آیه 69 سوره زمرReviewed by متین on May 14Rating: 4.5آیه 69 سوره زمر

♦ آیه 69 سوره زمر ♦

وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ

دسترسی سریع به خدمات

ترجمه آیه
تفسیر آیه
نکته آیه
تفسیر روایی
معرفی اجمالی سوره

ترجمه های آیه (فارسی – انگلیسی)

و زمین (در آن روز) به نور پروردگارش روشن می‌شود، و نامه‌های اعمال را پیش می‌نهند و پیامبران و گواهان را حاضر می‌سازند، و میان آنها بحق داوری می‌شود و به آنان ستم نخواهد شد!
|و زمين به نور پروردگارش روشن گردد، و كارنامه [اعمال در ميان‌] نهاده شود، و پيامبران و شاهدان را بياورند، و ميانشان به حق داورى گردد و بر آنان ستم نرود
و زمين به نور پروردگارش روشن گردد، و كارنامه [اعمال در ميان‌] نهاده شود، و پيامبران و شاهدان را بياورند، و ميانشان به حق داورى گردد، و مورد ستم قرار نگيرند.
و زمین (محشر) به نور پروردگار خود روشن گردد و نامه (اعمال خلق در پیشگاه عدل حق) نهاده شود و انبیاء و شهداء (بر گواهی) احضار شوند و میان خلق به حق حکم شود و به هیچ کس ابدا ظلمی نخواهد شد.
و زمین به نور پروردگارش روشن می شود، و کتاب [اعمال] را می نهند، و پیامبران و گواهان را بیاورند ومیانشان به حقّ وراستی داوری شود، وآنان مورد ستم قرار نمی گیرند؛
و زمين به نور پروردگارش روشن شود و نامه‌هاى اعمال را بنهند و پيامبران و گواهان را بياورند و در ميان مردم به حق داورى شود و بر كسى ستمى نرود.
و سراسر عرصه محشر به نور پروردگارش درخشان گردد و نامه اعمال در میان نهند و پیامبران و گواهان را به میان آورند و بین مردم به حق داوری شود و بر آنان ستم نرود
و [در آن روز] زمين به نور خداوند خود روشن شود و نامه [هاى اعمال‌] را پيش نهند و پيامبران و گواهان را بياورند و ميان ايشان- آدميان- براستى و درستى داورى شود و بر آنان ستم نرود.
و زمین (محشر و عرصات قیامت) با نور (تجلّی) خداوندگارش روشن می‌شود، و کتاب (و نامه‌ی اعمال به دست صاحبانش) گذاشته می‌شود و پیغمبران و گواهان آورده می‌شوند، و راست و درست میان مردم داوری می‌گردد، و اصلاً بدیشان ستم نمی‌شود.
و زمین به نور پروردگارش روشن شد و کتاب (وحی و اعمال در میان) نهاده گشت و پیامبران و شاهدان آورده شدند و میانشان بحق داوری گشت، در حالی که ایشان مورد ستم قرار نگیرند.
و درخشید زمین به نور پروردگار خویش و گذارده شد کتاب و آورده شدند پیغمبران و گواهان و داوری شد میان آنان به حقّ و ایشان ستم نشوند
And the earth will shine with the Light of its Lord; and the Book will be put in place; and the prophets and the witnesses will be brought in; and Judgment will be passed among them equitably, and they will not be wronged.

تفسیر های آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ وُضِعَ الْكِتابُ وَ جِي‌ءَ بِالنَّبِيِّينَ وَ الشُّهَداءِ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ «69»

و (در آن روز) زمين به نور پروردگارش روشن گردد و نامه‌ى اعمال را در ميان نهند و پيامبران و شاهدان را حاضر سازند و ميان آنان به حقّ داورى شود، در حالى كه بر آنان ستم نمى‌رود.

نکته ها
مراد از «نور رب»، يا نور حقّ و عدالت است كه خداوند در آن روز زمين را با آن نورانى مى‌كند يا مراد نورى است غير از نور خورشيد و ماه كه خداوند در آن روز مى‌آفريند. البتّه مرحوم علامه طباطبايى در تفسير الميزان مى‌فرمايد: مراد از «نور رب» كشف اسرار و حقايق در قيامت است، سپس براى تأييد نظر خود آيه‌ى 22 سوره‌ى ق را گواه مى‌گيرد:

«1». تفاسير الميزان، نورالثقلين و درالمنثور.

جلد 8 – صفحه 201

«لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ»

در تفسير اطيب البيان مى‌خوانيم: چون در قيامت نور خورشيد و ماه گرفته مى‌شود، مراد از «نور رب» نورى است كه از مؤمنان بر مى‌خيزد. سپس اين آيه را به عنوان شاهد ذكر مى‌كند: «يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ يَسْعى‌ نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ» «1»

پیام ها
1- ارائه‌ى نامه‌ى اعمال و احضار انبيا و گواهان و داورى به حقّ در قيامت، از امور قطعى است. (كلمات‌ «قُضِيَ»، «وُضِعَ» و «جِي‌ءَ» در قالب ماضى مجهول آمده است).

2- در قيامت گواهان متعدّدى در كار است. (انبيا، امامان، فرشتگان، اعضاى بدن، زمين، زمان و …). «الْكِتابُ‌- بِالنَّبِيِّينَ‌- الشُّهَداءِ»

3- تمام رفتار و كردار انسان در دنيا تحت نظارت گروهى شاهد و گواه قرار دارد زيرا شرط گواهى دادن در قيامت، حضور و نظارت بر اعمال در دنيا است. «وَ جِي‌ءَ بِالنَّبِيِّينَ وَ الشُّهَداءِ»

4- گرچه در قيامت انبيا نيز مورد سؤال قرار مى‌گيرند «وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ» «2» ولى احضار انبيا در اين آيه، به دليل آنكه در كنار كتاب و شهداء قرار گرفته، براى گواهى بر اعمال امّت خودشان است. «وَ جِي‌ءَ بِالنَّبِيِّينَ وَ الشُّهَداءِ»

5- قضاوت و داورى خداوند بر پايه مستندات پرونده اعمال و گواهى پيامبران و شاهدان است. «وُضِعَ الْكِتابُ وَ جِي‌ءَ بِالنَّبِيِّينَ وَ الشُّهَداءِ وَ قُضِيَ»

«1». حديد، 13؛ تحريم، 8.

«2». اعراف، 6.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 202

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)

وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ وُضِعَ الْكِتابُ وَ جِي‌ءَ بِالنَّبِيِّينَ وَ الشُّهَداءِ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ (69)

وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ‌: و روشن گردد عرصه محشر، بِنُورِ رَبِّها: به نور پروردگار آن.

بيان:

مراد از نور، عدل و حكم صواب است؛ و تسميه آن به نور به جهت ظهور حقوق و رفع ظلمت ظلم است به سبب آن؛ و اضافه آن به «ارض» به اعتبار

«1» تفسير الصافى، (چ مشهد) ج 4 ص 329.

«2» صحيفة سجاديه، دعاى سوّم.

جلد 11 – صفحه 270

آنست كه به سبب نشر عدل و نصب موازين قسط و حكم به حق، عرصه قيامت مزين و منور شود. لذا در باره سلطان عادل گويند: «اشرقت الافاق بنور عدلك» و در باره سلطان ظالم گويند: «اظلمت البلاد».

تتمه: در ارشاد- شيخ مفيد (رحمه اللّه) از حضرت صادق عليه السلام: اذا قام قائمنا اشرقت الارض بنور ربّها و استغنى العباد عن ضوء الشّمس و ذهبت الظّلمة. «1» فرمود: زمانى كه قيام نمايد قائم ما، روشن گردد زمين به نور پروردگار آن حضرت و بى‌نياز شوند بندگان از روشنائى آفتاب و برطرف شود ظلمت.

على بن ابراهيم قمى (رحمه اللّه) از حضرت صادق عليه السلام در اين آيه فرمود: «رب الارض» امام الارض است. عرض شد: وقتى خارج شود چه مى‌شود؟ فرمود: در آن هنگام مستغنى شوند مردم از نور شمس و قمر و اكتفا كنند به نور امام‌ «2».

وَ وُضِعَ الْكِتابُ‌: و نهاده شود نوشته‌ها، يعنى صحايف اعمال در يمين و يسار، يا لوح محفوظ را وضع نمايند در زمين محشر، وَ جِي‌ءَ بِالنَّبِيِّينَ وَ الشُّهَداءِ: و بياورند پيغمبران را به جهت دعوى ابلاغ بر ايشان، يا الزام حجت بر ايشان و گواهان را به جهت صحت دعوى پيغمبران و تكذيب امتان. مراد از اين شهداء ملائكه‌اند كه موكل بر نيك و بد اعمال و آن را مى‌نويسند، يا عدول مؤمنان، يا شهيدان كه به جهت مزيت رتبه با انبياءاند. وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِ‌: و حكم كرده شود ميان بندگان به عدل و راستى، وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ‌: و ايشان ستم ديده نشوند به نقص ثواب و زيادتى عقاب بلكه ثواب اضعاف طاعت، و عقوبت به مقدار معصيت باشد.

تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمِيعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى‌ عَمَّا يُشْرِكُونَ (67) وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرى‌ فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ (68) وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ وُضِعَ الْكِتابُ وَ جِي‌ءَ بِالنَّبِيِّينَ وَ الشُّهَداءِ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ (69) وَ وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِما يَفْعَلُونَ (70)

ترجمه‌

و بزرگ نشمردند خدا را بقدريكه بايد بزرگ شمرد او را و زمين تمامى در كف او است روز قيامت و آسمانها پيچيده شده است بدستش منزّه است او و برتر است از آنچه شريك قرار ميدهند

و دميده شود در صور پس بميرد بآن هر كه در آسمانها و هر كه در زمين است مگر كسيكه بخواهد خدا پس دميده شود در آن بار ديگر پس آنگاه آنها ايستادگانند در حاليكه مينگرند

و روشن گردد زمين بنور پروردگارش و نهاده شود كتاب و آورده شوند پيمبران و گواهان و حكم شود ميانشان بحق و آنها ستم كرده نميشوند

و تمام داده شود هر كس آنچه را بجا آورده و او داناتر است بآنچه ميكنند.

