ترجمه های آیه (فارسی – انگلیسی)
تفسیر های آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِما يَفْعَلُونَ «70»
و به هر كس (نتيجهى) آن چه انجام داده به تمامى داده شود و خداوند به آن چه انجام مىدهند آگاهتر است.
وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آياتِ رَبِّكُمْ وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا قالُوا بَلى وَ لكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذابِ عَلَى الْكافِرِينَ «71»
و كسانى كه كافر شدند گروه گروه به سوى جهنّم رانده شوند، تا چون به نزديك آن رسند درهاى دوزخ گشوده شود و نگهبانان آن به ايشان گويند: «آيا از ميان شما پيامبرانى به سراغ شما نيامدند تا آيات پروردگارتان را بر شما تلاوت كنند و شما را از ديدار امروزتان هشدار دهند؟» گويند: «چرا»، (آنان آمدند ولى ما گوش نداديم) لكن فرمان عذاب بر كافران قطعى است.
قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ «72»
به آنان گفته شود: «از درهاى دوزخ وارد شويد كه جاودانه در آن خواهيد بود، پس چه بد است منزلگاه متكبّران».
نکته ها
«سِيقَ» از «سوق» به معناى راندن به جلو است و به بازار كه سوق مىگويند براى آن است كه جاذبههاى بازار، انسان را به آنجا سوق مىدهد.
كلمهى «زمر» به معناى جماعت و گروه است و نامگذارى اين سوره، بر اساس اين آيه 71 و
جلد 8 – صفحه 203
آيه 73 بوده است. «1»
دوزخيان را فرشتگان به سوى دوزخ مىكشانند. «وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِيدٌ» «2»
پیام ها
1- در كيفر وپاداش الهى كم وكاستى نيست. ( «وُفِّيَتْ» به معناى وفاى كامل است)
2- در قيامت احدى از كيفر و پاداش مستثنى نيست. «كُلُّ نَفْسٍ»
3- خدا از هر كس بهتر مىداند احضار شاهد و گواه براى برقرارى نظام دادگاه است نه تحصيل علم براى خداوند. «أَعْلَمُ بِما يَفْعَلُونَ»
4- كشاندن مجرمان به سوى دوزخ، تحقيرى است جداى از كيفرهاى ديگر. «سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا»
5- درهاى دوزخ بسته است و همين كه دوزخيان به آن مىرسند ناگهان باز مىشود كه اين خود وحشتآور است. «جاؤُها فُتِحَتْ أَبْوابُها»
6- دوزخ درهاى متعدّدى دارد. «أَبْوابُها» (در آيه 44 سورهى حجر نيز مىخوانيم: «لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ»)
7- در قيامت، فرشتگان با دوزخيان گفتگوى مستقيم دارند. «قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها»
8- دوزخ، مأموران مخصوص دارد. «خَزَنَتُها»
9- با مجرمان اتمام حجّت شده است. «يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آياتِ رَبِّكُمْ»
10- انبيا علاوه بر بيان آيات الهى، مردم را هشدار مىدادند. يَتْلُونَ … يُنْذِرُونَكُمْ
11- قيامت، روز اعتراف و اقرار است. «قالُوا بَلى»
12- دليل محقّق شدن عذاب، كفر مردم است. حَقَّتْ … عَلَى الْكافِرِينَ
13- ريشهى كفر، تكبّر است. الْكافِرِينَ … الْمُتَكَبِّرِينَ
«1». تفسير مجمع البيان.
«2». ق، 21.
وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آياتِ رَبِّكُمْ وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا قالُوا بَلى وَ لكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذابِ عَلَى الْكافِرِينَ (71)
وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا: و رانده شوند به زجر و مذلت آنانكه كافر شدند به خدا و رسول، إِلى جَهَنَّمَ زُمَراً: بسوى جهنم دسته دسته و فوجى بعد از فوجى و قومى بعد از قومى. مراد آنكه هر طايفه با پيشواى خود به جهنم كشند، حَتَّى إِذا جاؤُها: تا چون بيايند جهنم را، فُتِحَتْ أَبْوابُها: گشاده شود درهاى هفتگانه آن براى داخل شدن آنان، وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها: و گويند مر ايشان را خازنان جهنم، يعنى مالك و تبعه او از روى توبيخ و ملامت: أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ:
آيا نيامد به شما پيغمبران از جنس شما به فرمان حق تعالى، يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ:
تلاوت كنند بر شما، آياتِ رَبِّكُمْ: آيتهاى پروردگار شما را كه شما را ارشاد و هدايت نمايند به آنچه سعادت شما است از معتقدات حقه ايمانيه و احكام دينيه و اخلاقيات، وَ يُنْذِرُونَكُمْ: و بترسانند شما را، لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا: از مشاهده اين روز كه دخول شماست در جهنم. قالُوا بَلى: گويند كافران مر ايشان را
جلد 11 – صفحه 272
بلى، به ما آمدند پيغمبران و ما را از اين روز ترسانيدند، وَ لكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذابِ: و لكن واجب شد سخن خدا بر وقوع عذاب و جزا و به ورود عقاب، عَلَى الْكافِرِينَ: بر ناگرويدگان، يعنى چونكه با وجود آيات و دلالات بر يگانگى الهى از طريق شرك برنگشتيم، لذا مستوجب كلمه عذاب شديم. نزد بعضى مراد به كلمه عذاب، قول «لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ …»* «1» باشد.
