ترجمه های آیه (فارسی – انگلیسی)
|و خدا را آن چنان كه بايد ارج ننهادند، حال آن كه در روز قيامت زمين يكجا در قبضه او و آسمانها پيچيده شده به دست اوست. او منزّه است و برتر از آنچه [با وى] شريك مىگردانند
سپاسگزار او باش.
تفسیر های آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ «66»
بلكه تنها خدا را پرستش كن و از سپاس گزاران باش.
وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمِيعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ «67»
و خدا را آن گونه كه حقّ اوست قدردانى نكردند (و او را نشناختند)، در حالى كه روز قيامت زمين يكسره در قبضهى قدرت اوست و آسمانها به دست قدرت او در هم پيچيدهاند. او منزه است و از آن چه شريك او قرار مىدهند، برتر است.
نکته ها
امام صادق عليه السلام فرمود: مراد از «يمين» دست قدرت خداست. «1»
فرمانهاى خداوند دو نوع است:
1. دستور مولوى كه خداوند به عنوان مولا صادر مىكند و عقل را به اسرار آن راهى نيست، نظير فرمان طواف در مكّه. «وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ» «2»
2. دستور ارشادى، كه عقل نيز راز و رمز آن را درك مىكند و حكم خداوند، ارشاد به حكم عقل است، نظير جمله «كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ» زيرا تشكّر در برابر ولى نعمت را عقل حكم مىكند.
پیام ها
1- يكتا پرستى راه نجات از خسارت است. «لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ»
2- بهترين راه تشكّر از خداوند عبادت است. «فَاعْبُدْ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ»
3- توحيد، نشانهى شناخت درست و قدرشناسى است و شرك، برخاسته از عدم شناخت و قدردانى است. «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ»
4- آسمان و زمين در برابر قدرت الهى ناچيزند. «قَبْضَتُهُ- مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ»
«1». توحيد صدوق، ص 161.
«2». حج، 29.
جلد 8 – صفحه 199
5- براى شناخت بهتر خداوند، بايد به قدرت و احاطهى مطلقهى او توجّه كنيم. وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمِيعاً … وَ السَّماواتُ …
6- به سراغ ديگران نرويم، كه همه چيز تنها به دست خداست. وَ الْأَرْضُ … وَ السَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ … سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمِيعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ (67)
وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ: و تعظيم نكردند و بزرگ نداشتند خداى را در نفسهاى خود، حَقَّ قَدْرِهِ: حق عظمت و بزرگى او را، كه در حق او اعتقاد شرك و توجه به غير نمودند؛ يا وصف نمودند ذات سبحانى را آنچه را كه حق وصف او نباشد، اينجاست كه فرمودند:
اعتصام الورى بمغفرتك
عجز الواصفون عن صفتك
تب علينا فاننا بشر
ما عرفناك حق معرفتك
وَ الْأَرْضُ جَمِيعاً: و زمين تمام آن، قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ: در قبضه اقتدار او باشد روز قيامت، وَ السَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ: و همه آنها پيچيده شده بدست قدرت او است روز قيامت. اين تمثيل است براى اظهار قدرت باهره سبحانى و تنبيه بر آنكه افعال عظامى كه افهام در آن حيران و اوهام به رسيدن آن سرگردانند، نسبت به قدرت كامله الهى در غايت سهولت و كمال آسانى است بر وجهى كه همه زمينها با وجود عظم و ثخن آن نسبت به قدرت او مانند چيزى
جلد 11 – صفحه 268
است كه قابضى به كف خود قبض كند و همه آسمانها نسبت به اقتدار او مثل آن چيزى است كه شخصى آن را بدست خود گرفته و درهم پيچد.
در توحيد- ابن بابويه (رحمه اللّه) از حضرت صادق عليه السلام: قبضته يعنى ملكه لا يملكها معه احد … قال: اليمين اليد و اليد القدرة و القوّة … مطويّات بيمينه يعنى بقدرته و قوّته «1».
عبد اللّه عمر روايت نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: حق سبحانه روز قيامت آسمانها را برهم پيچد به يد قدرت خود و فرمايد: «انا الملك، اين الجبارون؟ اين المتكبّرون؟» «2» سُبْحانَهُ وَ تَعالى: منزه است ذات سبحانى و متعالى است، عَمَّا يُشْرِكُونَ:
از آنچه شرك مىآورند به او و آن را شريك او مىسازند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمِيعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ (67) وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرى فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ (68) وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ وُضِعَ الْكِتابُ وَ جِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَ الشُّهَداءِ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ (69) وَ وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِما يَفْعَلُونَ (70)
ترجمه
و بزرگ نشمردند خدا را بقدريكه بايد بزرگ شمرد او را و زمين تمامى در كف او است روز قيامت و آسمانها پيچيده شده است بدستش منزّه است او و برتر است از آنچه شريك قرار ميدهند
و دميده شود در صور پس بميرد بآن هر كه در آسمانها و هر كه در زمين است مگر كسيكه بخواهد خدا پس دميده شود در آن بار ديگر پس آنگاه آنها ايستادگانند در حاليكه مينگرند
و روشن گردد زمين بنور پروردگارش و نهاده شود كتاب و آورده شوند پيمبران و گواهان و حكم شود ميانشان بحق و آنها ستم كرده نميشوند
و تمام داده شود هر كس آنچه را بجا آورده و او داناتر است بآنچه ميكنند.
