ترجمه های آیه (فارسی – انگلیسی)
تفسیر های آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ أَ لَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْمُتَكَبِّرِينَ «60»
و روز قيامت كسانى را كه بر خدا دروغ بستند رو سياه مىبينى، آيا در دوزخ جايگاهى براى متكبّران نيست؟
نکته ها
دروغ بستن به خداوند نمونههاى بسيار دارد، از جمله:
الف) براى خداوند شريك قرار دادن.
ب) خدا را به چيزى شبيه كردن.
ج) فرشتگان را فرزند خدا دانستن.
د) كار زشت خود را به خداوند نسبت دادن.
ه) ادّعاى خدايى يا پيامبرى كردن.
و) تحريف و بدعت در قوانين الهى.
در روايات مىخوانيم: اگر شخصى حديثى را جعل كند و به امامان معصوم عليهم السلام نسبت دهد در حقيقت به خداوند دروغ بسته است، زيرا سخن اهل بيت عليهم السلام از رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سخن پيامبر از خداست. «1»
پیام ها
1- كسانى كه وجههى نورانى خداوند را با دروغ تاريك مىكنند، كيفرشان آن است كه صورت خودشان در قيامت سياه شود. «كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ»
2- گرچه سياهىِ طبيعى عيب نيست، (نظير سياهى مو و چشم) امّا سياهى عارضى نشانهى حقارت و ذلّت است. «وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ»
3- روسياهى واقعى و سياهى دل در قيامت ظاهر مىشود. «وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ»
«1». تفسير برهان.
جلد 8 – صفحه 195
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ (56) أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِي لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ (57) أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ (58) بَلى قَدْ جاءَتْكَ آياتِي فَكَذَّبْتَ بِها وَ اسْتَكْبَرْتَ وَ كُنْتَ مِنَ الْكافِرِينَ (59) وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ أَ لَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْمُتَكَبِّرِينَ (60)
ترجمه
تا مبادا گويد كسى اى اندوه و پشيمانى بر آنچه كوتاهى كردم در امر خدا و همانا بودم از مسخره كنندگان
يا گويد اگر آنكه خدا راهنمائى كرده بود مرا هر آينه بودم از پرهيزكاران
يا گويد هنگاميكه بيند عذاب را كاش ميبود براى من بازگشتى پس بوده باشم از نيكوكاران
آرى بتحقيق آمد تو را آيتهاى من پس تكذيب نمودى آنرا و سركشى كردى و بودى از كافران
و روز قيامت مىبينى آنها را كه دروغ بستند بر خدا كه رويهاشان سياه شده آيا نيست در دوزخ جائى براى تكبر كنندگان
تفسير
خداوند متعال بيان فرموده است مقصود خود را از امر بمتابعت قرآن و احكام الهى كه در آيه سابقه بيان شد و آن آنستكه مبادا كسى روز قيامت اظهار حسرت و ندامت نمايد بر تقصير خود در طاعت و قرب بحق با آنكه از سخريّه كنندگان به پيغمبر و اهل ايمان و قرآن و احكام خدا و اولياء او باشد يا بگويد خدا اگر مرا هدايت نموده بود بدين حق از معاصى اجتناب مينمودم و باين عاقبت وخيم گرفتار نميشدم يا بگويد در وقت مشاهده عذاب اگر من دوباره بدنيا برگردم از مردمان نيكوكار خواهم شد در حاليكه حجّت از خداوند بر آنها تمام نشده باشد ولى چون از جانب خداوند بر آنها اتمام حجّت شده بارسال رسول و انزال كتاب و تعيين امام خداوند ميفرمايد بلى آمدند آنها از جانب من نزد تو و تكذيب نمودى و تكبّر كردى از پيروى آيات الهى و از كفّار بودى و گفتهاند هر يك از اين اقوال سهگانه را دستهاى گويند يا يكنفر در اوقات متعدّده هر سه را گويد و ردّ خداوند راجع بقول دوم است و بنظر حقير كلام الهى مبنى بر فرض اين اقوال است نه وقوع آن و جواب خداوند هم راجع بهر سه قول است بر تقدير وقوع بتقريب آنكه آرى وسائل هدايت الهيّه موجود بوده و خودت كوتاهى نمودى در اهتداء و بهواى نفس خود عمل كردى و كافر شدى اگر هم برگردى باز همان است كه بود و پشيمانى امروز سودى ندارد و كلمه بلى كه معمولا بعد از نفى واقع ميشود باعتبار فرض صدور اين اقوال است با نفى هدايت الهى كه گويندگان در نظر گرفتهاند چون صدر آيه اوّل دلالت دارد بر آنكه غرض الهى در انزال كتاب آنستكه بندگان از اين قبيل اظهارات ننمايند با نبودن امر الهى
جلد 4 صفحه 507
بمتابعت كتاب و احكام آن و تمام نبودن حجّت از حق بر خلق ولى در صورت بودن امر خدا جواب اين اظهارات همان است كه ذكر شد و حجّت از حق بر خلق تمام است ولى مفسّرين كلام متضمّن نفى را همان قول دوّم دانستهاند لذا جواب را مخصوص بآن پنداشتهاند و فرمودهاند مفاد آن آنستكه تو مرا هدايت بحق ننمودى و باين جهت اشكالاتى بايشان متوجّه شده و جوابهائى دادهاند كه مجال ذكر آنها نيست و دخول علامت تأنيث در اقوال ثلاثه باعتبار نفس و تذكير ضمائر در خطابات باعتبار انسان است و مؤيّد نظريّه حقير آنست كه خداوند فرموده روز قيامت مىبينى روىهاى كسانيكه دروغ بستند بخدا سياه است آيا نيست در جهنم جايگاهى براى تكبّر كنندگان چون ظاهر از دروغ بستن آنها بخدا همان اظهارات و تمنّياتى است كه با ادّعاء عدم هدايت الهيه مينمودند ولى حضرات فرمودهاند مراد نسبت قرار دادن شريك و گرفتن زن و فرزند است بخدا و در هر حال استفهام تقريرى است يعنى مسلّما جهنم جاى آنها است و در روايات متعدّده از ائمه اطهار جنب اللّه بامير المؤمنين و ائمه معصومين عليهم السلام تفسير شده و قمى ره فرموده مراد از آيات ائمه اطهارند و از امام صادق عليه السّلام نقل نموده در آيه اخيره كه مراد كسى است كه ادعاء امامت نمايد با آنكه امام نباشد و عرض شد اگر چه علوى فاطمى باشد فرمود بلى اگر چه علوى فاطمى باشد و در كافى و از عياشى ره نيز مانند آن نقل شده است و از روايت ديگرى كه قمى ره از آن حضرت نقل نموده استفاده ميشود كه براى اهل تكبر وادى مخصوصى است در جهنم كه نام آن سقر است و آتش آن بقدرى شديد است كه جهنم از تنفّس آن مشتعل مىگردد بايد از اين صفت بخدا پناه برد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ يَومَ القِيامَةِ تَرَي الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَي اللّهِ وُجُوهُهُم مُسوَدَّةٌ أَ لَيسَ فِي جَهَنَّمَ مَثويً لِلمُتَكَبِّرِينَ (60)
و روز قيامت ميبيني که كساني که دروغ گفتند بر خداوند متعال صورتهاي آنها سياه شده آيا نيست در جهنم جايگاه براي متكبرين.
وَ يَومَ القِيامَةِ تَرَي الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَي اللّهِ كذب بر خدا صدق ميكند بر كسي که و لو يك حكم الهي را رد كند يا حلال او را حرام كند يا حرام او را حلال داند مثل آنكه گفت متعتان كانتا محللتان في عهد رسول اللّه انا احرمهما
جلد 15 – صفحه 336
و اعاقب عليهما متعة الحج و متعة النساء و اينکه جمله شامل تمام مشركين ميشود که توحيد را تكذيب كردند و تمام كفار ميشود که انبياء را تكذيب كردند و تمام مخالفين که اوصياء را تكذيب كردند و تمام مبدعين که بدعت گذاردند و نسبت بخدا دادند و تمام منكرين که پارهاي احكام الهي را رد كردند و منكر شدند و تمام مضلين که ديگران را در ضلالت انداختند و تمام ضالين که ضلالت را اختيار كردند.