چون خزنه جهنم استماع اين كلام كنند:
وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آياتِ رَبِّكُمْ وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا قالُوا بَلى وَ لكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذابِ عَلَى الْكافِرِينَ (71) قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ (72) وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ (73) وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِينَ (74) وَ تَرَى الْمَلائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ قِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (75)
ترجمه
و سوق داده شوند آنانكه كافر شدند بسوى دوزخ دسته دسته تا چون آيند آنرا گشوده شود درهايش و گويند بآنها نگهبانانش آيا نيامد شما را پيمبرانى از خودتان كه بخوانند بر شما آيتهاى پروردگارتان را و بيم دهند شما را از ملاقات امروزتان گفتند آرى ولى واجب شد حكم عذاب بر ناگروندگان
گفته شود داخل شويد از درهاى جهنم با آنكه جاويد باشيد در آن پس بد است جاى تكبر كنندگان
و سوق داده شوند آنانكه ترسيدند از پروردگارشان بسوى بهشت دسته دسته تا چون آيند آنرا آيند و گشوده شود درهايش و گويند بايشان نگهبانانش سلام بر شما پاك شديد پس داخل آن شويد جاودانيان
و گويند ستايش مر خدائيرا كه براستى وفا فرمود در باره ما بوعده خود و بميراث داد بما زمين را جاى ميگيريم از بهشت هر جا كه خواهيم پس خوب است پاداش عمل كنندگان
و مىبينى فرشتگان را حلقه زنان در گرد عرش تنزيه نمايند بستايش
جلد 4 صفحه 512
پروردگارشان و حكم شود ميان آنها براستى و درستى و گفته شود ستايش مر خداى را است كه پروردگار جهانيان است.
تفسير
– خداوند سوق ميدهد كفار و مخالفين با اهل ايمان و تقوى را مانند بهائم دسته دسته بحسب مراتبشان در كفر و خلاف بسوى جهنم تا وقتى كه برسند بآن باز شود درهاى جهنم بروى آنها و آن هفت در است كه در سوره حجر بيان شد و براى سرزنش و ملامت بآنها ملائكه موكّله دوزخ گويند آيا پيمبرانى از نوع خود شما از جانب خدا نزد شما نيامدند و آيات حق و كتب سماوى را براى شما تلاوت ننمودند و از چنين روز سختى كه ديدار آن در پيش است آگاهتان ننمودند و شما را از آن بيم ندادند و آنها در جواب گويند بلى چنين است آمدند و احكام خدا را بما ابلاغ نمودند و ما را از چنين روزى ترساندند ولى ما گوش نداديم و مستحق عقوبت شديم و حكم خداوند بعذاب ما منجز گرديد و موكلين هر دستهاى را از درى كه مخصوص بخودشان است داخل جهنم مينمايند و فرمان خلود در آن را بآنها ميدهند و خداوند سوق ميدهد مراكب اهل ايمان و تقوى را در حاليكه سوارند بر آنها چنانچه در سوره مريم بيان شد دسته دسته بحسب مراتبشان در اطاعت خدا و ولايت ائمه اطهار بسوى بهشت تا وقتى كه ميرسند ببهشت مشاهده مينمايند از تجليلات و احترام ورودى بقدرى كه نميتوان بيان نمود و قبل از ورود ايشان درهاى هشتگانه بهشت برويشان باز خواهد شد و ملائكه رحمت منتظر قدوم ايشانند و باستقبال ميآيند و عرض سلام و تحيّت و تبريك ورود مينمايند و بشارت ميدهند آنانرا بسلامتى و ايمنى از جميع مكاره و آفات و بليّات و پاكيزگى از تمام كثافات و كدورات و تنعّم بانواع نعم و لذّات تا خدا خدائى ميكند و بنابر اين جواب اذا محذوف شده براى دلالت بر عظمت و قابل وصف نبودن آن چنانچه بيان شد و محتمل است تقدير كلام آن باشد كه چون آيند آنرا آيند و حال آنكه باز شده باشد درهاى بهشت براى ايشان و قمى ره طبتم را بطيب مولد ايشان تفسير نموده و فرموده چون غير از حلالزاده داخل بهشت نميشود و ظاهرا مقصودش دشمنان امير المؤمنين عليه السّلام ميباشند كه بوى بهشت بمشام آنها نميرسد و در خصال از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه او بتوسط
جلد 4 صفحه 513
آباء كرام خود از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه فرمود بهشت هشت در دارد يك در مخصوص به انبيا و صدّيقان است و يك در مخصوص بشهدا و نيكوكاران و پنج در مخصوص بشيعيان و دوستان من و هميشه من بر صراط ايستاده و از خدا ميخواهم كه شيعيان و بستگان و دوستان و ياران و كسانى را كه قبول ولايت مرا در دنيا نمودند سلامت بدارد تا جواب از جانب خداوند ميرسد كه دعاى تو را مستجاب نمودم و شفاعت تو را در باره شيعيانت پذيرفتم و هر يك از شيعيان و مواليان و ياران و مخالفان مخالفان من بدست و زبان شفاعت مينمايند در باره هفتاد مرد از خويشان و همسايگان خودشان و يك در براى ساير مسلمانان است كه در قلبشان ذرهئى از بغض ما اهل بيت نباشد و ظاهرا مراد كسانى هستند كه اقرار بامامت نموده باشند نهايت آنكه بلوازم تشيّع و دوستى عمل ننموده باشند و الّا مسلّم است كه اهل نجات نخواهند بود و پنج در مخصوص به پنج عنوانى است كه حضرت در باره آنها دعا فرموده و اهل بهشت حمد و شكر الهى را بجا ميآورند كه بوعده خود كه بتوسط انبياء و اولياء بايشان در دنيا داده بود وفا فرمود و زمين بهشت را مانند ميراث غير مترقّب در اختيار ايشان قرار داد كه هر قدر و هر جاى كه خواهند مخصوص بخود و مأوى براى آسايش دائمى خويش قرار دهند و بالاتر از همه آنكه اين نعم بىپايان بعنوان استحقاق و اجر اعمال ايشان در دنيا بوده كه منّتى برايشان گذارده نشده باشد و حضرت ختمى مرتبت مشاهده فرمايد ملائكه رحمت را كه گرد عرش الهى حلقه زده طواف مينمايند و تسبيح و تنزيه ميكنند او را بحمد و ثنا براى لذّت و شوق خدمت و متذكّرند بسبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الا اللّه و اللّه اكبر و خداوند حكم ميفرمايد بين مردم بحق و عدل و در اين دادستانى اهل جهنم محكوم و اهل بهشت حاكم و منصورند و حمد خدا را بجا ميآورند بر آنكه ميان آنها و دشمنانشان فصل خصومت فرمود و بايشان حكم داد و امر بغلبه آنها خاتمه يافت در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره زمر را تلاوت نمايد خداوند باو شرافت دنيا و آخرت عنايت خواهد فرمود و بدون مال و طائفه او را عزيز و غالب ميفرمايد بطوريكه هيبتش در دلها افتد و بدنش بر آتش حرام شود و الحمد للّه رب العالمين.