تفسير
كفار و مشركين كه وصف نمودند خدا را نشناختند او را آنطور كه حق شناسائى او است و تعظيم ننمودند او را بميزانيكه سزاوار تعظيم او است لذا براى او بشر يك و زن و فرزند قائل شدند و تصوّر نمودند كه او نميتواند يكروز تمام مردگانرا زنده نمايد با آنكه قدرت و عظمت او بقدرى است كه زمين مانند مشت ريگى كه در دست كسى جاى گرفته باشد در روز قيامت مسخّر قدرت و قوّت او است كه هر طور بخواهد آنرا بگرداند ميتواند و آسمانها مانند طومارى كه بهم پيچيده شده باشد در تحت نفوذ اراده و تصرّف مالكانه او است و خدا منزّه و مبرّى است از شريك و شبيه و آنچه ذكر شد و از آنكه جسم باشد و دست و كف داشته باشد اين تعبيرات براى تصوير قدرت و قوّت و تصرّف و مالكيّت حقّه الهيه است در اذهان عامّه بطريقه متعارفه بين خودشان در افهام معانى و حقائق مانند آنكه ميگويند آنملك در دست او است يا آن شخص در چنگ او است و اراده ميكنند
جلد 4 صفحه 510
در تحت تصرف و نفوذ و اقتدار او است و تخصيص يمين براى ظهور قوّت و فعّاليت و شرافت آنست و لذا فرمودهاند هر دو دست خداوند يمين است يعنى قوت و قدرت او فوق تمام قوتها و قدرتها است و دست او بالاى دست همه است و آنروز دستى جز دست او نيست و سلطنتى جز سلطنت او وجود ندارد و وقتى خداوند اراده فرمايد كه دنيا را ويران كند باسرافيل امر مينمايد كه بدمد در صور و او ميدمد در صورى كه دو طرف دارد يكى متوجّه بجانب زمين و ديگر بجانب آسمان از صوت طرفى كه بجانب زمين است تمام اهل آن ميميرند و جنبندهاى در زمين باقى نميماند و از صوت طرفى كه متوجه بآسمانها است تمام اهل آنها ميميرند و ذى روحى باقى نميماند جز اسرافيل آنهم بعدا بامر خدا ميميرد و اوضاع اينعالم منقلب و ويران ميگردد و عالم ديگرى برپا ميشود و خداوند اسرافيل را زنده ميكند و او دوباره در صور ميدمد يا خداوند خودش ميدمد و مردم زنده ميشوند بعد از آنكه چهل روز بارانيكه داراى طبع منى است بر زمين باريده و ذرّات اجسام متفرّقه جمع آورى شده و بدنها بصورت اول خود برگشته باشند پس ناگهان همه از قبورشان بيرون مىآيند و ايستاده باطراف و جوانب خود متحيّرانه نظر ميكنند و منتظرند كه با آنها چه معامله شود و قبلا راجع بصور و چگونگى احياء اموات آنچه بنظر رسيده ذكر شده است و بعضى آنرا عبارت از اعلام الهى به ختم اين عالم و شروع در عالم آخرت دانستهاند و تعبير بصور را از باب تشبيه ببوق رحيل و نزول قافله كه متعارف بوده دانستهاند و بعضى آنرا صور بفتح و او جمع صورت خوانده و دانستهاند و بنابر اين مراد قالبها و بدنهاى خلائق است و اين مخالف با ظواهر ادلّه است و در بعضى از روايات كسانيكه خداوند استثنا فرموده است آنها را بچهار ملك مقرّب جبرائيل و ميكائيل و اسرافيل و عزرائيل تفسير شده و در بعضى بشهداء كه شمشيرهاشان را حمايل نموده دور عرش خدا ميگردند و در هر حال زمين محشر روشن گردد بنور عدالت خالقش و در بعضى از روايات بنور امام زمان تفسير شده و فرمودهاند مردم از نور آفتاب و ماه بىنياز ميشوند و بنور امامشان اكتفا ميكنند و بنابر اين مراد از ربّ مربّى و مدبّر امر زمين است و نامههاى اعمال مردم كه بدست ملائكه موكّل ثبت آنها نوشته شده است بدست
جلد 4 صفحه 511
راست و چپ افراد وضع و نهاده ميشود و كتاب چون اسم جنس است بر جمع اطلاق شده و تمام پيغمبران خدا حاضر ميشوند و تمام گواهان ايشان كه هر يك بنوبه خود در اداء رسالت و ابلاغ احكام خدا كوتاهى ننمودهاند با ايشان مىآيند و گواهى خود را ميدهند و آنها ائمه اطهار و اوصياء اخيار انبياء عظامند و خداوند بين مردم حكم بحق و عدل ميفرمايد و داد مظلوم را از ظالم ميستاند و كمتر از ميزان عمل اجر داده نميشود و بدون استحقاق و زياده از آن معاقب نميگردد و هر كس بميزان عمل خيرش يا زيادتر اجر ميبرد و خدا از هر كس بافعال بندگانش از خوب و بد آگاهتر است و چيزى از آنها از او فوت نميشود.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ما قَدَرُوا اللّهَ حَقَّ قَدرِهِ وَ الأَرضُ جَمِيعاً قَبضَتُهُ يَومَ القِيامَةِ وَ السَّماواتُ مَطوِيّاتٌ بِيَمِينِهِ سُبحانَهُ وَ تَعالي عَمّا يُشرِكُونَ (67)
و نشناختند خداوند را حق شناختن و در عظمت و كبريايي و قدرت و توانايي و حال آنكه زمين بجميع آنچه در زمين و روي زمين است در قبضه قدرت او است روز قيامت و آسمانها پيچيده بيد راست او است منزه است خداوند و بالاتر است از آنچه شريك براي او قرار ميدهند.
وَ ما قَدَرُوا اللّهَ حَقَّ قَدرِهِ تمام فرق عالم آن اندازهاي که واجب و لازم و در تحت قدرت آنها است که بايد معرفت بجلال و عظمت خدا را بشناسند نشناختند غير از اهل ايمان ببركات و بيانات ائمه اطهار اما طبيعي که منكر اصل وجود حق است و اما حكماء قبل از اسلام که خدا را العياذ باللّه علة تامه ميدانند و يك معلول بيشتر بر او قائل نيستند که عقل اول ميگويند و اينکه علت و معلول انفكاك از يكديگر ندارند و قدرت و اختيار از براي او قائل نيستند و اما مشركين که براي او شريك قرار دادند از ملائكه و انبياء و جن و اصنام و گاو و گوساله و غير اينها و اما كفار مثل يهود و نصاري و ساير فرق كفار او را جسم ميدانند و العياذ نسبت جهل و عجز باو ميدهند و براي او فرزند از بنات و بنين قائل هستند و اما عامه که صفات زائده قائل شدند.