تفسير

كفار و مشركين كه وصف نمودند خدا را نشناختند او را آنطور كه حق شناسائى او است و تعظيم ننمودند او را بميزانيكه سزاوار تعظيم او است لذا براى او بشر يك و زن و فرزند قائل شدند و تصوّر نمودند كه او نميتواند يكروز تمام مردگانرا زنده نمايد با آنكه قدرت و عظمت او بقدرى است كه زمين مانند مشت ريگى كه در دست كسى جاى گرفته باشد در روز قيامت مسخّر قدرت و قوّت او است كه هر طور بخواهد آنرا بگرداند ميتواند و آسمانها مانند طومارى كه بهم پيچيده شده باشد در تحت نفوذ اراده و تصرّف مالكانه او است و خدا منزّه و مبرّى است از شريك و شبيه و آنچه ذكر شد و از آنكه جسم باشد و دست و كف داشته باشد اين تعبيرات براى تصوير قدرت و قوّت و تصرّف و مالكيّت حقّه الهيه است در اذهان عامّه بطريقه متعارفه بين خودشان در افهام معانى و حقائق مانند آنكه ميگويند آنملك در دست او است يا آن شخص در چنگ او است و اراده ميكنند

جلد 4 صفحه 510

در تحت تصرف و نفوذ و اقتدار او است و تخصيص يمين براى ظهور قوّت و فعّاليت و شرافت آنست و لذا فرموده‌اند هر دو دست خداوند يمين است يعنى قوت و قدرت او فوق تمام قوتها و قدرتها است و دست او بالاى دست همه است و آنروز دستى جز دست او نيست و سلطنتى جز سلطنت او وجود ندارد و وقتى خداوند اراده فرمايد كه دنيا را ويران كند باسرافيل امر مينمايد كه بدمد در صور و او ميدمد در صورى كه دو طرف دارد يكى متوجّه بجانب زمين و ديگر بجانب آسمان از صوت طرفى كه بجانب زمين است تمام اهل آن ميميرند و جنبنده‌اى در زمين باقى نميماند و از صوت طرفى كه متوجه بآسمانها است تمام اهل آنها ميميرند و ذى روحى باقى نميماند جز اسرافيل آنهم بعدا بامر خدا ميميرد و اوضاع اينعالم منقلب و ويران ميگردد و عالم ديگرى برپا ميشود و خداوند اسرافيل را زنده ميكند و او دوباره در صور ميدمد يا خداوند خودش ميدمد و مردم زنده ميشوند بعد از آنكه چهل روز بارانيكه داراى طبع منى است بر زمين باريده و ذرّات اجسام متفرّقه جمع آورى شده و بدنها بصورت اول خود برگشته باشند پس ناگهان همه از قبورشان بيرون مى‌آيند و ايستاده باطراف و جوانب خود متحيّرانه نظر ميكنند و منتظرند كه با آنها چه معامله شود و قبلا راجع بصور و چگونگى احياء اموات آنچه بنظر رسيده ذكر شده است و بعضى آنرا عبارت از اعلام الهى به ختم اين عالم و شروع در عالم آخرت دانسته‌اند و تعبير بصور را از باب تشبيه ببوق رحيل و نزول قافله كه متعارف بوده دانسته‌اند و بعضى آنرا صور بفتح و او جمع صورت خوانده و دانسته‌اند و بنابر اين مراد قالبها و بدنهاى خلائق است و اين مخالف با ظواهر ادلّه است و در بعضى از روايات كسانيكه خداوند استثنا فرموده است آنها را بچهار ملك مقرّب جبرائيل و ميكائيل و اسرافيل و عزرائيل تفسير شده و در بعضى بشهداء كه شمشيرهاشان را حمايل نموده دور عرش خدا ميگردند و در هر حال زمين محشر روشن گردد بنور عدالت خالقش و در بعضى از روايات بنور امام زمان تفسير شده و فرموده‌اند مردم از نور آفتاب و ماه بى‌نياز ميشوند و بنور امامشان اكتفا ميكنند و بنابر اين مراد از ربّ مربّى و مدبّر امر زمين است و نامه‌هاى اعمال مردم كه بدست ملائكه موكّل ثبت آنها نوشته شده است بدست‌

جلد 4 صفحه 511

راست و چپ افراد وضع و نهاده ميشود و كتاب چون اسم جنس است بر جمع اطلاق شده و تمام پيغمبران خدا حاضر ميشوند و تمام گواهان ايشان كه هر يك بنوبه خود در اداء رسالت و ابلاغ احكام خدا كوتاهى ننموده‌اند با ايشان مى‌آيند و گواهى خود را ميدهند و آنها ائمه اطهار و اوصياء اخيار انبياء عظامند و خداوند بين مردم حكم بحق و عدل ميفرمايد و داد مظلوم را از ظالم ميستاند و كمتر از ميزان عمل اجر داده نميشود و بدون استحقاق و زياده از آن معاقب نميگردد و هر كس بميزان عمل خيرش يا زيادتر اجر ميبرد و خدا از هر كس بافعال بندگانش از خوب و بد آگاه‌تر است و چيزى از آنها از او فوت نميشود.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ أَشرَقَت‌ِ الأَرض‌ُ بِنُورِ رَبِّها وَ وُضِع‌َ الكِتاب‌ُ وَ جِي‌ءَ بِالنَّبِيِّين‌َ وَ الشُّهَداءِ وَ قُضِي‌َ بَينَهُم‌ بِالحَق‌ِّ وَ هُم‌ لا يُظلَمُون‌َ (69)

و اشراق‌ و روشن‌ ميشود زمين‌ بنور پروردگار ‌خود‌ و نامه‌هاي‌ عمل‌ گذارده‌ ميشود ‌هر‌ ‌که‌ نامه عملش‌ بدستش‌ مي‌آيد و مياورند انبياء و شهداء ‌را‌ ‌براي‌ شهادت‌ باعمال‌ بندگان‌ و ‌بر‌ حسب‌ نامه عمل‌ و شهادت‌ شهداء حكم‌ ميشود ‌بين‌ بندگان‌ بحق‌ خردلي‌ ‌از‌ اعمال‌ صالحه ‌او‌ بي‌ اجر نميماند و خردلي‌ زائد ‌بر‌ اعمال‌ سوء جزاء داده‌ نميشود و بآنها ظلم‌ نميشود.

وَ أَشرَقَت‌ِ الأَرض‌ُ بِنُورِ رَبِّها چون‌ نور شمس‌ و ماه‌ و ستارگان‌ گرفته‌ ميشود و صحراي‌ محشر ظلماني‌ ميگردد فقط نور ايمان‌ ‌که‌ خداوند ‌در‌ صورت‌ مؤمنين‌ ظاهر ميفرمايد صفحه محشر ‌بر‌ ‌آنها‌ روشن‌ ميشود ‌که‌ ميفرمايد يَوم‌َ تَرَي‌ المُؤمِنِين‌َ وَ المُؤمِنات‌ِ يَسعي‌ نُورُهُم‌ بَين‌َ أَيدِيهِم‌ وَ بِأَيمانِهِم‌ حديد آيه 12 و ميفرمايد يَوم‌َ لا يُخزِي‌ اللّه‌ُ النَّبِي‌َّ وَ الَّذِين‌َ آمَنُوا مَعَه‌ُ نُورُهُم‌ يَسعي‌ بَين‌َ أَيدِيهِم‌ وَ بِأَيمانِهِم‌ يَقُولُون‌َ رَبَّنا أَتمِم‌ لَنا نُورَنا تحريم‌ آيه 8.

وَ وُضِع‌َ الكِتاب‌ُ نامه عمل‌ ‌که‌ مؤمنين‌ بدست‌ راست‌ داده‌ ميشود و كفار و عصات‌ بدست‌ چپ‌ و ‌از‌ عقب‌ سرداده‌ ميشود بدليل‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌ فَأَمّا مَن‌ أُوتِي‌َ كِتابَه‌ُ بِيَمِينِه‌ِ فَيَقُول‌ُ هاؤُم‌ُ اقرَؤُا كِتابِيَه‌ ‌الي‌ ‌قوله‌ فَأَمّا مَن‌ أُوتِي‌َ كِتابَه‌ُ بِيَمِينِه‌ِ فَسَوف‌َ يُحاسَب‌ُ حِساباً يَسِيراً وَ يَنقَلِب‌ُ إِلي‌ أَهلِه‌ِ مَسرُوراً وَ أَمّا مَن‌ أُوتِي‌َ كِتابَه‌ُ وَراءَ ظَهرِه‌ِ فَسَوف‌َ يَدعُوا ثُبُوراً وَ يَصلي‌ سَعِيراً انشقاق‌ آيه 7 ‌الي‌ 12.

وَ جِي‌ءَ بِالنَّبِيِّين‌َ وَ الشُّهَداءِ شهود روز قيامت‌ انبياء هستند و ائمه اطهار و اعضاء و جوارح‌ و قرآن‌ و ايام‌ و ليالي‌ و اراضي‌ و كتبه‌ و ملائكه‌ ‌که‌ ميفرمايد فَكَيف‌َ إِذا جِئنا مِن‌ كُل‌ِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئنا بِك‌َ عَلي‌ هؤُلاءِ شَهِيداً نساء آيه 45 و ميفرمايد يَوم‌َ تَشهَدُ عَلَيهِم‌ أَلسِنَتُهُم‌ وَ أَيدِيهِم‌ وَ أَرجُلُهُم‌ بِما كانُوا يَعمَلُون‌َ نور آيه 24 و ‌غير‌ اينها ‌از‌ آيات‌.

وَ قُضِي‌َ بَينَهُم‌ بِالحَق‌ِّ اجر اعمال‌ صالحه‌ بالثواب‌ و پاداش‌ سيئات‌

جلد 15 – صفحه 344

سيئات‌ بالعقاب‌ نه‌ زائد ‌بر‌ معاصي‌ عقاب‌ ميكند و نه‌ ‌از‌ عبادات‌ كسر ميگذارد.

وَ هُم‌ لا يُظلَمُون‌َ بلكه‌ خودبخود ظلم‌ كردند إِن‌َّ اللّه‌َ لا يَظلِم‌ُ مِثقال‌َ ذَرَّةٍ وَ إِن‌ تَك‌ُ حَسَنَةً يُضاعِفها نساء آيه 44.

برگزیده تفسیر نمونه
]

(آیه 69)- آن روز که زمین به نور خدا روشن می‌شود! در این آیه بحثهای مربوط به قیامت همچنان ادامه می‌یابد.

نخست می‌فرماید: «و زمین در (آن روز) به نور پروردگارش روشن می‌شود»

ج4، ص245

(وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها).