جلد 4 صفحه 514
وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلي جَهَنَّمَ زُمَراً حَتّي إِذا جاؤُها فُتِحَت أَبوابُها وَ قالَ لَهُم خَزَنَتُها أَ لَم يَأتِكُم رُسُلٌ مِنكُم يَتلُونَ عَلَيكُم آياتِ رَبِّكُم وَ يُنذِرُونَكُم لِقاءَ يَومِكُم هذا قالُوا بَلي وَ لكِن حَقَّت كَلِمَةُ العَذابِ عَلَي الكافِرِينَ (71)
و رانده ميشوند كساني که كافر بودند بسوي جهنم دسته دسته فوج فوج تا موقعي که آمدند نزد جهنم باز ميشود درهاي جهنم و ميگويند كساني که خازن جهنم هستند و موكل بر عذاب بآنها آيا نيامد شما را انبياء و رسل که تلاوت و بيان كنند آيات پروردگار شما را و خبر دهند شما را از ملاقات هم چه روزي ميگويند كفار چرا آمدند و لكن ثابت و محقق شده كلمه عذاب بر كساني که كافر شدند و ايمان نياوردند.
وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا سوق راندن بعنف و زجر است که آنها را با تازيانههاي آتشي و غلها و زنجيرها ميكشند رو بجهنم و ملحق بكفار هستند که از روي تقصير ايمان نياوردند يا دست از ايمان كشيدند چنانچه ميفرمايد إِذِ-
جلد 15 – صفحه 345
الأَغلالُ فِي أَعناقِهِم وَ السَّلاسِلُ يُسحَبُونَ فِي الحَمِيمِ مؤمن آيه 73.
إِلي جَهَنَّمَ زُمَراً يعني فوج فوج دسته دسته زيرا كفار يك مسلك نبودند هر دسته يك طريقه داشتند از طبيعي و اقسام شرك و اقسام كفر حتي مرتد و منكر ضروري که بسا هزار فرقه ميشوند و هر فرقه يك نوع از عذاب دارند.
حَتّي إِذا جاؤُها تا موقعي که ميرسانند آنها را نزديك جهنم.
فُتِحَت أَبوابُها درهاي جهنم باز ميشود که هفت در دارد از هر دري يك قسمت آنها را وارد ميكنند که ميفرمايد لَها سَبعَةُ أَبوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنهُم جُزءٌ مَقسُومٌ حجر آيه 44.
وَ قالَ لَهُم خَزَنَتُها خزان جهنم ملائكه موكلين بعذاب هستند که در دست آنها تازيانههاي آتشي و عمودهاي آتشي هست از روي سخريه و استهزاء بآنها ميگويند أَ لَم يَأتِكُم رُسُلٌ مِنكُم آدم، شيث، ادريس، نوح، هود، صالح، ابراهيم لوط، شعيب، موسي، عيسي، محمّد و ساير رسل يَتلُونَ عَلَيكُم آياتِ رَبِّكُم از دلائل و براهين و معجزات و بيان احكام و مواعظ و نصايح و بشارات وَ يُنذِرُونَكُم لِقاءَ يَومِكُم هذا و بترسانند شما را از همچه روزي که مهمترين وظائف رسل انذار است.
قالُوا بَلي كفار در جواب خزنه گفتند بلي آمدند و بيان كردند و انذار نمودند و لكن بواسطه قساوت قلب و كفر و نخوت و هزار عيب ديگر ثابت و محقق كرد عذاب را بر كافرين وَ لكِن حَقَّت كَلِمَةُ العَذابِ عَلَي الكافِرِينَ.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 71)- آنها که گروه گروه، وارد دوزخ میشوند: قرآن همچنان بحثهای معاد را ادامه میدهد، و آنچه را به صورت اجمال در آیات گذشته در مورد پاداش و کیفر مؤمنان و کافران آمده بطور تفصیل بیان میکند.
نخست از دوزخیان شروع میکند و میگوید: «و کسانی که کافر شدند گروه
ج4، ص247
گروه به سوی جهنم رانده میشوند»! (وَ سِیقَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِلی جَهَنَّمَ زُمَراً).