وَ الأَرضُ جَمِيعاً بتمام آنچه در او است.
قَبضَتُهُ يَومَ القِيامَةِ تشبيه است بكسي که چيزي را در يد خود قبض كند که هر نوع تصرفي بخواهد كند بتواند اشاره به اينكه تمام روز قيامت مبعوث ميشوند
جلد 15 – صفحه 342
و زمين قاعا صفصفا ميگردد يَومَ تُبَدَّلُ الأَرضُ غَيرَ الأَرضِ وَ السَّماواتُ ابراهيم آيه چهل و نه.
وَ السَّماواتُ مَطوِيّاتٌ بِيَمِينِهِ اشاره بقوله تعالي يَومَ نَطوِي السَّماءَ كَطَيِّ- السِّجِلِّ لِلكُتُبِ انبياء آيه 104 و تعبير بيمين كنايت از تمام قدرت است چون دست راست قدرتش بر تصرفات بيش از چپ است.
سُبحانَهُ وَ تَعالي عَمّا يُشرِكُونَ چه شرك در ذات که منسوب بابن كمونه است که در منظومه ميگويد «هويتان بتمام ذات قد خالفتا بابن الكمونة استند» و چه شرك در صفات که قائل بصفات زائده شدند مثل عامه و چه شرك در افعال که امر رزق و خلق را بغير او نسبت دادند و چه شرك در عبادت مثل عبده اصنام و چه شرك در نظر که امور را مستند باسباب و وسائط ميدانند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 67)- در این آیه به بیان دیگری برای نفی شرک پرداخته، ریشه اصلی انحراف آنها را ذکر کرده، میگوید: «آنها خدا را آن گونه که شایسته است نشناختند» (وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ). و به همین دلیل نام مقدس او را تا آنجا تنزل دادند که هم ردیف بتها قرار دادند.
آری! سر چشمه شرک عدم معرفت صحیح در باره خداوند است، کسی که بداند او وجودی است بیپایان و نامحدود از هر نظر و از سوی دیگر آفرینش همه موجودات از ناحیه اوست و حتی در بقای خود هر لحظه به فیض وجود او نیازمندند و از سوی سوم تدبیر عالم هستی و گشودن گره تمام مشکلات و همه ارزاق به دست با قدرت اوست، و حتی اگر شفاعتی هم انجام گیرد به اذن و فرمان او خواهد بود، معنی ندارد رو به سوی دیگری آرد.
اصلا چنین وجودی با این صفات، دوگانگی برای او محال است زیرا دو وجود نامحدود از جمیع جهات عقلا غیر ممکن است- دقت کنید.
سپس برای بیان عظمت و قدرت او از دو تعبیر کنائی زیبا استفاده کرده، میگوید: «در حالی که تمام زمین در روز قیامت در قبضه اوست و آسمانها پیچیده در دست او» (وَ الْأَرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ).
کسی که طوماری را درهم پیچیده و در دست راست گرفته کاملترین تسلط را بر آن دارد، مخصوصا انتخاب «یمین» (دست راست) به خاطر آن است که غالب اشخاص کارهای مهم را با دست راست انجام میدهند و قوت و قدرت بیشتری در آن احساس میکنند.
کوتاه سخن این که: همه این تشبیهات و تعبیرات کنایه از سلطه مطلقه پروردگار بر عالم هستی در جهان دیگر است، تا همگان بدانند در عالم قیامت نیز کلید نجات و حل مشکلات در کف قدرت خداوند است، تا به بهانه شفاعت و مانند آن به سراغ بتها و معبودهای دیگر نروند.
البته در این دنیا نیز زمین و آسمان به همین صورت در قبضه قدرت او است.
ج4، ص244
ولی در آن روز قدرت خداوند از هر زمان آشکارتر است و همگی به روشنی در مییابند که همه چیز از آن او و در اختیار اوست.
به هر حال بعد از بیانات فوق در آخر آیه در یک نتیجه گیری فشرده و گویا میفرماید: «خداوند منزه و بلند مقام است از شریکهایی که برای او میپندارند» (سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ).
اگر انسانها با مقیاسهای کوچک اندیشههای خود در باره ذات پاک او قضاوت نمیکردند هرگز به بیراهههای شرک و بت پرستی نمیافتادند.
نکته های آیه
۱ – مشرکان، خدا را آن گونه که شایسته او است، نشناخته و ارج ننهادند. (و ما قدروا اللّه حقّ قدره) بیشتر مفسران و اهل ادب جمله «و ما قدروا اللّه…» را به معناى «ما عرفوا اللّه» و «ما عظموا اللّه» معنا کرده اند.
۲ – شرک و عبادت غیرخدا، اندیشه اى برخاسته از عدم شناخت درست خدا است. (و ما قدروا اللّه حقّ قدره)
۳ – توحید و یکتاپرستى، نشانه شناخت درست خداوند و قدرشناسى او است. (بل اللّه فاعبد … و ما قدروا اللّه حقّ قدره)
۴ – زمین، در قیامت، یکسره در قبضه قدرت خداوند است. (و الأرض جمیعًا قبضته یوم القیمة)
۵ – آسمان ها، در روز قیامت پیچیده در دست قدرت خداوند است. (و السموت مطویّ-ت بیمینه)
۶ – ظهور و بروز قدرت مطلقه خداوند بر جهان در قیامت (و الأرض جمیعًا قبضته یوم القیمة و السموت مطویّ-ت بیمینه)
۷ – ناچیز بودن جهان هستى (آسمان ها و زمین)، در برابر عظمت و قدرت خداوند (و الأرض جمیعًا قبضته … و السموت مطویّ-ت بیمینه) «قبضة» – بر وزن فعلة – دلالت بر «مرّة» مى کند; یعنى، یک مشت. این تعبیر و نیز تعبیر پیچیده بودن آسمان ها در دست خدا، کنایه از ناچیز بودن آنها و نیز اشاره به عظمت خداوند است; زیرا به چیزى که کاملاً در اختیار کسى باشد، مى گویند: در مشت او است.