در این که منظور از این «اشراق» و روشنائی به نور الهی چیست؟ تفسیرهای مختلفی گفته شده است که مهمتر از همه دو تفسیر زیر است:

1- جمعی گفته‌اند: منظور از نور رب، حق و عدالت است که خداوند صفحه زمین را در آن روز با آن نورانی می‌کند.

2- مفسر عالیقدر نویسنده «المیزان» می‌گوید: مراد از روشن شدن زمین به نور پروردگار که از خصوصیات روز قیامت است همان انکشاف غطاء و کنار رفتن پرده‌ها و حجابها و ظاهر شدن حقایق اشیاء و اعمال انسانها از خیر و شر و اطاعت و عصیان و حق و باطل می‌باشد، سپس به آیه 22 سوره ق بر این معنی استدلال کرده است: (لَقَدْ کُنْتَ فِی غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ) «تو در غفلت از این موضوع بودی، ما پرده را از برابر چشمت کنار زدیم و امروز چشمت به خوبی می‌بیند»! درست است که این اشراق الهی در آن روز همه چیز را شامل می‌شود ولی ذکر خصوص زمین در این میان به خاطر آن است که هدف اصلی بیان حال مردم روی زمین در آن روز است.

بدون شک این آیه مربوط به قیامت است و اگر می‌بینیم در بعضی از روایات اهل بیت علیهم السّلام به قیام حضرت مهدی- عج- تفسیر شده در حقیقت نوعی تطبیق و تشبیه است، و تأکیدی بر این معنی است که به هنگام قیام حضرت مهدی- عج- دنیا نمونه‌ای از صحنه قیامت خواهد شد، و عدل و داد به وسیله آن امام به حق، در روی زمین تا آن جا که طبیعت دنیا می‌پذیرد حکمفرما خواهد شد.

در جمله دوم این آیه سخن از نامه اعمال است می‌گوید: «و نامه‌های اعمال را پیش می‌نهند» و به آن رسیدگی می‌کنند (وَ وُضِعَ الْکِتابُ).

نامه‌هایی که تمامی اعمال انسان کوچک و بزرگ در آن جمع است.

در جمله بعد که سخن از گواهان است می‌افزاید: «و پیامبران و گواهان را حاضر می‌سازند» (وَ جِی‌ءَ بِالنَّبِیِّینَ وَ الشُّهَداءِ).

ج4، ص246

پیامبران احضار می‌شوند تا از ادای رسالت خود به مجرمان سخن گویند، همان گونه که در آیه 6 سوره اعراف می‌خوانیم: «وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِینَ» ما از رسولان بطور قطع سؤال خواهیم کرد».

و «گواهان» برای این که در آن محکمه عدل گواهی دهند، درست است که خداوند از همه چیز آگاه است، ولی برای تأکید مراتب عدالت حضور شهود لازم است.

چهارمین جمله می‌گوید: «و میان آنها به حق داوری می‌شود» (وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ).

و در پنجمین جمله می‌افزاید: «و به آنان ستم نخواهد شد» (وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ).

بدیهی است هنگامی که حاکم، خدا باشد، در چنین دادگاهی ظلم و بیدادگری مفهومی ندارد.

نکته های آیه

۱ – سراسر زمین در عرصه قیامت به نور الهى روشن خواهد شد. (و أشرقت الأرض بنور ربّها) «إشراق» (مصدر «أشرقت») به معناى اضائه (روشن شدن) است.

۲ – زمین، در قیامت عرصه روشن شدن حقایق الهى (و أشرقت الأرض بنور ربّها) برخى از مفسران بر این عقیده اند که چون خاصیت نور، روشن کردن هر چیز ناپیدا است. بنابراین مقصود از روشن شدن زمین به نور پروردگار، روشن شدن حقایق در عرصه قیامت است و اضافه نور به خداوند اضافه تشریفى و از باب تعظیم مى باشد.

۳ – تابش نور عدل و قسط الهى بر اهل زمین در قیامت (و أشرقت الأرض بنور ربّها) بسیارى از مفسران گفته اند: مقصود از نور در این آیه، به قرینه جمله هاى بعدى – که درباره نامه اعمال و داورى به حق خداوند سخن گفته است – نور عدل و قسط الهى است; چنان که در فرهنگ عرب، به پادشاهى که عادل باشد گفته مى شود (أشرقت الأفاق بعدلک و أضائت الدنیا بقسطک).

۴ – روشن شدن زمین و حقایق مربوط به اهل آن در قیامت، جلوه ربوبیت الهى است. (و أشرقت الأرض بنور ربّها)

۵ – نامه اعمال همه بندگان در قیامت، عرضه خواهد شد. (و وضع الکتب) «وضع» به معناى نهادن است و در این جا کنایه از عرضه شدن مى باشد. «کتاب» در آیه شریفه به معناى نامه اعمال است.

۶ – تمامى اعمال بندگان ثبت و درج شده و در قیامت به صورت نوشته اى ظاهر خواهد شد. (و وضع الکتب)

۷ – حضور پیامبران در قیامت براى گواهى دادن بر اعمال بندگان، هنگام عرضه اعمالشان (و جاىء بالنبیّین) مقصود از آوردن پیامبران در قیامت هنگام عرضه نامه اعمال بندگان – به قرینه آیه «فکیف إذا جئنا من کلّ اُمّة بشهید و جئنابک على هؤلاء شهیداً (نساء(۴)، ۴۱) گواهى دادن آنان است.

۸ – روح پیامبران، حاضر و ناظر بر تمامى رفتار بندگان در دنیا است. (و جاىء بالنبیّین) برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که لازمه گواهى دادن بر اعمال، نظارت و حضور در صحنه عمل است.

۹ – احضار شاهدانى چند در عرصه قیامت براى گواهى دادن بر اعمال بندگان، هنگام عرضه نامه اعمالشان (و الشهداء) «شهدا» جمع «شاهد» (گواه) است.

۱۰ – تمامى رفتار و کردار انسان ها در دنیا، تحت نظارت گروهى شاهد و گواه قرار دارد. (و الشهداء) برداشت یاد شده به خاطر این مطلب است که لازمه گواهى شاهدان در قیامت، نظارت و حضور آنان در صحنه هاى اعمال بندگان در دنیا مى باشد.

۱۱ – داورى میان مردم در قیامت، بر پایه حق خواهد بود. (و قضى بینهم بالحقّ)

۱۲ – داورى میان مردم در قیامت، عادلانه بوده و به کسى ستم نخواهد شد. (و هم لایظلمون)

۱۳ – تمامى رفتار و کردار آدمى در دنیا، باید برپایه حق و مطابق با عدل باشد. (و قضى بینهم بالحقّ و هم لایظلمون) تذکر خداوند به این که داورى میان مردم در قیامت، بر پایه حق و عادلانه خواهد بود، در واقع توصیه اى است به بندگان که رفتار خود را مطابق عدل و برپایه حق بنا نهند; زیرا در قیامت رفتار آنان بر همین اساس سنجیده و جزا داده خواهد شد.

۱۴ – داورى خداوند میان بندگان در قیامت، بر پایه مستندات پرونده اعمال، گواهى پیامبران و گواهانى چند خواهد بود. (و وضع الکتب و جاىء بالنبیّین و الشهداء و قضى بینهم بالحقّ و هم لایظلمون)

۱۵ – داورى بر اساس مستندات پرونده و گواهى شاهدان، قضاوتى عادلانه و به حق خواهد بود. (و وضع الکتب و جاىء بالنبیّین و الشهداء و قضى بینهم بالحقّ و هم لایظلمون)

تفسیر روایی اهل بیت درباره آیه

و زمین [در آن روز] به نور پروردگارش روشن می‌شود، و نامه‌های اعمال را پیش می‌نهند

۱ -۱
(زمر/ ۶۹)

الصّادق (علیه السلام)- الْمُفَضَّلِ‌بْنِ‌عُمَرَ أَنَّهُ سَمِعَ أَبَاعَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) یَقُولُ فِی قَوْلِ اللَّهِ وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها قَالَ رَبُّ الْأَرْضِ إِمَامُ الْأَرْضِ قُلْتُ فَإِذَا خَرَجَ یَکُونُ مَا ذَا قَالَ إِذاً یَسْتَغْنِی النَّاسُ عَنْ ضَوْءِ الشَّمْسِ وَ نُورِ الْقَمَرِ وَ یَجْتَزِءُونَ بِنُورِ الْإِمَامِ.

امام صادق (علیه السلام)- مفضّل‌بن‌عمر گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که درباره‌ی کلام خداوند متعال: وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا فرمود: «پروردگار زمین یعنی امام زمین». عرض کردم: «وقتی امام بیرون آید چه میشود»؟ فرمود: «آنگاه مردم از تابش خورشید و نور ماه بی‌نیاز میشوند و به نور امام ره مینوردند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۱۲

 بحارالأنوار، ج۷، ص۳۲۶/ القمی، ج۲، ص۲۵۳/ البرهان/ نورالثقلین
۱ -۲
(زمر/ ۶۹)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- إِنَّ خُلَفَائِی وَ أَوْصِیَائِی وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَی الْخَلْقِ بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ أَخِی وَ آخِرُهُمْ وَلَدِی وَ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ مَنْ أَخُوکَ قَالَ عَلِیُّ‌بْنُ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) قِیلَ فَمَنْ وَلَدُکَ قَالَ الْمَهْدِیُّ یَمْلَأُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا یَوْمٌ وَاحِدٌ لَأَطَالَ اللَّهُ ذَلِکَ الْیَوْمَ حَتَّی یَخْرُجَ فِیهِ وَلَدِی الْمَهْدِیُّ فَیَنْزِلَ رُوحُ اللَّهِ عِیسَی‌ابْنُ‌مَرْیَمَ (علیه السلام) فَیُصَلِّیَ خَلْفَهُ وَ تُشْرِقَ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ یَبْلُغَ سُلْطَانُهُ الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِبَ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- جانشینان و اوصیاء من که پس از من در میان مردم حجّت‌های پروردگار هستند دوازده نفر می‌باشند، اوّل آن‌ها برادرم هست و آخرین آنان هم پسرم خواهد بود، عرض کردند: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برادرت کیست»؟ فرمود: «علیّ‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام)». عرض کردند: «فرزندت کدام است»؟ فرمود: «فرزندم مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که خداوند به‌وسیله‌ی او دنیا را پر از عدل و داد می‌کند پس از اینکه از ظلم و ستم پر شده باشد. به خداوندی که مرا به‌راستی برانگیخت اگر از دنیا فقط یک روز مانده باشد خداوند آن روز را چنان بلند گرداند تا فرزندم مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در آن روز خروج کند، و عیسی روح اللَّه (علیه السلام) از آسمان فرود خواهد آمد و در پشت سر او نماز می‌خواند و روی زمین از نور خداوند روشن می‌گردد، و سلطنت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر شرق و غرب عالم تسلّط پیدا می‌کند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۱۲