سپس میافزاید: این امر ادامه پیدا میکند تا «وقتی به دوزخ میرسند درهای آن گشوده میشود و نگهبانان دوزخ (از روی ملامت) به آنها میگویند: آیا رسولانی از میان شما به سویتان نیامدند که آیات پروردگارتان را برای شما بخوانند و از ملاقات این روز شما را بر حذر دارند»؟! (حَتَّی إِذا جاؤُها فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یَتْلُونَ عَلَیْکُمْ آیاتِ رَبِّکُمْ وَ یُنْذِرُونَکُمْ لِقاءَ یَوْمِکُمْ هذا).
از این تعبیر به خوبی استفاده میشود که درهای جهنم قبل از ورود آنها بسته است درست همانند درهای زندانها هنگامی که نزدیک آن میرسند ناگهان به روی آنان گشوده میشود و این مشاهده ناگهانی وحشت بیشتری در آنها ایجاب میکند، اما قبل از هر چیز در زیر رگبار ملامت خازنان دوزخ قرار میگیرند که به آنها میگویند تمام اسباب هدایت برای شما فراهم بود. با این حال چگونه این تیره روزی دامان شما را گرفت.
به هر حال آنها با یک جمله کوتاه و درد آلود به آنها پاسخ داده «میگویند: آری (پیامبران آمدند و آیات الهی را بر ما خواندند، و ما مخالفت کردیم) ولی فرمان عذاب الهی بر کافران مسلم شده است» (قالُوا بَلی وَ لکِنْ حَقَّتْ کَلِمَةُ الْعَذابِ عَلَی الْکافِرِینَ).
به این ترتیب آنها اعتراف میکنند که راه تکذیب انبیا و انکار آیات الهی را پیش گرفتند و طبعا سرنوشتی بهتر از این نخواهند داشت.
نکته های آیه
۱ – کافران پس از حسابرسى اعمالشان، دسته دسته و گروه گروه به دوزخ رانده خواهند شد. (و وضع الکتب … و وفّیت کلّ نفس ما عملت … و سیق الذین کفروا إلى جهنّم زمرًا) «زمرة» (مفرد «زمر») به معناى گروه و دسته است که به دنبال گروه و دسته اى دیگر باشند. بنابراین پیام آیه شریفه این مى شود که کافران به چند دسته تقسیم شده; آن گاه دسته دسته به دنبال هم وارد دوزخ خواهند شد.
۲ – کفر، داراى مراتب گوناگون است و کافران، در درکات مختلف دوزخ جاى دارند. (و سیق الذین کفروا إلى جهنّم زمرًا حتّى إذا جاءوها فتحت أبوبها) تقسیم شدن کافران به چند دسته و گروه و نیز ورود آنان از درب هاى گوناگون جهنم ، مى تواند حاکى از حقیقت یاد شده باشد.
۳ – وجود فاصله میان موقف کافران، در محشر و دوزخ (و سیق الذین کفروا إلى جهنّم زمرًا) «سوق» (مصدر «سیق») به معناى راندن و تحریک کردن به رفتن است. آمدن این واژه با حرف «إلى»، نشانگر وجود مسیرى براى سوق دادن و راندن دوزخیان به سوى مقصدى است.
۴ – باز شدن درب هاى دوزخ، هنگام نزدیک شدن کافران به آن (حتّى إذا جاءوها فتحت أبوبها)
۵ – درب هاى دوزخ، پیش از آمدن کافران بسته است. (حتّى إذا جاءوها فتحت أبوبها)
۶ – دوزخ، داراى درب هاى متعدد (فتحت أبوبها)
۷ – دوزخ، داراى نگهبان و دربانان متعدد است. (و قال لهم خزنتها) «خازن» (مفرد «خزنة») در اصل به کسى گویند که حافظ اشیایى باشد که در مکانى قرار دارد.
۸ – کافران به هنگام رسیدن به درب هاى دوزخ، مورد سرزنش نگهبانان و دربانان قرار خواهند گرفت. (و قال لهم خزنتها ألم یأتکم) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که همزه در «ألم یأتکم» براى استفهام توبیخى مى باشد.
۹ – پرسش ملامت آمیز نگهبانان و دربانان دوزخ از کافران، درباره آمدن پیامبران تلاوت کننده آیات الهى و انذارگران (و قال لهم خزنتها ألم یأتکم رسل منکم یتلون علیکم ءایت ربّکم و ینذرونکم لقاء یومکم هذا)
۱۰ – اعتراف کافران در حضور نگهبانان و دربانان دوزخ، به آمدن پیامبران تلاوت گر آیات خداوند و انذارگران الهى براى هدایت آنان (ألم یأتکم رسل منکم یتلون علیکم ءایت ربّکم و ینذرونکم لقاء یومکم هذا)
۱۱ – تاریخ بشر، برخوردار از رسولان متعدد (رسل)
۱۲ – پیامبران، از جنس بشر بوده و از میان متن جامعه خویش برخاسته اند. (رسل منکم)
۱۳ – فرستادگان الهى، با در دست داشتن وحى الهى در قالب عبارت هاى قابل تلاوت در میان مردم، مبعوث مى شدند. (ألم یأتکم رسل منکم یتلون علیکم ءایت ربّکم)
۱۴ – تلاوت وحى و آیات الهى براى مردم، از وظایف فرستادگان الهى (رسل منکم یتلون علیکم ءایت ربّکم)
۱۵ – آیات و نشانه هاى خداوند، متعدد و گوناگون است. (ءایت ربّکم)
۱۶ – قابل شناخت بودن خداوند، از راه وحى و آیات و نشانه هاى او (ألم یأتکم رسل منکم یتلون علیکم ءایت ربّکم) سرزنش شدن کافران به خاطر توجه نکردن به آیات الهى، نشانگر این حقیقت است که آیات الهى، قابل شناخت است و انسان از این راه مى تواند به خدا پى ببرد.