۸ – جهان، داراى آسمان هاى متعدد (السموت)
۹ – قیامت، از نام هاى جهان آخرت (یوم القیمة)
۱۰ – خداوند، کمال مطلق و به دور از هر عیب و نقص است. (سبحنه)
۱۱ – ساحت خداوند، از داشتن هرگونه شریک منزّه و برتر است. (تعلى عمّا یشرکون)
تفسیر روایی اهل بیت درباره آیه
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- قَالَ عَلِیُّبْنُإِبْرَاهِیمَ (رحمة الله علیه) فِی قَوْلِهِ وَ ما قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ قَالَ: نَزَلَتْ فِی الْخَوَارِجِ.
علیّبنابراهیم ( آیهی وَ ما قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ دربارهی خوارج نازل شد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۸۸
آنها خدا را آنگونه که شایسته است نشناختند، درحالیکه تمام زمین در روز قیامت در قبضهی اوست و آسمانها پیچیده در دست او خداوند منزّه و بلند مقام است از شریکهایی که برای او میپندارند
الهادی (علیه السلام)- عَنِ الْیَقْطِینِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاالْحَسَنِ عَلِیَّبْنَمُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیَّ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عزّوجلّ وَ الْأَرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ فَقَالَ ذَلِکَ تَعْیِیرُ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لِمَنْ شَبَّهَهُ بِخَلْقِهِ أَ لَا تَرَی أَنَّهُ قَالَ وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ مَعْنَاهُ إِذْ قَالُوا إِنَّ الْأَرْضَ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ کَمَا قَالَ عزّوجلّ وَ ما قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللهُ عَلی بَشَرٍ مِنْ شَیْءٍ ثُمَّ نَزَّهَ عزّوجلّ نَفْسَهُ عَنِ الْقَبْضَهًِْ وَ الْیَمِینِ فَقَالَ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ.
امام هادی (علیه السلام)- یقطین گوید: از امام هادی (علیه السلام) دربارهی کلام خداوند عزّوجلّ: وَ الْأَرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ سؤال کردم. فرمود: «خدای تبارکوتعالی با این تعبیر کسانی را که او را به مخلوقاتش تشبیه کردند سرزنش کرده؛ مگر نمیبینی که در ابتدای همین آیه فرموده است: وَ ما قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ و اینکه فرموده است وَ الْأَرْضُ جَمیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمینِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ مانند آن موردی است که در جای دیگر فرموده است: آنها خدا را درست نشناختند که گفتند: «خدا، هیچچیز بر هیچ انسانی، نفرستاده است!. (انعام/۹۱). و در پایان آیه خدای بزرگ خود را از آلایش به این نسبتهای ناروای [چنگزدن و دستداشتن]، پاک و منزّه دانسته و فرموده است: سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ». [و این دوجمله را باید چنین معنا کرد که، خدا را به شایستگی نشناختهاند و گفتهاند آسمان در قبضهی اوست یا اینکه گفتهاند خدا نازل نکرده است، خداوند از این موارد که آنها میگویند، پاک و منزّه و مبرّی است].
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۸۸
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ سُلَیْمَانَبْنِمِهْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عزّوجلّ وَ الْأَرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ فَقَالَ یَعْنِی مِلْکَهُ لَا یَمْلِکُهَا مَعَهُ أَحَدٌ … قُلْتُ فَقَوْلُهُ عزّوجلّ وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ قَالَ الْیَمِینُ الْیَدُ وَ الْیَدُ الْقُدْرَهًُْ وَ الْقُوَّهًُْ یَقُولُ عزّوجلّ وَ السَّمَوَاتُ مَطْوِیَّاتٌ بِقُدْرَتِهِ وَ قُوَّتِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ.
امام صادق (علیه السلام)- سلیمانبنمهران گوید: از امام صادق (علیه السلام) در مورد کلام خداوند عزّوجلّ: وَ الْأَرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ سؤال کردم. فرمود: «یعنی پادشاهی و مملکت او که هیچ کس در آن با او شریک نیست» …. عرض کردم: «پس اینکه فرموده: وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ یعنی چه»؟ فرمود: «یمین، کنایه از دست است و دست، کنایه از قدرت و قوّت و توانایی است. خدای عزّوجلّ میفرماید که وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّاتٌ یعنی بهواسطهی قدرت و توانایی او، آسمانها پیچیده میشوند. خداوند منزّه و برتر است از آنچه همتای او قرار میدهند».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۹۰
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- انَ عزّوجلّ الْمَوْجُودَ بِنَفْسِهِ لَا بِأَدَاتِهِ انْتَفَی أَنْ یَکُونَ قَدَرُوهُ حَقَّ قَدْرِهِ فَقَالَ تَنْزِیهاً لِنَفْسِهِ عَنْ مُشَارَکَهًِْ الْأَنْدَادِ وَ ارْتِفَاعاً عَنْ قِیَاسِ الْمُقَدِّرِینَ لَهُ بِالْحُدُودِ مِنْ کَفَرَهًِْ الْعِبَادِ وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ فَمَا دَلَّکَ الْقُرْآنُ عَلَیْهِ مِنْ صِفَتِهِ فَاتَّبِعْهُ لِیُوصِلَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ مَعْرِفَتِهِ وَ ائْتَمَّ بِهِ وَ اسْتَضِئْ بِنُورِ هِدَایَتِهِ فَإِنَّهَا نِعْمَهًٌْ وَ حِکْمَهًٌْ أُوتِیتَهُمَا فَخُذْ مَا أُوتِیتَ وَ کُنْ مِنَ الشَّاکِرِینَ.