وُجُوهُهُم مُسوَدَّةٌ با صورت سياه وارد ميشوند در مقابل مؤمنين که با صورت نوراني وارد ميشوند که ميفرمايد يَومَ تَبيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِينَ اسوَدَّت وُجُوهُهُم أَ كَفَرتُم بَعدَ إِيمانِكُم فَذُوقُوا العَذابَ بِما كُنتُم تَكفُرُونَ وَ أَمَّا الَّذِينَ ابيَضَّت وُجُوهُهُم فَفِي رَحمَتِ اللّهِ هُم فِيها خالِدُونَ آل عمران آيه 102.
تنبيه: از كلمه بعد ايمانهم استفاده ميشود که مراد كساني هستند که در عهد رسول اللّه ايمان آوردند و پس از رحلتش مرتد شدند که فرمودند
«ارتد- النّاس بعد رسول اللّه الا خمس».
أَ لَيسَ فِي جَهَنَّمَ مَثويً لِلمُتَكَبِّرِينَ معلوم ميشود كذب علي اللّه آنها از روي تكبر بوده و از اينکه جمله هم استفاده ميشود كساني که از روي تكبر كذب علي- اللّه گفتند كيان هستند بقرينه بعد ايمانهم.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 60)- از آنجا که در آیات گذشته سخن از مشرکان دروغ پرداز و مستکبری بود که در روز قیامت از کرده خود پشیمان میشوند و تقاضای بازگشت به این جهان میکنند- تقاضائی بیحاصل و غیر قابل قبول- در اینجا در ادامه همین سخن میگوید: «و روز قیامت کسانی را که بر خدا دروغ بستند میبینی که صورتهایشان سیاه است»! (وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ تَرَی الَّذِینَ کَذَبُوا عَلَی اللَّهРوُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ).
سپس میافزاید: «آیا در جهنم جایگاهی برای مستکبّران نیست»؟! (أَ لَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْویً لِلْمُتَکَبِّرِینَ).
نکته های آیه
۱ – کسانى که برخدا دروغ بسته اند، در قیامت با چهره سیاه برانگیخته خواهند شد. (و یوم القیمة ترى الذین کذبوا على اللّه وجوههم مسودّة)
۲ – کسانى که بر خدا دروغ مى بندند، در روز قیامت، با ذلت و خوارى ظاهر خواهند شد. (و یوم القیمة ترى الذین کذبوا على اللّه وجوههم مسودّة) برداشت یاد شده مبتنى بر این نکته است که از جمله «وجوههم مسودّة» معناى کنایى اراده شده است; یعنى، دروغ زنندگان به خدا، روسیاه و شرمسار خواهند بود.
۳ – قیامت، از نام هاى جهان آخرت (یوم القیمة)
۴ – دروغ بستن بر خداوند، گناهى نابخشودنى و موجب روسیاهى و خوارى در قیامت (و یوم القیمة ترى الذین کذبوا على اللّه وجوههم مسودّة)
۵ – جهنم، جایگاه همیشگى متکبران (ألیس فى جهنّم مثوًى للمتکبّرین) «مثوًى» (اسم مکان از ماده «ثواء») به معناى اقامت توأم با استمرار است; یعنى، جایگاه همیشگى و دائمى.
۶ – تکبر، ریشه اصلى کفر و دروغ بستن بر خداوند (و کنت من الکفرین … الذین کذبوا على اللّه … ألیس فى جهنّم مثوًى للمتکبّرین) توصیف شدن کافران و دروغ زنندگان بر خدا به متکبر، مى تواند گویاى حقیقت یاد شده باشد.