۱۷ – اخطار و انذار مردم درباره رستاخیز انسان ها، از وظایف رسولان الهى (و ینذرونکم لقاء یومکم هذا)
۱۸ – دعوت مردم به یکتاپرستى و اعتقاد به روز رستاخیز، در رأس برنامه هاى فرستادگان الهى (یتلون علیکم ءایت ربّکم و ینذرونکم لقاء یومکم هذا)
۱۹ – عذاب شدن کافران در قیامت، امرى قطعى و سنت تغییرناپذیر الهى است. (و لکن حقّت کلمة العذاب على الکفرین) «حَقَّ» به معناى «ثَبَتَ» و «وَجَبَ» (ثابت و واجب شد) است و «کلمة» در آیه شریفه به معناى وعده و یا فرمان مى باشد.
۲۰ – عذاب الهى، سرنوشت محتوم کافران (و لکن حقّت کلمة العذاب على الکفرین)
۲۱ – کفر به خدا و انکار روز رستاخیز، موجب دوزخى شدن انسان ها است. (و لکن حقّت کلمة العذاب على الکفرین)
۲۲ – عذاب کافران، پس از اتمام حجت الهى بر آنان خواهد بود. (ألم یأتکم رسل منکم یتلون علیکم ءایت ربّکم … قالوا بلى و لکن حقّت کلمة العذاب على الکفرین)
۲۳ – اعتراف کافران به کفر خویش و سزاوار عذاب بودن خود، در آستانه ورود به دوزخ (قالوا بلى و لکن حقّت کلمة العذاب على الکفرین) برداشت یاد شده بر این اساس مبتنى است که جمله «لکن حقّت کلمة العذاب على الکافرین» ادامه کلام کافران دوزخى باشد.
تفسیر روایی اهل بیت درباره آیه
و کسانی که کافر شدند گروهگروه بهسوی جهنّم رانده میشوند وقتی به دوزخ میرسند، درهای آن گشوده میشود و نگهبانان دوزخ به آنها میگویند
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ مُحَمَّدِبْنِالْفُضَیْلِ الرِّزْقِیِّ عَنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّه قَالَ: إِنَّ لِلنَّارِ سَبْعَهًَْ أَبْوَابٍ: بَابٌ یَدْخُلُ مِنْهُ فِرْعَوْنُ وَ هَامَانُ وَ قَارُونُ، وَ بَابٌ یَدْخُلُ مِنْهُ الْمُشْرِکُونَ وَ الْکُفَّارُ مِمَّنْ لَمْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ طَرْفَهًَْ عَیْنٍ، وَ بَابٌ یَدْخُلُ مِنْهُ بَنُو أُمَیَّهًَْ هُوَ لَهُمْ خَاصَّهًًْ لَا یُزَاحِمُهُمْ فِیهِ أَحَدٌ، وَ هُوَ بَابُ لَظَی، وَ هُوَ بَابُ سَقَرَ، وَ هُوَ بَابُ الْهَاوِیَهًِْ تَهْوِی بِهِمْ سَبْعِینَ خَرِیفاً، فَکُلَّمَا هَوَی بِهِمْ سَبْعِینَ خَرِیفاً فَصَارَ بِهِمْ فَوْرَهًٌْ قُذِفَ بِهِمْ فِی أَعْلَاهَا سَبْعِینَ خَرِیفاً، ثُمَّ هَوَی بِهِمْ کَذَلِکَ سَبْعِینَ خَرِیفاً، فَلَا یَزَالُونَ هَکَذَا أَبَداً خَالِدِینَ مُخَلَّدِینَ، وَ بَابٌ یَدْخُلُ فِیهِ مُبْغِضُونَا وَ مُحَارِبُونَا وَ خَاذِلُونَا، وَ إِنَّهُ لَأَعْظَمُ الْأَبْوَابِ وَ أَشَدُّهَا حَرّا قَالَ مُحَمَّدُبْنُالْفُضَیْلِ الزُّرَقِیُ: فَقُلْتُ لِأَبِیعَبْدِاللَّهِ عَلَیْهِ (علیه السلام): الْبَاب الَّذِی ذَکَرْتَ عَنْ أَبِیکَ عَنْ جَدِّکَ أَنَّهُ یَدْخُلُ مِنْهُ بَنُو أُمَیَّهًَْ، یَدْخُلُهُ مَنْ مَاتَ مِنْهُمْ عَلَی الشِّرْکِ أَوْ مِمَّنْ أَدْرَکَ مِنْهُمُ الْإِسْلَامَ. فَقَالَ: لَا أُمَّ لَکَ! أَ لَمْ تَسْمَعْهُ یَقُولُ: وَ بَابٌ یَدْخُلُ مِنْهُ الْمُشْرِکُونَ وَ الْکُفَّارُ، فَهَذَا الْبَابُ یَدْخُلُ فِیهِ کُلُّ مُشْرِکٍ وَ کُلُّ کَافِرٍ لا یُؤْمِنُ بِیَوْمِ الْحِسابِ، وَ هَذَا الْبَابُ الْآخَرُ الَّذِی یَدْخُلُ مِنْهُ بَنُو أُمَیَّهًَْ إِنَّهُ هُوَ لِأَبِی سُفْیَانَ وَ مُعَاوِیَهًَْ وَ آلِ مَرْوَانَ خَاصَّهًًْ یَدْخُلُونَ مِنْ ذَلِکَ الْبَابِ فَتَحْطِمُهُمُ النَّارُ حَطْماً لَا تُسْمَعُ لَهُمْ فِیهَا وَاعِیَهًٌْ وَ لَا یَحْیَوْنَ فِیهَا وَ لَا یَمُوتُون.