امام علی (علیه السلام)- خداوند عزّوجلّ، موجودی مستقل و قائم به نفس خود است و برای وجود خود نیازی به ابزار و وسیله و واسطه ندارد. البتّه خود میفرماید که کسی نمیتواند آن طور که شایستهی اوست، او را بشناسد و برای اینکه خود را از گفتار و پندار بندگان کافرش که برای او شریکانی قائل شدهاند و از پندار افرادی که به حساب خود، خداوند را با قیاس با دیگر موجودات، محدود به حد و اندازه دانستهاند منزّه و بری کند، فرموده است: وَ ما قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ برای رسیدن به شناخت بیشتر بین تو و خداوند، هرصفتی را که قرآن از خداوند به تو میگوید را قبول و پیروی کن و از نور هدایت قرآن استفاده کن که قرآن هم نعمت است هم حکمت که هردوی آنها به تو داده شده است. پس هرچه به تو میدهد [و هرچه قرآن میگوید] را بپذیر و از جمله شکرکنندگان باش.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۹۰
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- وَ الْأَرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ أی بقوته.
علیّبنابراهیم ( در آیه: وَ الْأَرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ السَّماوَاتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ منظور از یمین، قدرت و توان است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۹۰
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- وَیْحَکَ یَا إِنْسَانُ جِدّاً جِدّاً وَ قُرِّبُوا لِلْحِسَابِ فَرْداً فَرْداً وَ جاءَ رَبُّکَ وَ الْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا یَسْأَلُهُمْ عَمَّا عَمِلُوا حَرْفاً حَرْفاً وَ جِیءَ بِهِمْ عُرَاهًَْ الْأَبْدَانِ خُشَّعاً أَبْصارُهُمْ أَمَامَهُمُ الْحِسَابُ وَ مِنْ وَرائِهِمْ جَهَنَّمُ یَسْمَعُونَ زَفِیرَهَا وَ یَرَوْنَ سَعِیرَهَا فَلَمْ یَجِدُوا نَاصِراً وَ لَا وَلِیّاً یُجِیرُهُمْ مِنَ الذُّلِّ فَهُمْ یَعْدُونَ سِرَاعاً إِلَی مَوَاقِفِ الْحَشْرِ یُسَاقُونَ سَوْقاً فَالسَّمَاوَاتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُب.
امام علی (علیه السلام)- حقیقتاً وای بر تو ای انسان! قطعاً تکتک شما به زمان حساب و کتاب [اعمالتان] نزدیک میشوید؛ و فرمان پروردگارت فرا رسد و فرشتگان صف در صف حاضر شوند، (فجر/۲۲) و از تمام اعمالشان، حرف به حرف سؤال پرسیده خواهد شد، بهصورت برهنه [و بیپناه به محشر] آورده میشوند درحالیکه دیدگانشان به زیر افکنده، پیشرویشان حساب و از پشتسرشان شعلهی جهنّمی که صدایش را میشنوند و زبانهی او را میبینند قرار دارد. (و در آنجا) یاوری و دوستی پیدا نمیکنند که از این ذلّت آنان را پناه دهد. به سرعت به سوی ایستگاههای محشر میدوند و به این سو و آن سو روان میشوند؛ در آن روز که آسمان را چون طوماری در هم میپیچیم، [سپس] همان گونه که آفرینش را آغاز کردیم، آن را بازمیگردانیم این وعدهای است بر ما، و قطعاً آن را انجام خواهیم داد. (انبیاء/۱۰۴)
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۹۰
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- فَمَنْ سَاوَی رَبَّنَا بِشَیْءٍ فَقَدْ عَدَلَ بِهِ وَ الْعَادِلُ بِهِ کَافِرٌ بِمَا نَزَلَتْ بِهِ مُحْکَمَاتُ آیَاتِهِ وَ نَطَقَتْ بِهِ شَوَاهِدُ حُجَجِ بَیِّنَاتِهِ لِأَنَّهُ اللَّهُ الَّذِی لَمْ یَتَنَاهَ فِی الْعُقُولِ فَیَکُونَ فِی مَهَبِّ فِکْرِهَا مُکَیَّفاً وَ فِی حَوَاصِلِ رَوِیَّاتِ هِمَمِ النُّفُوسِ مَحْدُوداً مُصَرَّفاً الْمُنْشِئُ أَصْنَافَ الْأَشْیَاءِ بِلَا رَوِیَّهًٍْ احْتَاجَ إِلَیْهَا وَ لَا قَرِیحَهًِْ غَرِیزَهًٍْ أَضْمَرَ عَلَیْهَا وَ لَا تَجْرِبَهًٍْ أَفَادَهَا مِنْ مَرِّ حَوَادِثِ الدُّهُورِ وَ لَا شَرِیکٍ أَعَانَهُ عَلَی ابْتِدَاعِ عَجَائِبِ الْأُمُورِ الَّذِی لَمَّا شَبَّهَهُ الْعَادِلُونَ بِالْخَلْقِ الْمُبَعَّضِ الْمَحْدُودِ فِی صِفَاتِهِ ذِی الْأَقْطَارِ وَ النَّوَاحِی الْمُخْتَلِفَهًِْ فِی طَبَقَاتِهِ وَ کَانَ عَزَّ وَ جَلَّ الْمَوْجُودَ بِنَفْسِهِ لَا بِأَدَاتِهِ انْتَفَی أَنْ یَکُونَ قَدَرُوهُ حَقَّ قَدْرِهِ فَقَالَ تَنْزِیهاً لِنَفْسِهِ عَنْ مُشَارَکَهًِْ الْأَنْدَادِ وَ ارْتِفَاعاً عَنْ قِیَاسِ الْمُقَدِّرِینَ لَهُ بِالْحُدُودِ مِنْ کَفَرَهًِْ الْعِبَادِ وَ ما قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ فَمَا دَلَّکَ الْقُرْآنُ عَلَیْهِ مِنْ صِفَتِهِ فَاتَّبِعْهُ لِیُوصِلَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ مَعْرِفَتِهِ وَ ائْتَمَّ بِهِ وَ اسْتَضِئْ بِنُورِ هِدَایَتِهِ فَإِنَّهَا نِعْمَهًٌْ وَ حِکْمَهًٌْ أُوتِیتَهُمَا فَخُذْ مَا أُوتِیتَ وَ کُنْ مِنَ الشَّاکِرِینَ وَ مَا دَلَّکَ الشَّیْطَانُ عَلَیْهِ مِمَّا لَیْسَ فِی الْقُرْآنِ عَلَیْکَ فَرْضُهُ وَ لَا فِی سُنَّهًِْ الرَّسُولِ وَ أَئِمَّهًِْ الْهُدَی أَثَرُهُ فَکِلْ عِلْمَهُ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَإِنَّ ذَلِکَ مُنْتَهَی حَقِّ اللَّهِ عَلَیْک.