۷ – تکبر، عامل روسیاهى اخروى و استحقاق جهنم (ألیس فى جهنّم مثوًى للمتکبّرین)
تفسیر روایی اهل بیت درباره آیه
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَنْ سَوْرَهًَْبْنِکُلَیْب عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ قُلْتُ لَهُ قَوْلُ اللَّهِ عزّوجلّ وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ تَرَی الَّذِینَ کَذَبُوا عَلَی اللهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ قَالَ مَنْ قَالَ إِنِّی إِمَامٌ وَ لَیْسَ بِإِمَامٍ قَالَ قُلْتُ وَ إِنْ کَانَ عَلَوِیّاً قَالَ وَ إِنْ کَانَ عَلَوِیّاً قُلْتُ وَ إِنْ کَانَ مِنْ وُلْدِ عَلِیِّابْنِأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) قَالَ وَ إِنْ کَانَ.
امام علی (علیه السلام)- سورهًْبنکلیب گوید: به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم: «خداوند عزّوجلّ میفرماید: وَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ تَرَیَ الَّذِینَ کَذَبُواْ عَلَی اللهِ وُجُوهُهُم مُّسْوَدَّةٌ». ایشان فرمود: «[یعنی] آن کس که بگوید من امام هستم، حال آنکه امام نیست». عرض کردم: «حتّی اگر علوی باشد»؟ فرمود: «حتّی اگر علوی باشد». عرض کردم: «حتّی اگر از فرزندان علیّبنابیطالب (علیه السلام) باشد»؟ فرمود: «حتّی اگر چنین باشد».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۷۶
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ أَبِیالْمِعْزَی عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَال مَنِ ادَّعَی أَنَّهُ إِمَامٌ وَ لَیْسَ بِإِمَامٍ قُلْتُ وَ إِنْ کَانَ عَلَوِیّاً فَاطِمِیّاً قَالَ وَ إِنْ کَانَ عَلَوِیّاً فَاطِمِیّا.
امام صادق (علیه السلام)- ابومعزّی از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است که فرمود: هرکه بگوید من امام هستم، حال آنکه امام نیست مصداق این آیه است. عرض کردم: «حتّی اگر علوی و فاطمی باشد»؟ فرمود: «حتّی اگر علوی و فاطمی باشد».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۷۶
الصّادق (علیه السلام)- عَنِ الْحُسَیْنِبْنِالْمُخْتَارِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ تَرَی الَّذِینَ کَذَبُوا عَلَی اللهِ قَالَ کُلُّ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ إِمَامٌ وَ لَیْسَ بِإِمَامٍ قُلْتُ وَ إِنْ کَانَ فَاطِمِیّاً عَلَوِیّاً قَالَ وَ إِنْ کَانَ فَاطِمِیّاً عَلَوِیّاً.
امام صادق (علیه السلام)- حسینبنمختار گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: «فدایت شوم! خداوند عزّوجلّ فرمود: وَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ تَرَی الَّذِینَ کَذَبُواْ عَلَیَ اللهِ». ایشان فرمود: «[یعنی] هرکه گمان کند او امام است، حال آنکه امام نیست». عرض کردم: «حتّی اگر علوی و فاطمی باشد»؟ فرمود: «حتّی اگر علوی و فاطمی باشد».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۷۶
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ خَیْثَمَهًَْ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) یَقُول: مَنْ حَدَّثَ عَنَّا بِحَدِیثٍ فَنَحْنُ مُسَائِلُوهُ عَنْهُ یَوْماً فَإِنْ صَدَقَ عَلَیْنَا فَإِنَّمَا یَصْدُقُ عَلَی اللَّهِ وَ عَلَی رَسُولِهِ (صلی الله علیه و آله) وَ إِنْ کَذَبَ عَلَیْنَا فَإِنَّمَا یَکْذِبُ عَلَی اللَّهِ وَ عَلَی رَسُولِهِ (صلی الله علیه و آله) لِأَنَّا إِذَا حَدَّثْنَا لَا نَقُولُ قَالَ فُلَانٌ وَ قَالَ فُلَانٌ إِنَّمَا نَقُولُ قَالَ اللَّهُ وَ قَالَ رَسُولُهُ (صلی الله علیه و آله) ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَهًَْ وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ تَرَی الَّذِینَ کَذَبُوا عَلَی اللهِ … ثُمَّ أَشَارَ خَیْثَمَهًُْ إِلَی أُذُنَیْهِ فَقَالَ صَمَّتَا إِنْ لَمْ أَکُنْ سَمِعْتُهُ.