 بحارالأنوار، ج۵۱، ص۷۱
۱ -۳
(زمر/ ۶۹)

الرّضا (علیه السلام)- فَقِیلَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ (علیه السلام) وَ مَنِ الْقَائِمُ مِنْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ قَالَ الرَّابِعُ مِنْ وُلْدِی ابْنُ سَیِّدَهًِْ الْإِمَاءِ یُطَهِّرُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ مِنْ کُلِّ جَوْرٍ وَ یُقَدِّسُهَا مِنْ کُلِّ ظُلْمٍ وَ هُوَ الَّذِی یَشُکُّ النَّاسُ فِی وِلَادَتِهِ وَ هُوَ صَاحِبُ الْغَیْبَهًِْ قَبْلَ خُرُوجِهِ فَإِذَا خَرَجَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ وَضَعَ مِیزَانَ الْعَدْلِ بَیْنَ النَّاسِ فَلَا یَظْلِمُ أَحَدٌ أَحَداً وَ هُوَ الَّذِی تُطْوَی لَهُ الْأَرْضُ وَ لَا یَکُونُ لَهُ ظِلٌّ وَ هُوَ الَّذِی یُنَادِی مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ بِاسْمِهِ یَسْمَعُهُ جَمِیعُ أَهْلِ الْأَرْضِ بِالدُّعَاءِ إِلَیْهِ یَقُولُ أَلَا إِنَّ حُجَّهًَْ اللَّهِ قَدْ ظَهَرَ عِنْدَ بَیْتِ اللَّهِ فَاتَّبِعُوهُ فَإِنَّ الْحَقَّ مَعَهُ وَ فِیه.

امام رضا (علیه السلام)- خدمت حضرت رضا (علیه السلام) عرض شد: «ای پسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! قائم از اهل بیت شما کدام است»؟ فرمود: «چهارمین نفر از فرزندان من که از سرور کنیزان [و یکی از بهترین زنان عالم] متولّد خواهد شد و پروردگار به‌وسیله‌ی او، زمین را از هر ظلم و جنایتی پاک می‌کند، و قائم همان کس است که مردم در اصل ولادتش شک می‌کنند و قبل از ظهور و خروجش مدّتی در غیبت خواهد ماند، هنگامی‌که از پشت پرده‌ی غیبت بیرون می‌آید، زمین به نور الهی روشن می‌شود و بساط عدل‌وداد را در میان مردم خواهد افکند، قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) همان است که زمین برای او در هم می‌پیچد و سایه هم ندارد، او همان است که در موقع خروجش از آسمان فریاد می‌زنند و وی را به جهانیان معرفی می‌کنند و همه‌ی مردم صدایی را که به سمت او دعوت می‌کند را می‌شنوند که می‌گوید: حجّت خدا نزد بیت‌الله‌الحرام [و کعبه] ظهور کرده است، پس از او تبعیت کنید که حق همراه اوست و حق در او [و در وجود او] است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۱۲

 بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۲۱
۱ -۴
(زمر/ ۶۹)

الصّادق (علیه السلام)- إِنَّ قَائِمَنَا (عجل الله تعالی فرجه الشریف) إِذَا قَامَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ اسْتَغْنَی الْعِبَادُ مِنْ ضَوْءِ الشَّمْسِ وَ یُعَمَّرُ الرَّجُلُ فِی مُلْکِهِ حَتَّی یُولَدَ لَهُ أَلْفُ ذَکَرٍ لَا یُولَدُ فِیهِمْ أُنْثَی وَ یَبْنِی فِی ظَهْرِ الْکُوفَهًِْ مَسْجِداً لَهُ أَلْفُ بَابٍ وَ یَتَّصِلُ بُیُوتُ الْکُوفَهًِْ بِنَهَرِ کَرْبَلَاءَ بِالْحِیرَهًِْ حَتَّی یَخْرُجَ الرَّجُلُ یَوْمَ الْجُمُعَهًِْ عَلَی بَغْلَهًٍْ سَفْوَاءَ یُرِیدُ الْجُمُعَهًَْ فَلَا یُدْرِکُهَا.

امام صادق (علیه السلام)- وقتی قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قیام کند، زمین با نور خداوند روشن گردد و مردم از نور خورشید بی‌نیاز گردند و هر مردی در ایّام دولت او دارای هزار پسر خواهد شد و یک دختر در میان آن‌ها برای او متولّد نمی‌شود. مسجدی در بیرون کوفه می‌سازد که هزار در داشته باشد، و خانه‌های کوفه به نهر کربلا و حیره متّصل می‌شود. به‌طوری‌که مردی در روز جمعه سوار استر تندرو می‌شود تا خود را به نماز برساند ولی به نماز نمی‌رسد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۱۴

 بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۳۰/ بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۳۷؛ «و یعمر… یدرکها» محذوف/ نورالثقلین؛ «و یعمر… یدرکها» محذوف

پیامبران و گواهان را حاضر می‌سازند

۲ -۱
(زمر/ ۶۹)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه)- وَ جِیءَ بِالنَّبِیِّینَ وَ الشُّهَداءِ قَالَ الشُّهَدَاءُ الْأَئِمَّهًُْ (علیهم السلام) وَ الدَّلِیلُ عَلَی ذَلِکَ قَوْلُهُ فِی سُورَهًِْ الْحَجِّ لِیَکُونَ الرَّسُولُ شَهِیداً عَلَیْکُمْ وَ تَکُونُوا أَنْتُمْ یَا مَعْشَرَ الْأَئِمَّهًَْ شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ.

علیّ‌بن‌ابراهیم ( وَ جِیءَ بِالنَّبِیِّینَ وَ الشُّهَداءِ منظور از شهداء در این آیه، ائمه (علیهم السلام) است. و دلیل این حرف، سخن خداوند است که در سوره‌ی حج آمده که می‌فرماید: تا پیامبر گواه بر شما باشد، و ای گروه ائمه (علیهم السلام) شما گواهان بر مردم! باشید. (حج/۷۸).

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۱۴

 بحارالأنوار، ج۲۳، ص۳۴۱/ القمی، ج۲، ص۲۵۳/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۵۱۱؛ «بتفاوت یسیر»
۲ -۲
(زمر/ ۶۹)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه)- وَ وُضِعَ الْکِتابُ وَ جِیءَ بِالنَّبِیِّینَ وَ الشُّهَداءِ قَالَ الشُّهَدَاءُ الْأَئِمَّهًُْ (علیهم السلام) وَ {مِنهُ} یَقُولُ: الْأَشْهادُ هؤُلاءِ الَّذِینَ کَذَبُوا عَلی رَبِّهِمْ یَعْنِی بِالْأَشْهَادِ الْأَئِمَّهًَْ (علیهم السلام) أَلا لَعْنَهًُْ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِینَ آلَ مُحَمَّدٍ (علیهم السلام) حَقَّهُم.

علیّ‌بن‌ابراهیم ( وَ وُضِعَ الْکِتابُ وَ جِیءَ بِالنَّبِیِّینَ وَ الشُّهَداءِ منظور از شهداء در آیه، ائمه (علیهم السلام) است. مانند آنجا که می‌فرماید: این‌ها همان‌ها هستند که به پروردگارشان دروغ بستند. که منظور از شهدا، امامان (علیهم السلام) هستند. ای لعنت خدا بر ظالمان باد! (هود/۱۸). لعنت خدا بر ستمگران به حقّ آل محمّد (علیهم السلام) باد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۱۴

 بحارالأنوار، ج۲۳، ص۳۴۱
۲ -۳
(زمر/ ۶۹)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی إِیَّانَا عَنَی بِقَوْلِهِ شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ فَرَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) شَاهِدٌ عَلَیْنَا وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ وَ حُجَّتُهُ فِی أَرْضِهِ وَ نَحْنُ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً وَ یُقَالُ إِنَّهُ الْمَعْنِیُّ بِقَوْلِهِ وَ جِیءَ بِالنَّبِیِّینَ وَ الشُّهَداءِ.

امام علی (علیه السلام)- منظور خداوند در این آیه: شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ ما هستیم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) گواه بر ما است و ما گواه بر مردمیم و حجّت خدا در زمین. ما کسانی هستیم که خداوند درباره‌ی آن‌ها فرموده: همان‌گونه [که قبله شما، یک قبله‌ی میانه است] شما را نیز، امّت میانه‌ای قرار دادیم [در حدّ اعتدال، میان افراط و تفریط] تا بر مردم گواه باشید. (بقره/۱۴۳).

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۱۴

 بحارالأنوار، ج۳۵، ص۳۸۹
۲ -۴
(زمر/ ۶۹)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- إِنَ اللَّهَ طَهَّرَنَا وَ عَصَمَنَا وَ جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَی خَلْقِهِ وَ حُجَّتَهُ فِی أَرْضِهِ وَ جَعَلَنَا مَعَ الْقُرْآنِ وَ جَعَلَ الْقُرْآنَ مَعَنَا لَا نُفَارِقُهُ وَ لَا یُفَارِقُنَا.