امام علی (علیه السلام)- هرکه پروردگار ما را با چیزی برابر کند، نظیر و شریکی برایش قرار داده و آنکه عدیل و نظیر برایش قرار دهد، کافر است و دلیل این امر، آیات محکم قرآن است که نازل شده و حجّتهای آشکار الهی به آن دلالت میکند. چراکه او خدائی است که عقول به آنجا نمیرسد و همّتهای نفسها محدود است و زود از راه خود بازمیگردند. همان کسی که اقسام چیزها را ایجاد میفرماید بدون اینکه به آن محتاج باشد و نه قریحهی طبیعی که دل بر آن بسته باشد و خاطری که در آن نهان داشته باشد و نه تجربه و آزمایشی که آن را از مرور حوادث روزگار، فرا گرفته و کسب نموده باشد و نه شریکی که او را بر ایجاد امور عجیب یاری داده باشد. همان کسی که وقتی افراد از حق بازگشته، او را به مخلوقاتی که احوال و صفاتشان محدود و متفاوت است و در اطوار و طبقات خود حد و حدود و اطراف و نواحی دارند، تشبیه کردند، او مستقل به ذات خود موجود بود نه اینکه به ادلّهی آیات و به واسطهی وجود نشانهها موجود باشد و برای آن جناب، تنزیه و دورداشتن خویش از فرض مشارکت همتایان و بلندشدن از قیاس و اندازهکردن بندگان کافری که او را به اندازها اندازه کردند، فرمود: وَ ما قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ پس به صفاتی از خداوند که آیات قرآن، تو را به آنها راهنمایی میکند، اقتدا کن تا به حقیقت خداوند واصل آیی، به آن اقتدا نما و به نور هدایتش روشنی بجو! چراکه آن نعمت و حکمتی است که آنها را به تو دادهاند پس آنچه را که به تو دادهاند بگیر و از جمله شکرکنندگان باش و آن مواردی را که شیطان به تو القا میکند و برای آنها در قرآن هیچ دستوری نمییابی و در سنّت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ائمه هدی (علیهم السلام) اثری از آن نمیبینی، به خداوند بزرگ واگذار کن که این کار انجام تمام حقّی است که خداوند برگردن تو دارد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۹۲
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِ (رحمة الله علیه) فِی حَدِیثٍ طَوِیلٍ یَذْکُرُ فِیهِ قُدُومَ الْجَاثَلِیقِ الْمَدِینَهًَْ مَعَ مِائَهًٍْ مِنَ النَّصَارَی بَعْدَ وَفَاهًِْ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) وَ سُؤَالَهُ أَبَا بَکْرٍ عَنْ مَسَائِلَ لَمْ یُجِبْهُ عَنْهَا ثُمَ أُرْشِدَ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) فَسَأَلَهُ عَنْهَا فَأَجَابَهُ فَکَانَ فِیمَا سَأَلَهُ أَنْ قَالَ لَهُ أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ ما قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ، فَإِذَا طُوِیَتِ السَّمَاوَاتُ وَ قُبِضَتِ الْأَرْضُ، فَأَیْنَ تَکُونُ الْجَنَّهًُْ وَ النَّارُ وَ هُمَا فِیهِمَا. قَالَ فَدَعَا بِدَوَاهًٍْ وَ قِرْطَاسٍ ثُمَّ کَتَبَ فِیهِ الْجَنَّهًَْ وَ النَّارَ، ثُمَّ دَرَجَ الْقِرْطَاسَ وَ دَفَعَهُ إِلَی النَّصْرَانِیِّ، وَ قَالَ لَهُ أَ لَیْسَ قَدْ طَوَیْتُ هَذَا الْقِرْطَاسَ قَالَ نَعَمْ. قَالَ فَافْتَحْهُ.. فَفَتَحْتُهُ {فَفَتَحَهُ} قَالَ هَلْ تَرَی آیَهًَْ النَّارِ وَ آیَهًَْ الْجَنَّهًِْ أَ مَحَاهُمَا الْقِرْطَاسُ. قَالَ لَا. قَالَ فَهَکَذَا فِی قُدْرَهًِْ اللَّهِ تَعَالَی إِذَا طُوِیَتِ السَّمَاوَاتُ وَ قُبِضَتِ الْأَرْضُ لَمْ تَبْطُلِ الْجَنَّهًُْ وَ النَّارُ کَمَا لَمْ تُبْطِلْ طَیُّ هَذَا الْکِتَابِ آیَهًَْ الْجَنَّهًِْ وَ آیَهًَْ النَّار.