امام صادق (علیه السلام)- خیثمه گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که فرمود: «هرکه از ما حدیثی روایت کند، روزی دربارهی آن حدیث او را بازخواست خواهیم کرد، اگر بهراستی از ما گفته باشد، بهراستی از خدا و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گفته است و اگر به ما دروغ بسته باشد، به خدا و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دروغ بسته است؛ چرا که ما وقتی سخن میگوییم، نمیگوییم: فلان کس و فلان کس گفت، بلکه میگوییم: خداوند فرمود و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود. سپس آن حضرت (علیه السلام) این آیه را تلاوت فرمود: وَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ تَرَیَ الَّذِینَ کَذَبُواْ عَلَیَ اللهِ وُجُوهُهُم مُّسْوَدَّةٌ». خیثمه به گوشهای خود اشاره کرد و گفت: «کر شوند اگر سخن حضرت را نشنیده باشم».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۷۸
الباقر (علیه السلام)- وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ تَرَی الَّذِینَ کَذَبُوا عَلَی اللهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ یَعْنِی إِنْکَارَهُمْ وَلَایَهًَْ أَمِیرالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام).
امام باقر (علیه السلام)- وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ تَرَی الَّذِینَ کَذَبُوا عَلَی اللهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ یعنی انکار کردنشان را نسبت به ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) [میبینی].
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۷۸
آیا در جهنّم جایگاهی برای متکبّران نیست
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ عَبْدِ اللَّهِبْنِمَسْعُودٍ، قَالَ: نَعَی إِلَیْنَا حَبِیبُنَا وَ نَبِیُّنَا (صلی الله علیه و آله) نَفْسَهُ فَأَبِی وَ أُمِّی وَ نَفْسِی لَهُ الْفِدَاءُ قَبْلَ مَوْتِهِ بِشَهْرٍ فَلَمَّا دَنَا الْفِرَاقُ جَمَعَنَا فِی بَیْتٍ فَنَظَرَ إِلَیْنَا فَدَمَعَتْ عَیْنَاهُ ثُمَّ قَال … أَنْ لَا تَعْلُوا عَلَی اللَّهِ فِی عِبَادِهِ وَ بِلَادِهِ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَی قَالَ لِی وَ لَکُمْ تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ وَ قَالَ سُبْحَانَهُ أَ لَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْویً لِلْمُتَکَبِّرِینَ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ابن مسعود گوید: حبیب ما و پیامبر ما (صلی الله علیه و آله) که پدر و مادر و جانم فدای او باد یک ماه قبل از وفاتش، خبر وفاتش را به ما داد. هنگامیکه [زمان] جدایی نزدیک شد، ما را در خانهای جمع کرد و به ما نگاه کرد و اشک چشمانش جاری شد. آنگاه فرمود: «… و در میان بندگان خدا و در شهرهایش، نسبت به خدا تکبّر نورزید که خداوند تعالی به من و شما فرمود: [آری] این سرای آخرت را [تنها] برای کسانی قرار میدهیم که ارادهی برتریجویی در زمین و فساد را ندارند و عاقبت نیک برای پرهیزگاران است. (قصص/۸۳). و خداوند فرمود: أَ لَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْویً لِلْمُتَکَبِّرِینَ».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۷۸
الصّادق (علیه السلام)- إِنَّ فِی جَهَنَّمَ لَوَادِیاً لِلْمُتَکَبِّرِینَ یُقَالُ لَهُ سَقَرُ شَکَا إِلَی اللَّهِ شِدَّهًَْ حَرِّهِ سَأَلَهُ أَنْ یَتَنَفَّسَ فَأَذِنَ لَهُ فَتَنَفَّسَ فَأَحْرَقَ جَهَنَّم.