امام علی (علیه السلام)- خداوند ما را پاکیزه و معصوم و گواه بر خلق و حجّت در روی زمین قرار داده و ما را با قرآن و قرآن را با ما قرار داده نه ما از او و نه او از ما جدا نمی‌شود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۱۴

 بحارالأنوار، ج۲۳، ص۳۴۳
۲ -۵
(زمر/ ۶۹)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- یَا ابْنَ مَسْعُودٍ إِنْ شِئْتَ نَبَّأْتُکَ بِأَمْرِ نُوحٍ نَبِیِّ اللَّهِ (علیه السلام) أَنَّهُ عَاشَ أَلْفَ سَنَهًٍْ إِلَّا خَمْسِینَ عَاماً یَدْعُو إِلَی اللَّهِ فَکَانَ إِذَا أَصْبَحَ قَالَ لَا أُمْسِی وَ إِذَا أَمْسَی قَالَ لَا أُصْبِحُ فَکَانَ لِبَاسُهُ الشَّعْرَ وَ طَعَامُهُ الشَّعِیرَ وَ إِنْ شِئْتَ نَبَّأْتُکَ بِأَمْرِ دَاوُدَ (علیه السلام) خَلِیفَهًِْ اللَّهِ فِی الْأَرْضِ وَ کَانَ لِبَاسُهُ الشَّعْرَ وَ طَعَامُهُ الشَّعِیرَ وَ إِنْ شِئْتَ نَبَّأْتُکَ بِأَمْرِ سُلَیْمَانَ (علیه السلام) مَعَ مَا کَانَ فِیهِ مِنَ الْمُلْکِ کَانَ یَأْکُلُ الشَّعِیرَ وَ یُطْعِمُ النَّاسَ الْحُوَّارَی وَ کَانَ لِبَاسُهُ الشَّعْرَ وَ کَانَ إِذَا جَنَّهُ اللَّیْلُ شَدَّ یَدَهُ إِلَی عُنُقِهِ فَلَا یَزَالُ قَائِماً یُصَلِّی حَتَّی یُصْبِح..یَا ابْنَ مَسْعُودٍ کُلُّ ذَلِکَ لِمَا خَوَّفَهُمُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ مِنْ قَوْلِهِ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَ جِیءَ بِالنَّبِیِّینَ وَ الشُّهَداءِ وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ای پسر مسعود! اگر بخواهی تو را از رفتار نوح (علیه السلام) آگاه می‌کنم، نوح (علیه السلام) نهصدوپنجاه سال زندگی کرد و مردم را به سوی خدا دعوت می‌کرد و از شدّت فشار مردم بر نوح (علیه السلام)، وضعیت چنان بوده که نوح (علیه السلام) صبح که می‌شد می‌گفت به شام نمی‌رسم و هرگاه شام می‌کرد می‌گفت تا صبح زنده نیستم، لباسش از جنس مو بود، غذایش نان جو بود، و اگر بخواهی تو را از رفتار داود (علیه السلام) که خلیفه‌ی خدا در زمین بود آگاه می‌کنم که لباسش مو و خوراکش نان جو بود و اگر بخواهی تو را از سلیمان (علیه السلام) باخبر کنم که با آنکه ملک و سلطنت داشت نان جو می‌خورد و مردم را آرد سفید می‌خوراند و لباسش موئین بود و چنین بود که هرگاه تاریکی شب او را فرا می‌رسید دستش را به گردنش محکم می‌کرد [کنایه از عبادت شدید] و تا صبح نماز می‌خواند … ای پسر مسعود! دلیل این رفتار انبیاء (علیهم السلام) به‌خاطر مواردی است که خداوند در قرآن به آن بیم داده است و فرموده: و دوزخ، میعادگاه همه‌ی آن‌هاست! هفت در دارد و برای هر دری، گروه معیّنی از آن‌ها تقسیم شده‌اند!. (حجر/۴۴-۴۳). و فرموده: وَ جِیءَ بِالنَّبِیِّینَ وَ الشُّهَداءِ وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالحَقِّ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۱۴

 بحارالأنوار، ج۷۴، ص۹۷/ مکارم الأخلاق، ص۴۴۸
۲ -۶
(زمر/ ۶۹)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه)- وَ الشُّهَدَاءُ هُمُ الَّذِینَ یَشْهَدُونَ لِلْأَنْبِیَاءِ عَلَی الْأُمَمِ بِأَنَّهُمْ قَدْ بَلَّغُوا وَ أَنَّ الْأُمَمَ قَدْ کَذَّبُوا.

ابن‌عبّاس ( الشُّهَداء همان کسانی هستند که به نفع پیامبران و برضدّ امّت‌ها گواهی می‌دهند. [گواهی] به اینکه آن‌ها (پیامبران) [پیام الهی] را رساندند و امّت‌ها تکذیب کردند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۱۶

 بحرالعرفان، ج۱۴، ص۶۳

و میان آن‌ها بحق داوری می‌شود و به آنان ستم نخواهد شد

۳ -۱
(زمر/ ۶۹)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- سَأَلَ عُثْمَانُ‌بْنُ‌عَفَّانَ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مَا تَفْسِیرُ أَبْجَدْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) تَعَلَّمُوا تَفْسِیرَ أَبْجَدْ فَإِنَّ فِیهِ الْأَعَاجِیبَ کُلَّهَا وَیْلٌ لِعَالِمٍ جَهِلَ تَفْسِیرَهُ فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مَا تَفْسِیرُ أَبْجَدْ قَال … وَ أَمَّا قَرَشَتْ یَعْنِی قَرَشَهُمْ فَحَشَرَهُمْ وَ نَشَرَهُمْ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهًِْ فَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- عثمان‌بن‌عفان از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پرسید: «تفسیر (حروف) ابجد چیست»؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «تفسیر ابجد را بیاموزید که همه‌ی عجائب در آن است، وای بر عالِمی که تفسیر ابجد را نداند». عرض شد: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تفسیر ابجد چیست»؟ فرمود: «… قرشت [یکی از دسته‌های حروف ابجد] یعنی روز قیامت آن‌ها را دریابد و محشورشان و منتشرشان سازد؛ و میان آن‌ها بحق داوری می‌شود و به آنان ستم نخواهد شد»!

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۱۶

 بحارالأنوار، ج۲، ص۳۱۷
۳ -۲
(زمر/ ۶۹)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- سُئِلَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) عَنْ مَشِیَّهًِْ اللَّهِ وَ إِرَادَتِهِ فَقَالَ (علیه السلام) إِنَّ لِلَّهِ مَشِیَّتَیْنِ مَشِیَّهًَْ حَتْمٍ وَ مَشِیَّهًَْ عَزْمٍ وَ کَذَلِکَ إِنَّ لِلَّهِ إِرَادَتَیْنِ إِرَادَهًَْ حَتْمٍ وَ إِرَادَهًَْ عَزْمٍ إِرَادَهًُْ حَتْمٍ لَا تُخْطِئُ وَ إِرَادَهًُْ عَزْمٍ تُخْطِئُ وَ تُصِیبُ وَ لَهُ مَشِیَّتَانِ مَشِیَّهًٌْ یَشَاءُ وَ مَشِیَّهًٌْ لَا یَشَاءُ یَنْهَی وَ هُوَ یَشَاءُ وَ یَأْمُرُ وَ هُوَ لَا یَشَاءُ مَعْنَاهُ أَرَادَ مِنَ الْعِبَادِ وَ شَاءَ وَ لَمْ یُرِدِ الْمَعْصِیَهًَْ وَ شَاءَ وَ کُلُّ شَیْءٍ بِقَضَائِهِ وَ قَدَرِهِ وَ الْأُمُورُ تَجْرِی مَا بَیْنَهُمَا فَإِذَا أَخْطَأَ الْقَضَاءُ لَمْ یُخْطِئِ الْقَدَرُ وَ إِذَا لَمْ یَخُطَّ الْقَدَرُ لَمْ یَخُطَّ الْقَضَاءُ وَ إِنَّمَا الْخَلْقُ مِنَ الْقَضَاءِ إِلَی الْقَدَرِ وَ إِذَا یُخْطِئُ وَ مِنَ الْقَدَرِ إِلَی الْقَضَاءِ وَ الْقَضَاءُ عَلَی أَرْبَعَهًِْ أَوْجُهٍ فِی کِتَابِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ النَّاطِقِ عَلَی لِسَانِ سَفِیرِهِ الصَّادِقِ مِنْهَا قَضَاءُ الْخَلْقِ وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَی فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِی یَوْمَیْنِ مَعْنَاهُ خَلَقَهُنَّ وَ الثَّانِی قَضَاءُ الْحُکْمِ وَ هُوَ قَوْلُهُ وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ مَعْنَاهُ حُکِم.

امام علی (علیه السلام)- از امیرالمؤمنین (علیه السلام) درباره‌ی خواست خدا و اراده‌اش پرسیده شد: حضرت فرمود: «خداوند دو مشیّت (خواست) دارد؛ مشیّت حتم (قطعی)، مشیّت عزم، و همچنین خداوند دو اراده دارد: اراده‌ی حتم و اراده‌ی عزم. اراده‌ی حتم خطا نمی‌کند و اراده‌ی عزم خطا می‌کند [و قابل تغییر است] و درست انجام می‌دهد [گاهی خطا و گاهی درست]. و خداوند دو مشیّت دارد؛ مشیّتی که می‌خواهد و مشیّتی که نمی‌خواهد گاهی نهی می‌کند درحالی‌که می‌خواهد، و امر می‌کند درحالی‌که نمی‌خواهد. معنایش این است که از بندگان [طاعت را] اراده کرد و خواسته (مشیّت کرده)، و معصیت را اراده نکرده و خواسته است. و هرچیزی طبق قضا (حکم) و قدر (اندازه‌ی) اوست و کارها در بین این دو (قضا و قدر) جریان دارد. هرگاه قضا خطا کند، قدر خطا نمی‌کند و وقتی قدر خطا نکند، قضا خطا نمی‌کند و مخلوقات از قضا به‌سوی قدر می‌روند و هرگاه قدر خطا کند، [مخلوقات] از قدر به‌سوی قضا حرکت می‌کنند. و قضا در کتاب خداوند عزّوجل که بر زبان فرستاده‌ی راستگویش جاری شده است بر چهار وجه است که از جمله‌ی آن‌ها قضاء خلق (آفریدن) است که همان کلام خداوند تعالی است: دراین هنگام آن‌ها را به‌صورت هفت آسمان در دو روز آفرید. (فصلت/۱۲). که معنایش این است که آن‌ها را آفرید [منظور از قضاهنّ، خلقهن می‌باشد] و مورد دوّم، قضاء حکم است که همان کلام خداست وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالحَقِّ و معنایش این است که حکم شد [منظور از قضی، حکم است]».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۱۶

 بحارالأنوار، ج۵، ص۱۲۴
۳ -۳
(زمر/ ۶۹)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- شَیَّعَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) جَنَازَهًًْ فَلَمَّا وُضِعَتْ فِی لَحْدِهَا عَجَّ أَهْلُهَا وَ بَکَوْا فَقَالَ مَا تَبْکُونَ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ عَایَنُوا مَا عَایَنَ مَیِّتُهُمْ لَأَذْهَلَهُمْ ذَلِکَ عَنِ الْبُکَاءِ عَلَیْهِ أَمَا وَ اللَّهِ إِنَّ لَهُ إِلَیْهِمْ لَعَوْدَهًًْ ثُمَّ عَوْدَهًًْ حَتَّی لَا یَبْقَی مِنْهُمْ أَحَداً ثُمَّ قَامَ فِیهِمْ فَقَال … فَاتَّعِظُوا عِبَادَ اللَّهِ بِالْعِبَرِ وَ اعْتَبِرُوا بِالْآیَاتِ وَ الْأَثَرِ وَ ازْدَجِرُوا بِالنُّذُرِ وَ انْتَفِعُوا بِالْمَوَاعِظِ فَکَانَ قَدْ عَلِقَتْکُمْ مَخَالِبُ الْمَنِیَّهًِْ وَ أَحَاطَتْ بِکُمُ الْبَلِیَّهًُْ وَ ضَمَّکُمْ بَیْتُ التُّرَابِ وَ دَهِمَتْکُمْ مُفْظِعَاتُ الْأُمُورِ بِنَفْخَهًِْ الصُّورِ وَ بِعَثْرَهًِْ الْقُبُورِ وَ سِیَاقَهًِْ الْمَحْشَرِ وَ مَوْقِفِ الْحِسَابِ فِی الْمَنْشَرِ وَ بَرَزَ الْخَلَائِقُ حُفَاهًًْ عُرَاهًًْ وَ جاءَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِیدٌ وَ نُوقِشَ النَّاسُ عَلَی الْقَلِیلِ وَ الْکَثِیرِ وَ الْفَتِیلِ وَ النَّقِیرِ وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ وُضِعَ الْکِتابُ وَ جِیءَ بِالنَّبِیِّینَ وَ الشُّهَداءِ وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ فَارْتَجَّتْ لِذَلِکَ الْیَوْمِ الْبِلَادُ وَ خَشَعَ الْعِبَاد.