امام علی (علیه السلام)- سلمان فارسی (در حدیث طولانیای که در آن ورود جاثلیق (عالم مسیحی) را به همراه صد نفر از مسیسحیان به مدینه ذکر میکند که جاثلیق از ابوبکر سؤالاتی پرسید و ابوبکر نتوانست جواب دهد و بعد از آن جاثلیق بهسوی امیرالمؤمنین علیّبنابیطالب (علیه السلام) ارشاد و رهنمایی شد و از آن حضرت چند سؤال نمود و حضرت جواب داده [در آن حدیث چنین آمده:] از جمله سؤالاتی که جاثلیق پرسید این بود که گفت: «مرا از منظور این آیه: وَ ما قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ باخبر ساز؛ که اگر آسمانها در هم پیچیده میشود و زمین گرفته میشود [که دیگر نه آسمانی خواهد بود و نه زمینی] بهشت و جهنّم که جایی در آسمان و زمین است کجاست؟ [و طبق ادّعای این آیه، با برچیدهشدن آسمان و زمین، بهشت و جهنّم نیز از بین میرود]. حضرت یک کاغذ و قلم خواست و در آن کاغذ نام بهشت و جهنّم را نوشت بعد کاغذ را پیچید و به دست نصرانی داد بعد فرمود: «آیا این کاغذ را درهم نپیچیدم»؟ عرض کرد: «بلی». سپس فرمود: «کاغذ را باز کن نصرانی کاغذ را باز کرد حضرت فرمود: «آیا اثری از کلمهی جهنّم و بهشت در آن میبینی یا اینکه کاغذ [و پیچیده شدن آن] آنها را محو کرده است»؟ نصرانی عرض کرد: «نه». حضرت فرمود: «پس هم چنین در قدرت و نیروی خدا، زمانیکه آسمانها پیچیده شود و زمین گرفته شود، بهشت و جهنّم باطل نمیشوند آنچنانکه پیچیدن این کاغذ نوشتههای بهشت و جهنّم را نابود نکرد».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۹۲
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- إِنَّ یَهُودِیّاً جَاءَ إِلَی النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) أَسْأَلُکَ فَتُخْبِرُنِی … أَ رَأَیْتَ قَوْلَهُ عزّوجلّ یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ أَیْنَ النَّاسُ یَوْمَئِذٍ فَقَالَ فِی الظُّلْمَهًِْ دُونَ الْمَحْشَر.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- مردی یهودی خدمت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) رسید و گفت: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله) سؤال میکنم به من جواب بده … این آیه را توجّه کن: در آن روز که این زمین به زمین دیگر، مبدّل میشود. (ابراهیم/۴۸). وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ مردم در آن وقت کجا هستند»؟ فرمود: «در تاریکیای غیر از محشر هستند».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۹۴
الباقر (علیه السلام)- إِنَ اللَّهَ لَا یُوصَفُ وَ کَیْفَ یُوصَفُ وَ قَدْ قَالَ فِی کِتَابِهِ وَ ما قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ فَلَا یُوصَفُ بِقَدَرٍ إِلَّا کَانَ أَعْظَمَ مِنْ ذَلِکَ.
امام باقر (علیه السلام)- ذات خداوند قابل توصیف نیست و چگونه به وصف آید با آنکه خود در قرآنش گوید: وَ ما قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِه ذات خدا با هیچ حد و تعریفی مقایسه نمیشود مگر آنکه خدا والاتر و بزرگتر از آن است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۹۴
معرفی بیشتر سوره زمر
جمع زمره است به معنى دسته، جماعت، فوج [1]
مفهوم کلی سوره
خداباورى ؛
دادگاه عدل الهى در رستاخيز؛
تأثير نيرومند قرآن بر قلب انسان ؛
اسامی سوره
علت نامگذاری
«سوره زمر»؛ سبب نامگذارى اين سوره به «زمر» (فوج و گروه) تكرار اين واژه در آيات هفتادویک و هفتادوسه است .
«سوره غرف»؛ از آن رو «غُرَف» (اتاق و كاخ) ناميده شده كه اين واژه در آيۀ بیستم اين سوره تكرار شده است.[4]
تعداد آیات
سوره زمر هفتادوپنج آیه دارد.[5]
تعداد کلمات
سوره زمر هزاروصدوهفتاد ودو کلمه دارد.[6] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد کلمات سوره های قرآن مختلف است)
تعداد حروف
سوره زمر چهارهزارونهصدوهشت حرف دارد.[7] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد حروف سوره های قرآن مختلف است)
اهداف و آموزه ها
هدف هاى اساسى سوره زمر عبارت اند از:
1. دعوت به توحيد؛
2. يادآورى رستاخيز و خصوصيات آن.[8]
محتوا و موضوعات
سوره زمر از چند بخش مهم تشكيل يافته است:
چيزى كه بيش از همه در سراسر اين سوره منعكس است مسالۀ دعوت به توحيد خالص مى باشد، توصيه در تمام ابعاد و شاخه هايش، توحيد خالقيت، توحيد ربوبيت، و توحيد عبادت، مخصوصا روى مسالۀ اخلاص در عبادت و بندگى خدا بارها در آيات مختلف اين سوره تكيه شده است، و تعبيراتش در اين زمينه آن چنان مؤثر است كه قلب انسان را به سوى اخلاص مى كشاند و جذب مى كند؛
مسالۀ مهم ديگرى كه در مقاطع مختلف اين سوره و تقريبا از آغاز تا انجام آن مورد توجه است مساله معاد و دادگاه بزرگ عدالت خدا است، مساله ثواب و جزا، غرفه هاى بهشتى، و سايبانهاى آتشين دوزخى، مساله ترس و وحشت روز قيامت، و آشكار شدن نتايج اعمال، و ظاهر شدن خود آنها در آن صحنه بزرگ مساله سياه شدن صورت دروغگويان و كسانى كه بر خدا افترا بستند، رانده شدن كافران به سوى جهنم، ملامت و سرزنش فرشتگان عذاب نسبت به آنها، و دعوت بهشتيان به سوى بهشت و تبريك و تهنيت فرشتگان رحمت به آنها! اين مسائل كه بر محور معاد دور مى زند آن چنان با مسائل توحيدى آميخته است كه گويى تار و پود يك پارچه را تشكيل مى دهد؛
بخش ديگرى از اين سوره كه تنها قسمت كوتاهى از آن را اشغال مى كند اهميت قرآن مجيد است، ولى اين بخش كوتاه ترسيم جالبى از قرآن و تاثير نيرومند آن در قلوب و جانها در بر دارد؛
بخش ديگرى كه آن هم نسبتا كوتاه است بيان سرنوشت اقوام پيشين و مجازات دردناك الهى نسبت به تكذيب كنندگان آيات حق مى باشد؛
و بالآخره بخشى از اين سوره نيز پيرامون مسالۀ توبه و باز بودن درهاى بازگشت به سوى خداست، و مؤثرترين آيات توبه و رحمت در اين بخش بيان شده كه شايد در قرآن آيه اى نويدبخش تر از آن در اين زمينه نباشد.[9]
فضائل، خواص و ثواب قرائت
ابىبنكعب از پيامبر خدا صلیاللهعليهوآله نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بحواند خداوند اميد او را قطع نكرده و ثواب ترسندگان را كه از خداوند مى ترسند به او مى بخشد».