امام صادق (علیه السلام)- محمّدبنفضیل رزقی از امام صادق (علیه السلام) از پدرش از جدّ بزگوارش نقل کرده است: آتش جهنّم، هفت در دارد: دری که فرعون و هامان و قارون از آن داخل میشوند و دری که مشرکان و کافرانی که بهاندازهی چشمبههمزدنی به خدا ایمان نیاوردند، از آن داخل میشوند و دری که بنیامیّه از آن داخل میشود که این در، مخصوص آنهاست که همان در لظی (برافروختهشدن) و در سَقر و در هاویه است که هفتاد سال در آن پایین میروند. و وقتی هفتاد سال پایین رفتند، گرمای سختی بر آنها شعله میکشد که آنها را بهاندازهی هفتاد سال به بالای خودش پرتاب میکند سپس آنها مجدداً هفتاد سال پایین میروند و آنها برای همیشه و جاودانه و دائما اینگونهاند (دراینحال به سر میبرند). و دری که دشمنان ما و محاربان ما و افرادی که ما را ضعیف کردند از آن وارد میشوند که آن [در] بزرگترینِ درها و پر حرارتترینِ آنهاست». محمّدبنفضیل رزقی گوید: «به امام صادق (علیه السلام) گفتم: «آن دری که از پدرت و جدّت، ذکر کردی که بنیامیه از آن داخل میشود، آیا افرادی از آنها که بر شرک مردهاند از آن در داخل میشوند یا از کسانی که اسلام را درک کردهاند [نیز از آن در وارد میشوند]»؟ فرمود: «وای برتو! مگر از ایشان نشنیدی که میفرمود: «دری که مشرکان و کافران از آن داخل میشوند که این [در کفّار و مشرکین] دری است که هر مشرکی و کافری که به روز حساب ایمان ندارند، از آن وارد میشود ولی این [در، مخصوص بنیامیّه] در دیگری است که بنیامیّه [کسانی که به ظاهر اسلام آوردند] از آن داخلِ [آتش] میشوند. زیرا آن [در] مخصوص ابوسفیان و معاویه و آل مروان است که فقط آنها [با اینکه اسلام را درک کردهاند] از آن در وارد میشوند و آتش در آن در به شدّت آنها را به زیر میگیرد بهگونهای که هیچ شنوایی [صدای] آنها را نمیشنود و در آن زنده نمیمانند و نمیمیرند».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۲۲
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- أَنَ جَهَنَّمَ لَها سَبْعَهًُْ أَبْوابٍ أَطْبَاقٍ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ وَ وَضَعَ إِحْدَی یَدَیْهِ عَلَی الْأُخْرَی فَقَالَ هَکَذَا وَ أَنَّ اللَّهَ وَضَعَ الْجِنَانَ عَلَی الْعَرْضِ وَ وَضَعَ النِّیرَانَ بَعْضَهَا فَوْقَ بَعْضٍ فَأَسْفَلُهَا جَهَنَّمُ وَ فَوْقَهَا لَظَی وَ فَوْقَهَا الْحُطَمَهًُْ وَ فَوْقَهَا سَقَرُ وَ فَوْقَهَا الْجَحِیمُ وَ فَوْقَهَا السَّعِیرُ وَ فَوْقَهَا الْهَاوِیَهًْ وَ فِی روایهًْ الْکَلْبِیِّ أَسْفَلِهَا الهاویه واعلاها جَهَنَّمَ.
امام علی (علیه السلام)- از امام علی (علیه السلام) روایت شده است: جهنّم هفت در دارد که طبقهطبقه و روی هم است. و یکی دستهایش را روی دیگری گذاشت [حالت طبقهطبقه را نشان داد] و فرمود: «اینگونه، امّا خداوند بهشتها را بهصورت عرضی قرار داد. و آتشها را روی یکدیگر [طبقهای] قرار داد که پایینترینِ آن [آتشها] جهنّم است و بالای جهنّم، لظی میباشد و بالای لظی، حطمه است و بالای حطمه، سقر است و بالای سقر، جحیم است و بالای جحیم، سعیر است و بالای سعیر هاویه است. امّا در روایت کلبی اینگونه آمده که پایینترینِ آنها (آتشها) هاویه است. و بالاترینِ آنها، جهنّم است».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۲۴
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَنِ ابْنِعَبَّاسٍ (رحمة الله علیه) قَالَ: قَدِمَ یَهُودِیَّانِ فَسَأَلَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فَقَالا … فَمَا السَّبْعَهًُْ؟ قَالَ: سَبْعَهًُْ أَبْوَابِ النَّارِ مُتَطَابِقَاتٍ. قَالَ: فَمَا الثَّمَانِیَهًُْ؟ قَالَ: ثَمَانِیَهًُْ أَبْوَابِ الْجَنَّهًْ.