امام علی (علیه السلام)- امیرالمؤمنین (علیه السلام) جنازه‌ای را تشییع کرد همین که میّت را درون قبر گذاشتند بستگان او صدا به گریه بلند کردند، علی (علیه السلام) فرمود: «چرا گریه می‌کنید؟ به خدا قسم اگر آنچه میّت شما می‌بیند، شما مشاهده کنید، گریه را فراموش خواهید کرد. به خدا قسم مرگ برای مردم برگشت خواهد داشت [و به سراغ مردم و افراد زنده خواهد آمد]. باز برای مرتبه‌ی سوّم برمی‌گردد آنقدر خواهد آمد تا یک‌نفر را باقی نگذارد». بعد آن جناب از جای حرکت کرد در میان مردم ایستاد و فرمود: «… بندگان خدا، از عبرت‌ها، و از آیات و آثار، درس عبرت بیاموزید، از بیم‌ها بهراسید. و از مواعظ بهره ببرید. گویا چنگال مرگ گریبانتان را گرفته. بلا شما را محاصره کرده و خانه‌ی خاکی (قبر) شما را دربرگرفته و امور وحشت انگیز در هنگام دمیدن در صور و افتادن در قبر و حرکت در محشر و هنگام حساب‌کشیدن در قیامت. شما را مضطرب نمود. مخلوقات بدون لباس و پابرهنه در قیامت خواهند آمد. همراه هرفرد کسی [فرشته‌ای] است که او را پیش می‌برد و برای او گواهی می‌دهد. از آن‌ها در مورد کم و زیاد اعمال و حتّی به اندازه‌ی نخ باریک و نقطه‌ای که بر روی دانه‌ی خرما است بازخواست می‌شود وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ وُضِعَ الْکِتابُ وَ جِیءَ بِالنَّبِیِّینَ وَ الشُّهَداءِ وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالحَقِّ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ شهرها در این روز باضطراب درمی‌آید و مردم به خشوع می‌افتند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۱۸

 بحارالأنوار، ج۷۵، ص۶۵
۳ -۴
(زمر/ ۶۹)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَنْ ثُوَیْرِ‌بْنِ‌أَبِی فَاخِتَهًَْ قَالَ: سَمِعْتُ عَلِیَّ‌بْنَ‌الْحُسَیْنِ (علیه السلام) یُحَدِّثُ فِی مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی أَنَّهُ سَمِعَ أَبَاهُ عَلِیَّ‌بْنَ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) یُحَدِّثُ النَّاسَ قَال: إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهًِْ بَعَثَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی النَّاسَ مِنْ حُفَرِهِمْ عُزْلًا بُهْماً جُرْداً مُرْداً فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ یَسُوقُهُمُ النُّورُ وَ تَجْمَعُهُمُ الظُّلْمَهًُْ حَتَّی یَقِفُوا عَلَی عَقَبَهًِْ الْمَحْشَرِ فَیَرْکَبُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ یَزْدَحِمُونَ دُونَهَا فَیُمْنَعُونَ مِنَ الْمُضِیِّ فَتَشْتَدُّ أَنْفَاسُهُمْ وَ یَکْثُرُ عَرَقُهُمْ وَ تَضِیقُ بِهِمْ أُمُورُهُمْ وَ یَشْتَدُّ ضَجِیجُهُمْ وَ تَرْتَفِعُ أَصْوَاتُهُمْ قَالَ وَ هُوَ أَوَّلُ هَوْلٍ مِنْ أَهْوَالِ یَوْمِ الْقِیَامَهًِْ قَالَ‌فَیُشْرِفُ الْجَبَّارُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَلَیْهِمْ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ فِی ظِلَالٍ مِنَ الْمَلَائِکَهًِْ فَیَأْمُرُ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَهًِْ فَیُنَادِی فِیهِمْ: یَا مَعْشَرَ الْخَلَائِقِ أَنْصِتُوا وَ اسْتَمِعُوا مُنَادِیَ الْجَبَّارِ. قَالَک فَیَسْمَعُ آخِرُهُمْ کَمَا یَسْمَعُ أَوَّلُهُمْ. قَالَ: فَتَنْکَسِرُ أَصْوَاتُهُمْ عِنْدَ ذَلِکَ وَ تَخْشَعُ أَبْصَارُهُمْ وَ تَضْطَرِبُ فَرَائِصُهُمْ وَ تَفْزَعُ قُلُوبُهُمْ وَ یَرْفَعُونَ رُءُوسَهُمْ إِلَی نَاحِیَهًِْ الصَّوْتِ مُهْطِعِینَ إِلَی الدَّاعِ قَالَ فَعِنْدَ ذَلِکَ یَقُولُ الْکَافِرُ: هذا یَوْمٌ عَسِر قَالَ: فَیُشْرِفُ الْجَبَّارُ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ الْحَکَمُ الْعَدْلُ عَلَیْهِمْ فَیَقُولُ: أَنَا اللهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا الْحَکَمُ الْعَدْلُ الَّذِی لَا یَجُورُ الْیَوْمَ أَحْکُمُ بَیْنَکُمْ بِعَدْلِی وَ قِسْطِی لَا یُظْلَمُ الْیَوْمَ عِنْدِی أَحَدٌ الْیَوْمَ آخُذُ لِلضَّعِیفِ مِنَ الْقَوِیِّ بِحَقِّهِ وَ لِصَاحِبِ الْمَظْلِمَهًِْ بِالْمَظْلِمَهًِْ بِالْقِصَاصِ مِنَ الْحَسَنَاتِ وَ السَّیِّئَاتِ وَ أُثِیبُ عَلَی الْهِبَاتِ وَ لَا یَجُوزُ هَذِهِ الْعَقَبَهًَْ الْیَوْمَ عِنْدِی ظَالِمٌ وَ لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مَظْلِمَهًٌْ إِلَّا مَظْلِمَهًًْ یَهَبُهَا صَاحِبُهَا وَ أُثِیبُهُ عَلَیْهَا وَ آخُذُ لَهُ بِهَا عِنْدَ الْحِسَابِ فَتَلَازَمُوا أَیُّهَا الْخَلَائِقُ وَ اطْلُبُوا مَظَالِمَکُمْ عِنْدَ مَنْ ظَلَمَکُمْ بِهَا فِی الدُّنْیَا وَ أَنَا شَاهِدٌ لَکُمْ عَلَیْهِمْ وَ کَفَی بِی شَهِیداً. قَالَ: فَیَتَعَارَفُونَ وَ یَتَلَازَمُونَ فَلَا یَبْقَی أَحَدٌ لَهُ عِنْدَ أَحَدٍ مَظْلِمَهًٌْ أَوْ حَقٌّ إِلَّا لَزِمَهُ بِهَا. قَالَک فَیَمْکُثُونَ مَا شَاءَ اللَّهُ فَیَشْتَدُّ حَالُهُمْ وَ یَکْثُرُ عَرَقُهُمْ وَ یَشْتَدُّ غَمُّهُمْ وَ تَرْتَفِعُ أَصْوَاتُهُمْ بِضَجِیجٍ شَدِیدٍ فَیَتَمَنَّوْنَ الْمَخْلَصَ مِنْهُ بِتَرْکِ مَظَالِمِهِمْ لِأَهْلِهَا قَالَ وَ یَطَّلِعُ اللَّهُ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ عَلَی جَهْدِهِمْ فَیُنَادِی مُنَادٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَسْمَعُ آخِرُهُمْ کَمَا یَسْمَعُ أَوَّلُهُمْ یَا مَعْشَرَ الْخَلَائِقِ أَنْصِتُوا لِدَاعِی اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ اسْمَعُوا إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَقُولُ {لَکُمْ} أَنَا الْوَهَّابُ إِنْ أَحْبَبْتُمْ أَنْ تَوَاهَبُوا فَتَوَاهَبُوا وَ إِنْ لَمْ تَوَاهَبُوا أَخَذْتُ لَکُمْ بِمَظَالِمِکُمْ. قَالَ: فَیَفْرَحُونَ بِذَلِکَ لِشِدَّهًِْ جَهْدِهِمْ وَ ضِیقِ مَسْلَکِهِمْ وَ تَزَاحُمِهِمْ. قَالَ: فَیَهَبُ بَعْضُهُمْ مَظَالِمَهُمْ رَجَاءَ أَنْ یَتَخَلَّصُوا مِمَّا هُمْ فِیهِ وَ یَبْقَی بَعْضُهُمْ فَیَقُولُ یَا رَبِّ مَظَالِمُنَا أَعْظَمُ مِنْ أَنْ نَهَبَهَا. قَالَ: فَیُنَادِی مُنَادٍ مِنْ تِلْقَاءِ الْعَرْشِ: أَیْنَ رِضْوَانُ خَازِنُ الْجِنَانِ جِنَانِ الْفِرْدَوْسِ. قَالَ: فَیَأْمُرُهُ اللَّهُ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ أَنْ یُطْلِعَ مِنَ الْفِرْدَوْسِ قَصْراً مِنْ فِضَّهًٍْ بِمَا فِیهِ مِنَ الْأَبْنِیَهًِْ وَ الْخَدَمِ قَالَ فَیُطْلِعُهُ عَلَیْهِمْ فِی حِفَافَهًِْ الْقَصْرِ الْوَصَائِفُ وَ الْخَدَمُ قَالَ فَیُنَادِی مُنَادٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ تَبَارَک وَ تَعَالَی: یَا مَعْشَرَ الْخَلَائِقِ ارْفَعُوا رُءُوسَکُمْ فَانْظُرُوا إِلَی هَذَا الْقَصْرِ. قَالَ: فَیَرْفَعُونَ رُءُوسَهُمْ فَکُلُّهُمْ یَتَمَنَّاهُ. قَالَ: فَیُنَادِی مُنَادٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ تَعَالَی: یَا مَعْشَرَ الْخَلَائِقِ هَذَا لِکُلِّ مَنْ عَفَا عَنْ مُؤْمِنٍ. قَالَ: فَیَعْفُونَ کُلُّهُمْ إِلَّا الْقَلِیلَ. قَالَ: فَیَقُولُ اللَّهُ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ: لَا یَجُوزُ إِلَی جَنَّتِیَ الْیَوْمَ ظَالِمٌ وَ لَا یَجُوزُ إِلَی نَارِیَ الْیَوْمَ ظَالِمٌ وَ لِأَحَدٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ عِنْدَهُ مَظْلِمَهًٌْ حَتَّی یَأْخُذَهَا مِنْهُ عِنْدَ الْحِسَابِ أَیُّهَا الْخَلَائِقُ اسْتَعِدُّوا لِلْحِسَابِ. قَالَ: ثُمَّ یُخَلَّی سَبِیلُهُمْ فَیَنْطَلِقُونَ إِلَی الْعَقَبَهًِْ یَکْرُدُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً حَتَّی یَنْتَهُوا إِلَی الْعَرْصَهًِْ وَ الْجَبَّارُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَلَی الْعَرْشِ قَدْ نُشِرَتِ الدَّوَاوِینُ وَ نُصِبَتِ الْمَوَازِینُ وَ أُحْضِرَ النَّبِیُّونَ وَ الشُّهَدَاءُ وَ هُمُ الْأَئِمَّهًُْ یَشْهَدُ کُلُّ إِمَامٍ عَلَی أَهْلِ عَالَمِهِ بِأَنَّهُ قَدْ قَامَ فِیهِمْ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ وَ دَعَاهُمْ إِلَی سَبِیلِ اللَّهِ. قَالَ: فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ مِنْ قُرَیْشٍ یَا ابْنَ‌رَسُولِ اللَّهِ (علیه السلام) إِذَا کَانَ لِلرَّجُلِ الْمُؤْمِنِ عِنْدَ الرَّجُلِ الْکَافِرِ مَظْلِمَهًٌْ أَیَّ شَیْءٍ یَأْخُذُ مِنَ الْکَافِرِ وَ هُوَ مِنْ أَهْلِ النَّارِ؟ قَالَ: فَقَالَ لَهُ عَلِیُّ‌بْنُ‌الْحُسَیْنِ (علیه السلام) یُطْرَحُ عَنِ الْمُسْلِمِ مِنْ سَیِّئَاتِهِ بِقَدْرِ مَا لَهُ عَلَی الْکَافِرِ فَیُعَذَّبُ الْکَافِرُ بِهَا مَعَ عَذَابِهِ بِکُفْرِهِ عَذَاباً بِقَدْرِ مَا لِلْمُسْلِمِ قِبَلَهُ مِنْ مَظْلِمَهًٍْ. قَالَ: فَقَالَ لَهُ الْقُرَشِیُّ: فَإِذَا کَانَتِ الْمَظْلِمَهًُْ لِلْمُسْلِمِ عِنْدَ مُسْلِمٍ کَیْفَ تُؤْخَذُ مَظْلِمَتُهُ مِنَ الْمُسْلِمِ؟ قَالَ: یُؤْخَذُ لِلْمَظْلُومِ مِنَ الظَّالِمِ مِنْ حَسَنَاتِهِ بِقَدْرِ حَقِّ الْمَظْلُومِ فَتُزَادُ عَلَی حَسَنَاتِ الْمَظْلُومِ. قَالَ: فَقَالَ لَهُ الْقُرَشِیُّ فَإِنْ لَمْ یَکُنْ لِلظَّالِمِ حَسَنَاتٌ؟ قَالَ: إِنْ لَمْ یَکُنْ لِلظَّالِمِ حَسَنَاتٌ فَإِنَّ لِلْمَظْلُومِ سَیِّئَاتٍ یُؤْخَذُ مِنْ سَیِّئَاتِ الْمَظْلُومِ فَتُزَادُ عَلَی سَیِّئَاتِ الظَّالِمِ.

