت خاص اوست و نيز مسئله معاد را مطرح كرده و در آخر مى فرمايد: متّقيان گروه گروه به بهشت و كفّار فوج فوج رهسپار آتش خواهند شد.
راه زندگى آن نيست كه انسان در دفع مضرات و جلب منافع به مجسمه ها و مخلوق روى آورد و زندگى خويش را با رسومات از خود ساخته به آخر رساند و گرنه خلقت او عاطل و باطل خواهد بود، خدا از خلقت او غرضى دارد، رسيدن به آن هدف و غرض، در اطاعت و زندگى از نظر خداست.[13]
ترتیب در مصحف
سوره زمر در چينش كنونى قرآن سىونهمين سوره به شمار می آید.[14]
ترتیب بر اساس نزول
سوره زمر پنجاهونهمين سوره در ترتيب نزول است و بعد از سوره سبأ نازل شده است.[15] (لازم به ذکر است اقوال در ترتیب نزول سوره های قرآن مختلف است)
ارتباط با سوره قبلی
خداوند متعال سوره ص را با ذکر قرآن و اهمیت آن به پایان رسانیده است و سوره زمر را هم با مطالبی در مورد قرآن آغاز می کند.
ویژگی
سوره زمر از سور مثانی می باشد مثانی سوره هایی هستند که بعد از سور مئین قرار گرفته اند و زیر صد آیه دارند مانند اینکه سور مئین مبادی باشند و توالی آن مثانی آن فرض شده اند.[16]
سوره های مثانی عبارتند از: احزاب و حجّ و قصص و نمل و نور و انفال و مریم و عنکبوت و روم و یس و فرقان و حجر و رعد و سبأ و فاطر و إبراهیم و ص و محمد و لقمان و زمر.[17]
روايتى است كه از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده كه فرمود: خداوند هفت سوره طوال را به جاى تورات و سوره هاى مئين را به جاى انجيل و سوره هاى مثانى را به جاى زبور به من داد، و پروردگارم مرا با دادن سوره هاى مفصّل فزونى بخشيد.[18]
آیۀ مشهور باز بودن راه توبه برای همگان « قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِم …» (آیه پنجاه و سوم) در این سوره است.
[9]تفسير نمونه، ج 19، ص 360-359
[10]ترجمه تفسير مجمعالبيان، ج 21، ص 138
[12]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23
[13]تفسير احسنالحديث، ج 9، ص 259-258
[14]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23
[15]التمهيد في علوم القرآن، ج 1، ص 136
[16]زاد المسير فى علم التفسير، ج 4، ص 141