هارونبنخارجه از امام صادق عليهالسلام نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بخواند خدا شرافت دنيا و آخرت را به او مى بخشد و او را بدون مال و فاميل عزيز مى گرداند تا هر كه او را ببيند شكوهش به وى نموده شده، و جسدش بر آتش حرام گردد و براى او هزار شهر در بهشت ساخته شود كه در هر شهرى هزار كاخ بوده و در هر كاخى صد حوريه مى باشد و علاوه براى او دو چشمه جارى و دو چشمه جوشان و دو بوستان خرم و حوريان پردهنشين در خيمه ها مى باشد.[10]
محل نزول
همه آيات سوره زمر طبق گفته «مجاهد و قتاده و حسن» مكى مى باشد. و برخى گفته اند: سه آيه اين سوره در مدينه نازل شده كه درباره «وحشى» قاتل «حمزه» و از اول آيه (قُلْ يا عِبادِيَ) تا آخر آيه سوم مى باشد .[11]
زمان نزول
سوره زمر در دوران اخير زندگى مسلمانان در مكه، يعنى پس از معراج و قبل از هجرت فرود آمده است.[12]
فضای نزول
مشركان از آن حضرت خواسته اند از دعوت خود دست بردارد و متعرض خدايان آنها نشود و او را از غضب خدايان خود ترسانده اند و نيز او را به عبادت آنها خوانده اند، اين جريان سبب نزول سوره زمر با آن لحن موكد گرديده است.
علاوه بر اين سوره مباركۀ زمر مسئله توحيد و يگانگى خدا و نفوذ قدرت او را در اراده كائنات در حدّ اعلى از راه عقل و وحى آسمانى بيان مى كند و از آنها نتيجه مى گيرد كه خلقت و تدبير كائنات در دست خداست، عبادت و اطاعت خاص اوست و نيز مسئله معاد را مطرح كرده و در آخر مى فرمايد: متّقيان گروه گروه به بهشت و كفّار فوج فوج رهسپار آتش خواهند شد.
راه زندگى آن نيست كه انسان در دفع مضرات و جلب منافع به مجسمه ها و مخلوق روى آورد و زندگى خويش را با رسومات از خود ساخته به آخر رساند و گرنه خلقت او عاطل و باطل خواهد بود، خدا از خلقت او غرضى دارد، رسيدن به آن هدف و غرض، در اطاعت و زندگى از نظر خداست.[13]
ترتیب در مصحف
سوره زمر در چينش كنونى قرآن سىونهمين سوره به شمار می آید.[14]
ترتیب بر اساس نزول
سوره زمر پنجاهونهمين سوره در ترتيب نزول است و بعد از سوره سبأ نازل شده است.[15] (لازم به ذکر است اقوال در ترتیب نزول سوره های قرآن مختلف است)
ارتباط با سوره قبلی
خداوند متعال سوره ص را با ذکر قرآن و اهمیت آن به پایان رسانیده است و سوره زمر را هم با مطالبی در مورد قرآن آغاز می کند.
ویژگی
سوره زمر از سور مثانی می باشد مثانی سوره هایی هستند که بعد از سور مئین قرار گرفته اند و زیر صد آیه دارند مانند اینکه سور مئین مبادی باشند و توالی آن مثانی آن فرض شده اند.[16]
سوره های مثانی عبارتند از: احزاب و حجّ و قصص و نمل و نور و انفال و مریم و عنکبوت و روم و یس و فرقان و حجر و رعد و سبأ و فاطر و إبراهیم و ص و محمد و لقمان و زمر.[17]
روايتى است كه از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده كه فرمود: خداوند هفت سوره طوال را به جاى تورات و سوره هاى مئين را به جاى انجيل و سوره هاى مثانى را به جاى زبور به من داد، و پروردگارم مرا با دادن سوره هاى مفصّل فزونى بخشيد.[18]
آیۀ مشهور باز بودن راه توبه برای همگان « قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِم …» (آیه پنجاه و سوم) در این سوره است.
[9]تفسير نمونه، ج 19، ص 360-359
[10]ترجمه تفسير مجمعالبيان، ج 21، ص 138
[12]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23
[13]تفسير احسنالحديث، ج 9، ص 259-258
[14]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23
[15]التمهيد في علوم القرآن، ج 1، ص 136
[16]زاد المسير فى علم التفسير، ج 4، ص 141