امام علی (علیه السلام)- ثویربن‌ابی‌فاخته گوید: شنیدم امام سجّاد (علیه السلام) در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: پدرم از پدرش از امام علی (علیه السلام) نقل کرده است که به مردم فرمود: چون روز قیامت فرا رسد، خداوند تبارک‌وتعالی مردم را بی‌دفاع و بی‌مو و بی‌ریش، همه را بی‌هیچ تفاوتی از گورهاشان بر میانگیزد و روشنی، آنان را به پیش میبرد و تاریکی گردشان میآورد؛ تا اینکه بر ورطه‌ی محشر میایستند و از شدّت ازدحام بر یکدیگر سوار و به همدیگر فشرده میگردند و از راه رفتن بازداشته میشوند، نفس‌کشیدنشان سخت و عرق بر تنشان بسیار و کار بر آنان دشوار میشود و آه و ناله‌شان بالا میرود و فریادشان بر می‌آید و این نخستین هراس از هراسهای روز قیامت است. آنگاه خداوند جبّار تبارک‌وتعالی، از فراز عرش خود و در سایه‌ی انبوه فرشتگان بر آنان مشرف میشود و فرشتهای از فرشتگان را فرمان میدهد تا در میان آنان ندا سر دهد: «ای جماعت آفریدگان! ساکت شوید و به منادی خداوند جبّار گوش فرا دهید». در آن دم همه سراسر گوش میشوند و آوایشان به خاموشی و قلب‌هایشان به خاکساری و تنهایشان به لرزه و دلهایشان به هراس میافتد و سر به‌سوی ندا بر میآورند و گردن به‌سوی فراخواننده میچرخانند. در آن هنگام کافر میگوید: «به‌راستی این روز، روز سختی است». خداوند جبّار داور دادگر، مشرف بر آنان می‌فرماید: «منم الله که هیچ خدایی جز من نیست و من آن داور دادگرم که هیچ ستم نمیورزد و امروز با عدل و داد خود، میانتان حکم میکنم و امروز هیچ‌کس نزد من ستم نمیبیند و امروز حقّ ناتوان را از توانمند میگیرم و داد ستمدیده را به تاوانی از کردار نیک و کردار ناپسند از ستمگر میستانم و پاداش بخشش‌ها را می‌دهم و امروز هیچ ستمگری نزد من این گردنه‌ی محشر را پشت سر نمیگذارد و آن کس که حقّ دیگری نزد اوست، بیرون نمیرود، جز آنکه حقدار از حقّ خود بگذرد و من بر این کار، پاداشش دهم و آن را به هنگام حساب برایش به شمار درآورم؛ پس ای آفریدگان! گرد هم آیید و داد خود را از آن کس که در دنیا بر شما بیداد کرده، بخواهید و من بر آن گواهتان هستم و گواهی من بس است». پس اهل محشر با یکدیگر روبرو میشوند و گرد هم میآیند و هیچ داد و هیچ حقّی از برای کسی نزد دیگری بر جای نمیماند، جز آنکه به او بر میگردد. آنان هر آن قدر که خدا بخواهد بر جای می‌مانند و حالشان بد و عرق بر تنشان بسیار و اندوهشان سخت میشود و صدای آه و ناله دردناکشان بلند میشود و آرزو می‌کنند حقّی را که از دیگری میخواهند، رها کنند تا از آن گردنه رهایی یابند، چون خداوند عزّوجلّ بر رنج آنان نظر میافکند، ندادهندهای از جانب خداوند تبارک‌وتعالی ندا سر میدهد و همه‌ی سراسر گوش میشوند: «ای جماعت آفریدگان! ساکت شوید و به فراخوانندهای از سوی خداوند تبارک‌وتعالی گوش فرا دهید، خداوند تبارک‌وتعالی به شما میفرماید: من بسی بخشندهام، اگر دوست میدارید، یکدیگر را ببخشید وگرنه داد شما را خواهم گرفت». آنگاه اهل محشر به سبب رنج سخت و راه تنگ و انبوهی شمار خود، از این خبر شادمان میشوند و برخی به امید رهایی از آن گردنه، از حقّ خود می‌گذرند و برخی دگر بر جای میمانند و عرض میکنند: «پروردگارا! حقّ ما بزرگتر از آن است که از آن بگذریم». در آن دم ندادهندهای از سوی عرش ندا سر میدهد: «کجاست رضوان، نگاهبان باغ‌های بهشت»؟ پس خداوند عزّوجلّ به او فرمان میدهد تا از بهشت، قصری از نقره با بناها و خادمان بسیارش به نمایش گذارد. آنگاه رضوان، قصری آکنده از خادمان و کنیزان را به آنان مینمایاند و ندادهندهای از سوی خداوند تبارک‌وتعالی ندا سر میدهد: «ای جماعت آفریدگان! سر بلند کنید و به این قصر بنگرید». آنان سر بر میآورند و همه آرزوی آن قصر می‌کنند. سپس ندادهندهای از سوی خداوند تبارک‌وتعالی ندا سر میدهد: «ای جماعت آفریدگان! این برای کسی است که از مؤمنی بگذرد». این چنین تمامی آنان عفو پیشه میکنند، جز شمار اندکی. در آن هنگام خداوند عزّوجلّ می‌فرماید: «امروز هیچ ستمگری به بهشت من راه نمییابد و امروز هیچ ستمگری و نیز هیچ مسلمانی اگر حقّ کسی نزدش باشد، به دوزخ من نمیرود تا اینکه آن حق را به هنگام حساب از او بگیرم، پس ای آفریدگان! برای حساب آماده شوید. در آن دم راه پیش پایشان باز میشود و رو به‌سوی گردنه‌ی محشر میگذارند و یکدیگر را کنار میزنند تا به آن جایگاه میرسند، حال آنکه خداوند جبّار تبارک‌وتعالی بر عرش استقرار یافته و نامههای عمل باز شده و میزانها برپا شده و پیامبران (علیهم السلام) و گواهان حاضر گشتهاند؛ و شهداء که همان امامان هستند به عنوان گواه حاضر می‌شوند و هریک بر اهالی دنیای [روزگار] خود گواهی میدهند که در میان آنان فرمان خداوند عزّوجلّ را برپا داشتهاند و به راه خدا دعوتشان کردهاند. چون سخن به اینجا رسید، مردی از قریش برخاست و عرض کرد: «ای پسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! اگر حقّی از مؤمن نزد کافر باشد، چه چیزی از کافر گرفته میشود، درحالی‌که او در دوزخ است»؟ امام سجاّد (علیه السلام) به او فرمود: «از گناهان آن مسلمان به‌اندازه‌ی حقّی که نزد آن کافر داشته، برداشته میشود و آن کافر افزون بر عذاب کفرش، عذاب گناهان آن مسلمان را به‌اندازه‌ی حقّی که از او برعهده داشته، میکشد». آن قریشی عرض کرد: «حال اگر حقّ مسلمانی نزد مسلمان دیگری باشد، چگونه آن حق از او گرفته میشود»؟ حضرت (علیه السلام) فرمود: «از نیکیهای ستمگر به‌اندازه‌ی حقّ ستمدیده برای او برداشته میشود و این‌گونه نیکیهای آن ستمدیده افزون میشود». آن قریشی عرض کرد: «حال اگر آن ستمگر کار نیکی نداشت چه»؟ حضرت (علیه السلام) فرمود: «اگر ستمگر کار نیکی نداشته باشد، ستمدیده گناهانی دارد، بنابراین از گناهان ستمدیده برداشته و بر گناهان ستمگر افزوده میشود».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۱۸