امام علی (علیه السلام)- شخصی یهودی از امام (علیه السلام) پرسید: «عدد هفت، اشاره به چیست»؟ فرمود: «هفت در دوزخ است که به صورت طبقهطبقه است». پرسید: «عدد هشت اشاره به چیست»؟ فرمود: «هشت در بهشت است».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۲۴
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- کَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یُحِبُّنِی وَ یُبْغِضُ عَلِیّاً (علیه السلام)، لَا یَجْتَمِعُ حُبِّی وَ حُبُّهُ إِلَّا فِی قَلْبِ مُؤْمِنٍ، إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ جَعَلَ أَهْلَ حُبِّی وَ حُبِّکَ یَا عَلِیُّ (علیه السلام) فِی أَوَّلِ زُمْرَهًِْ السَّابِقِینَ إِلَی الْجَنَّهًِْ، وَ جَعَلَ أَهْلَ بُغْضِی وَ بُغْضِکَ فِی أَوَّلِ زُمْرَهًِْ الضَّالِّینَ مِنْ أُمَّتِی إِلَی النَّار.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- کسی که گمان میکند مرا دوست دارد امّا علی (علیه السلام) را دوست نمیدارد، دروغ میگوید [و مرا نیز دوست ندارد]، اصلاً دوستی من و علی (علیه السلام) فقط در دل مؤمن است که با یکدیگر جمع میشود. ای علی (علیه السلام)! خداوند عزّوجلّ، دوستار من و تو را جزء اوّلین افرادی قرار میدهد که به سمت بهشت میشتابند و دشمن من و تو را جزء اوّلین افرادی قرار میدهد که از امّت من به جهنّم میروند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۲۴
السّجّاد (علیه السلام)- اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَ أَهْلَ الشِّرْکِ لَا تُنْصَبُ لَهُمُ الْمَوَازِینُ وَ لَا تُنْشَرُ لَهُمُ الدَّوَاوِینُ وَ إِنَّمَا یُحْشَرُونَ إِلَی جَهَنَّمَ زُمَراً وَ إِنَّمَا نَصْبُ الْمَوَازِینِ وَ نَشْرُ الدَّوَاوِینِ لِأَهْلِ الْإِسْلَام.
امام سجاد (علیه السلام)- ای بندگان خدا! در قیامت برای محاسبه اعمال مشرکان ترازوی اعمال قرار داده نمیشود و کتاب اعمال گشوده نمیشود بلکه بهصورت گروهی به سوی جهنّم میروند. قراردادن ترازوی عدالت و گشودن نامهی اعمال برای رسیدگی به اعمال مسلمانان است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۲۴
«آیا رسولانی از میان شما بهسویتان نیامدند که آیات پروردگارتان را برای شما بخوانند و از ملاقات این روز شما را بر حذر دارند»؟! میگویند: «آری»
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَتَی شَبَاباً مِنَ الْأَنْصَارِ فَقَالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَقْرَأَ عَلَیْکُمْ فَمَنْ بَکَی فَلَهُ الْجَنَّهًُْ فَقَرَأَ آخِرَ الزُّمَرِ وَ سِیقَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِلی جَهَنَّمَ زُمَراً إِلَی آخِرِ السُّورَهًِْ فَبَکَی الْقَوْمُ جَمِیعاً إِلَّا شَابٌّ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَدْ تَبَاکَیْتُ فَمَا قَطَرَتْ عَیْنِی قَالَ إِنِّی مُعِیدٌ عَلَیْکُمْ فَمَنْ تَبَاکَی فَلَهُ الْجَنَّهًُْ قَالَ فَأَعَادَ عَلَیْهِمْ فَبَکَی الْقَوْمُ وَ تَبَاکَی الْفَتَی فَدَخَلُوا الْجَنَّهًَْ جَمِیعاً.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نزد جوانانی از انصار آمد و فرمود: «برای شما قرآن میخوانم و هرکه گریست بهشتی است». و آیات آخر سورهی زمر را تلاوت کرد: وَ سِیقَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِلی جَهَنَّمَ زُمَراً حَتَّی إِذا جاؤُها فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یَتْلُونَ عَلَیْکُمْ آیاتِ رَبِّکُمْ وَ یُنْذِرُونَکُمْ لِقاءَ یَوْمِکُمْ هذا قالُوا بَلی وَ لکِنْ حَقَّتْ کَلِمَةُ الْعَذابِ عَلَی الْکافِرین. و تا آخر سوره را قرائت فرمود. همه گریستند جز یکی که عرض کرد: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) من خود را به گریه زدم و قطرهای از دیدهام نریخت». فرمود: «من باز میخوانم و هرکه خود را به گریه زد بهشتی است و این آیات را مجدداً قرائت فرمود و همه گریستند و آن جوان هم خود را به گریه زد و همه بهشتی شدند».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۲۴
ولی فرمان عذاب الهی بر کافران مسلّم شده است
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- نَحْنُ عِبَادُ اللَّهِ الْمُکْرَمُونَ الَّذِینَ لایَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ وَ جَعَلَنَا مَعْصُومِینَ مُطَهَّرِینَ وَ فَضَّلَنَا عَلَی کَثِیرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ فَنَحْنُ نَقُولُ الْحَمْدُ لِلهِ الَّذِی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللهُ وَ حَقَّتْ کَلِمَةُ الْعَذابِ عَلَی الْکافِرِینَ أَعْنِی الْجَاحِدِینَ بِکُلِّ مَا أَعْطَانَا اللَّهُ مِنَ الْفَضْلِ وَ الْإِحْسَانِ.