امام صادق (علیه السلام)- در جهنّم درّهای برای سرکشان است که سَقَر نام دارد. سَقَر از شدّت حرارت خود به خداوند شکایت کرد و از او خواست تا نفسی بکشد. خداوند این اجازه را به او داد و او نفس کشید و [بر اثر آن] دوزخ به آتش کشیده شد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۷۸
معرفی بیشتر سوره زمر
جمع زمره است به معنى دسته، جماعت، فوج [1]
مفهوم کلی سوره
خداباورى ؛
دادگاه عدل الهى در رستاخيز؛
تأثير نيرومند قرآن بر قلب انسان ؛
اسامی سوره
علت نامگذاری
«سوره زمر»؛ سبب نامگذارى اين سوره به «زمر» (فوج و گروه) تكرار اين واژه در آيات هفتادویک و هفتادوسه است .
«سوره غرف»؛ از آن رو «غُرَف» (اتاق و كاخ) ناميده شده كه اين واژه در آيۀ بیستم اين سوره تكرار شده است.[4]
تعداد آیات
سوره زمر هفتادوپنج آیه دارد.[5]
تعداد کلمات
سوره زمر هزاروصدوهفتاد ودو کلمه دارد.[6] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد کلمات سوره های قرآن مختلف است)
تعداد حروف
سوره زمر چهارهزارونهصدوهشت حرف دارد.[7] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد حروف سوره های قرآن مختلف است)
اهداف و آموزه ها
هدف هاى اساسى سوره زمر عبارت اند از:
1. دعوت به توحيد؛
2. يادآورى رستاخيز و خصوصيات آن.[8]
محتوا و موضوعات
سوره زمر از چند بخش مهم تشكيل يافته است:
چيزى كه بيش از همه در سراسر اين سوره منعكس است مسالۀ دعوت به توحيد خالص مى باشد، توصيه در تمام ابعاد و شاخه هايش، توحيد خالقيت، توحيد ربوبيت، و توحيد عبادت، مخصوصا روى مسالۀ اخلاص در عبادت و بندگى خدا بارها در آيات مختلف اين سوره تكيه شده است، و تعبيراتش در اين زمينه آن چنان مؤثر است كه قلب انسان را به سوى اخلاص مى كشاند و جذب مى كند؛
مسالۀ مهم ديگرى كه در مقاطع مختلف اين سوره و تقريبا از آغاز تا انجام آن مورد توجه است مساله معاد و دادگاه بزرگ عدالت خدا است، مساله ثواب و جزا، غرفه هاى بهشتى، و سايبانهاى آتشين دوزخى، مساله ترس و وحشت روز قيامت، و آشكار شدن نتايج اعمال، و ظاهر شدن خود آنها در آن صحنه بزرگ مساله سياه شدن صورت دروغگويان و كسانى كه بر خدا افترا بستند، رانده شدن كافران به سوى جهنم، ملامت و سرزنش فرشتگان عذاب نسبت به آنها، و دعوت بهشتيان به سوى بهشت و تبريك و تهنيت فرشتگان رحمت به آنها! اين مسائل كه بر محور معاد دور مى زند آن چنان با مسائل توحيدى آميخته است كه گويى تار و پود يك پارچه را تشكيل مى دهد؛
بخش ديگرى از اين سوره كه تنها قسمت كوتاهى از آن را اشغال مى كند اهميت قرآن مجيد است، ولى اين بخش كوتاه ترسيم جالبى از قرآن و تاثير نيرومند آن در قلوب و جانها در بر دارد؛
بخش ديگرى كه آن هم نسبتا كوتاه است بيان سرنوشت اقوام پيشين و مجازات دردناك الهى نسبت به تكذيب كنندگان آيات حق مى باشد؛
و بالآخره بخشى از اين سوره نيز پيرامون مسالۀ توبه و باز بودن درهاى بازگشت به سوى خداست، و مؤثرترين آيات توبه و رحمت در اين بخش بيان شده كه شايد در قرآن آيه اى نويدبخش تر از آن در اين زمينه نباشد.[9]
فضائل، خواص و ثواب قرائت
ابىبنكعب از پيامبر خدا صلیاللهعليهوآله نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بحواند خداوند اميد او را قطع نكرده و ثواب ترسندگان را كه از خداوند مى ترسند به او مى بخشد».