 الکافی، ج۸، ص۱۰۴/ البرهان

معرفی بیشتر سوره زمر

جمع زمره است به معنى دسته، جماعت، فوج [1]

مفهوم کلی سوره

خداباورى ؛

دادگاه عدل الهى در رستاخيز؛

تأثير نيرومند قرآن بر قلب انسان ؛

شب زنده دارى و عبادت .[2]

اسامی سوره

زمر، غُرَف.[3]

علت نام‌گذاری

«سوره زمر»؛ سبب نام‌گذارى اين سوره به «زمر» (فوج و گروه) تكرار اين واژه در آيات هفتادویک‌ و هفتادوسه است .

«سوره غرف»؛ از آن رو «غُرَف» (اتاق و كاخ) ناميده شده كه اين واژه در آيۀ بیستم اين سوره تكرار شده است.[4]

تعداد آیات

سوره زمر هفتادوپنج آیه دارد.[5]

تعداد کلمات

سوره زمر هزاروصدوهفتاد ودو کلمه دارد.[6] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد کلمات سوره های قرآن مختلف است)

تعداد حروف

سوره زمر چهارهزارونهصدوهشت حرف دارد.[7] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد حروف سوره های قرآن مختلف است)

اهداف و آموزه ها

هدف هاى اساسى سوره زمر عبارت اند از:

1. دعوت به توحيد؛

2. يادآورى رستاخيز و خصوصيات آن.[8]

محتوا و موضوعات

سوره زمر از چند بخش مهم تشكيل يافته است:

چيزى كه بيش از همه در سراسر اين سوره منعكس است مسالۀ دعوت به توحيد خالص مى باشد، توصيه در تمام ابعاد و شاخه هايش، توحيد خالقيت، توحيد ربوبيت، و توحيد عبادت، مخصوصا روى مسالۀ اخلاص در عبادت و بندگى خدا بارها در آيات مختلف اين سوره تكيه شده است، و تعبيراتش در اين زمينه آن چنان مؤثر است كه قلب انسان را به سوى اخلاص مى كشاند و جذب مى كند؛

مسالۀ مهم ديگرى كه در مقاطع مختلف اين سوره و تقريبا از آغاز تا انجام آن مورد توجه است مساله معاد و دادگاه بزرگ عدالت خدا است، مساله ثواب و جزا، غرفه هاى بهشتى، و سايبانهاى آتشين دوزخى، مساله ترس و وحشت روز قيامت، و آشكار شدن نتايج اعمال، و ظاهر شدن خود آنها در آن صحنه بزرگ مساله سياه شدن صورت دروغگويان و كسانى كه بر خدا افترا بستند، رانده شدن كافران به سوى جهنم، ملامت و سرزنش فرشتگان عذاب نسبت به آنها، و دعوت بهشتيان به سوى بهشت و تبريك و تهنيت فرشتگان رحمت به آنها! اين مسائل كه بر محور معاد دور مى زند آن چنان با مسائل توحيدى آميخته است كه گويى تار و پود يك پارچه را تشكيل مى دهد؛

بخش ديگرى از اين سوره كه تنها قسمت كوتاهى از آن را اشغال مى كند اهميت قرآن مجيد است، ولى اين بخش كوتاه ترسيم جالبى از قرآن و تاثير نيرومند آن در قلوب و جانها در بر دارد؛

بخش ديگرى كه آن هم نسبتا كوتاه است بيان سرنوشت اقوام پيشين و مجازات دردناك الهى نسبت به تكذيب كنندگان آيات حق مى باشد؛

و بالآخره بخشى از اين سوره نيز پيرامون مسالۀ توبه و باز بودن درهاى بازگشت به سوى خداست، و مؤثرترين آيات توبه و رحمت در اين بخش بيان شده كه شايد در قرآن آيه اى نويدبخش تر از آن در اين زمينه نباشد.[9]

فضائل، خواص و ثواب قرائت

ابى‌بن‌كعب از پيامبر خدا صلی‌الله‌عليه‌وآله نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بحواند خداوند اميد او را قطع نكرده و ثواب ترسندگان را كه از خداوند مى ترسند به او مى بخشد».

هارون‌بن‌خارجه از امام صادق عليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بخواند خدا شرافت دنيا و آخرت را به او مى بخشد و او را بدون مال و فاميل عزيز مى گرداند تا هر كه او را ببيند شكوهش به وى نموده شده، و جسدش بر آتش حرام گردد و براى او هزار شهر در بهشت ساخته شود كه در هر شهرى هزار كاخ بوده و در هر كاخى صد حوريه مى باشد و علاوه براى او دو چشمه جارى و دو چشمه جوشان و دو بوستان خرم و حوريان پرده‌نشين در خيمه ها مى باشد.[10]

محل نزول

همه آيات سوره زمر طبق گفته «مجاهد و قتاده و حسن» مكى مى باشد. و برخى گفته اند: سه آيه اين سوره در مدينه نازل شده كه درباره «وحشى» قاتل «حمزه» و از اول آيه (قُلْ يا عِبادِيَ) تا آخر آيه سوم مى باشد .[11]

زمان نزول

سوره زمر در دوران اخير زندگى مسلمانان در مكه، يعنى پس از معراج و قبل از هجرت فرود آمده است.[12]

فضای نزول

مشركان از آن حضرت خواسته اند از دعوت خود دست بردارد و متعرض خدايان آنها نشود و او را از غضب خدايان خود ترسانده اند و نيز او را به عبادت آنها خوانده اند، اين جريان سبب نزول سوره زمر با آن لحن موكد گرديده است.

علاوه بر اين سوره مباركۀ زمر مسئله توحيد و يگانگى خدا و نفوذ قدرت او را در اراده كائنات در حدّ اعلى از راه عقل و وحى آسمانى بيان مى كند و از آنها نتيجه مى گيرد كه خلقت و تدبير كائنات در دست خداست، عبادت و اطاعت خاص اوست و نيز مسئله معاد را مطرح كرده و در آخر مى فرمايد: متّقيان گروه گروه به بهشت و كفّار فوج فوج رهسپار آتش خواهند شد.

راه زندگى آن نيست كه انسان در دفع مضرات و جلب منافع به مجسمه ها و مخلوق روى آورد و زندگى خويش را با رسومات از خود ساخته به آخر رساند و گرنه خلقت او عاطل و باطل خواهد بود، خدا از خلقت او غرضى دارد، رسيدن به آن هدف و غرض، در اطاعت و زندگى از نظر خداست.[13]

ترتیب در مصحف

سوره زمر در چينش كنونى قرآن سى‌ونهمين سوره به شمار می آید.[14]

ترتیب بر اساس نزول

سوره زمر پنجاه‌ونهمين سوره در ترتيب نزول است و بعد از سوره سبأ نازل شده است.[15] (لازم به ذکر است اقوال در ترتیب نزول سوره های قرآن مختلف است)

ارتباط با سوره قبلی

خداوند متعال سوره ص را با ذکر قرآن و اهمیت آن به پایان رسانیده است و سوره زمر را هم با مطالبی در مورد قرآن آغاز می کند.

ویژگی

سوره زمر از سور مثانی می باشد مثانی سوره هایی هستند که بعد از سور مئین قرار گرفته اند و زیر صد آیه دارند مانند اینکه سور مئین مبادی باشند و توالی آن مثانی آن فرض شده اند.[16]

سوره های مثانی عبارتند از: احزاب و حجّ و قصص و نمل و نور و انفال و مریم و عنکبوت و روم و یس و فرقان و حجر و رعد و سبأ و فاطر و إبراهیم و ص و محمد و لقمان و زمر.[17]

روايتى است كه از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده كه فرمود: خداوند هفت سوره طوال را به جاى تورات و سوره هاى مئين را به جاى انجيل و سوره هاى مثانى را به جاى زبور به من داد، و پروردگارم مرا با دادن سوره هاى مفصّل فزونى بخشيد.[18]

آیۀ مشهور باز بودن راه توبه برای همگان « قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِم …» (آیه پنجاه و سوم) در این سوره است.


[1]قاموس قرآن، ج 3، ص 179

[2]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 21

[3]همان، ص 23

[4]همان

[5]الكشف و البيان، ج 8، ص 220

[6]همان

[7]همان

[8]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 24

[9]تفسير نمونه، ج 19، ص 360-359

[10]ترجمه تفسير مجمع‌البيان، ج 21، ص 138

[11]همان

[12]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23

[13]تفسير احسن‌الحديث، ج 9، ص 259-258

[14]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23

[15]التمهيد في علوم القرآن، ج 1، ص 136

[16]زاد المسير فى علم التفسير، ج 4، ص 141

[17]التمهید في علوم القرآن، ج1، ص 313

[18]جامع البيان فى تفسير القرآن، ج 1، ص 34