هارونبنخارجه از امام صادق عليهالسلام نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بخواند خدا شرافت دنيا و آخرت را به او مى بخشد و او را بدون مال و فاميل عزيز مى گرداند تا هر كه او را ببيند شكوهش به وى نموده شده، و جسدش بر آتش حرام گردد و براى او هزار شهر در بهشت ساخته شود كه در هر شهرى هزار كاخ بوده و در هر كاخى صد حوريه مى باشد و علاوه براى او دو چشمه جارى و دو چشمه جوشان و دو بوستان خرم و حوريان پردهنشين در خيمه ها مى باشد.[10]
محل نزول
همه آيات سوره زمر طبق گفته «مجاهد و قتاده و حسن» مكى مى باشد. و برخى گفته اند: سه آيه اين سوره در مدينه نازل شده كه درباره «وحشى» قاتل «حمزه» و از اول آيه (قُلْ يا عِبادِيَ) تا آخر آيه سوم مى باشد .[11]
زمان نزول
سوره زمر در دوران اخير زندگى مسلمانان در مكه، يعنى پس از معراج و قبل از هجرت فرود آمده است.[12]
فضای نزول
مشركان از آن حضرت خواسته اند از دعوت خود دست بردارد و متعرض خدايان آنها نشود و او را از غضب خدايان خود ترسانده اند و نيز او را به عبادت آنها خوانده اند، اين جريان سبب نزول سوره زمر با آن لحن موكد گرديده است.
علاوه بر اين سوره مباركۀ زمر مسئله توحيد و يگانگى خدا و نفوذ قدرت او را در اراده كائنات در حدّ اعلى از راه عقل و وحى آسمانى بيان مى كند و از آنها نتيجه مى گيرد كه خلقت و تدبير كائنات در دست خداست، عبادت و اطاعت خاص اوست و نيز مسئله معاد را مطرح كرده و در آخر مى فرمايد: متّقيان گروه گروه به بهشت و كفّار فوج فوج رهسپار آتش خواهند شد.
راه زندگى آن نيست كه انسان در دفع مضرات و جلب منافع به مجسمه ها و مخلوق روى آورد و زندگى خويش را با رسومات از خود ساخته به آخر رساند و گرنه خلقت او عاطل و باطل خواهد بود، خدا از خلقت او غرضى دارد، رسيدن به آن هدف و غرض، در اطاعت و زندگى از نظر خداست.[13]
ترتیب در مصحف
سوره زمر در چينش كنونى قرآن سىونهمين سوره به شمار می آید.[14]
ترتیب بر اساس نزول
سوره زمر پنجاهونهمين سوره در ترتيب نزول است و بعد از سوره سبأ نازل شده است.[15] (لازم به ذکر است اقوال در ترتیب نزول سوره های قرآن مختلف است)
ارتباط با سوره قبلی
خداوند متعال سوره ص را با ذکر قرآن و اهمیت آن به پایان رسانیده است و سوره زمر را هم با مطالبی در مورد قرآن آغاز می کند.
ویژگی
سوره زمر از سور مثانی می باشد مثانی سوره هایی هستند که بعد از سور مئین قرار گرفته اند و زیر صد آیه دارند مانند اینکه سور مئین مبادی باشند و توالی آن مثانی آن فرض شده اند.[16]
سوره های مثانی عبارتند از: احزاب و حجّ و قصص و نمل و نور و انفال و مریم و عنکبوت و روم و یس و فرقان و حجر و رعد و سبأ و فاطر و إبراهیم و ص و محمد و لقمان و زمر.[17]
روايتى است كه از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده كه فرمود: خداوند هفت سوره طوال را به جاى تورات و سوره هاى مئين را به جاى انجيل و سوره هاى مثانى را به جاى زبور به من داد، و پروردگارم مرا با دادن سوره هاى مفصّل فزونى بخشيد.[18]
آیۀ مشهور باز بودن راه توبه برای همگان « قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِم …» (آیه پنجاه و سوم) در این سوره است.
[9]تفسير نمونه، ج 19، ص 360-359
[10]ترجمه تفسير مجمعالبيان، ج 21، ص 138
[12]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23
[13]تفسير احسنالحديث، ج 9، ص 259-258
[14]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23
[15]التمهيد في علوم القرآن، ج 1، ص 136
[16]زاد المسير فى علم التفسير، ج 4، ص 141