امام علی (علیه السلام)- ما بندگان گرامی خدا هستیم که اظهارنظر در مقابل او نداریم و به دستورش عمل میکنیم (انبیاء/۲۷). ما را معصوم و پاک قرار داده و بر بسیاری از بندگان مؤمنش برتری بخشیده ما میگوییم: ستایش مخصوص خداوندی است که ما را به این [همه نعمتها] رهنمون شد و اگر خدا ما را هدایت نکرده بود، ما [به اینها] راه نمییافتیم!. (اعراف/۴۳). ولی فرمان عذاب الهی بر کافران مسلّم شده است، که منظور از کافران، منکران تمام لطفها و احسانهای خداوند است که به آنها عطا شده است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۲۶
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- أَمَا إِنَّهُ یَا عَلِیُّ (صلی الله علیه و آله) مَا تَرَکَ قِتَالِی مَنْ قَاتَلَکَ وَ لَا سَلِمَ لِی مَنْ نَصَبَ لَکَ وَ إِنَّکَ لَصَاحِبُ الْأَکْوَابِ وَ صَاحِبُ الْمَوَاقِفِ الْمَحْمُودَهًِْ فِی ظِلِّ الْعَرْشِ أَیْنَمَا أُوقَفُ فَتُدْعَی إِذَا دُعِیتُ وَ تُحَیَّا إِذَا حُیِّیتُ وَ تُکْسَی إِذَا کُسِیتُ حَقَّتْ کَلِمَهًُْ الْعَذابِ عَلَی مَنْ لَمْ یُصَدِّقْ قَوْلِی فِیک.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ای علی (علیه السلام)! کسی که با تو ستیز کند، ستیزکردن با مرا رها نکرده است و هرکس که با تو دشمنی کند، با من دوستی نکرده است. تو صاحب ظرفها [ی حوض کوثر] هستی و صاحب جایگاههای پسندیده در سایهی عرش در جایی که مرا ایستاندهاند، هستی. ازاینرو هرگاه من فرا خوانده شوم، تو [نیز] فرا خوانده میشوی و هرگاه به من درود و تحیّت فرستاده شود به تو [نیز] تحیّت فرستاده میشود، و هرگاه به من لباسی پوشانده شود به تو [نیز] پوشانده میشود. فرمان عذاب الهی برای کسی که سخن من دربارهی تو را تصدیق نکند، مسلّم شده است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۳۲۶
معرفی بیشتر سوره زمر
جمع زمره است به معنى دسته، جماعت، فوج [1]
مفهوم کلی سوره
خداباورى ؛
دادگاه عدل الهى در رستاخيز؛
تأثير نيرومند قرآن بر قلب انسان ؛
اسامی سوره
علت نامگذاری
«سوره زمر»؛ سبب نامگذارى اين سوره به «زمر» (فوج و گروه) تكرار اين واژه در آيات هفتادویک و هفتادوسه است .
«سوره غرف»؛ از آن رو «غُرَف» (اتاق و كاخ) ناميده شده كه اين واژه در آيۀ بیستم اين سوره تكرار شده است.[4]
تعداد آیات
سوره زمر هفتادوپنج آیه دارد.[5]
تعداد کلمات
سوره زمر هزاروصدوهفتاد ودو کلمه دارد.[6] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد کلمات سوره های قرآن مختلف است)
تعداد حروف
سوره زمر چهارهزارونهصدوهشت حرف دارد.[7] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد حروف سوره های قرآن مختلف است)
اهداف و آموزه ها
هدف هاى اساسى سوره زمر عبارت اند از:
1. دعوت به توحيد؛
2. يادآورى رستاخيز و خصوصيات آن.[8]
محتوا و موضوعات
سوره زمر از چند بخش مهم تشكيل يافته است:
چيزى كه بيش از همه در سراسر اين سوره منعكس است مسالۀ دعوت به توحيد خالص مى باشد، توصيه در تمام ابعاد و شاخه هايش، توحيد خالقيت، توحيد ربوبيت، و توحيد عبادت، مخصوصا روى مسالۀ اخلاص در عبادت و بندگى خدا بارها در آيات مختلف اين سوره تكيه شده است، و تعبيراتش در اين زمينه آن چنان مؤثر است كه قلب انسان را به سوى اخلاص مى كشاند و جذب مى كند؛
مسالۀ مهم ديگرى كه در مقاطع مختلف اين سوره و تقريبا از آغاز تا انجام آن مورد توجه است مساله معاد و دادگاه بزرگ عدالت خدا است، مساله ثواب و جزا، غرفه هاى بهشتى، و سايبانهاى آتشين دوزخى، مساله ترس و وحشت روز قيامت، و آشكار شدن نتايج اعمال، و ظاهر شدن خود آنها در آن صحنه بزرگ مساله سياه شدن صورت دروغگويان و كسانى كه بر خدا افترا بستند، رانده شدن كافران به سوى جهنم، ملامت و سرزنش فرشتگان عذاب نسبت به آنها، و دعوت بهشتيان به سوى بهشت و تبريك و تهنيت فرشتگان رحمت به آنها! اين مسائل كه بر محور معاد دور مى زند آن چنان با مسائل توحيدى آميخته است كه گويى تار و پود يك پارچه را تشكيل مى دهد؛
بخش ديگرى از اين سوره كه تنها قسمت كوتاهى از آن را اشغال مى كند اهميت قرآن مجيد است، ولى اين بخش كوتاه ترسيم جالبى از قرآن و تاثير نيرومند آن در قلوب و جانها در بر دارد؛
بخش ديگرى كه آن هم نسبتا كوتاه است بيان سرنوشت اقوام پيشين و مجازات دردناك الهى نسبت به تكذيب كنندگان آيات حق مى باشد؛
و بالآخره بخشى از اين سوره نيز پيرامون مسالۀ توبه و باز بودن درهاى بازگشت به سوى خداست، و مؤثرترين آيات توبه و رحمت در اين بخش بيان شده كه شايد در قرآن آيه اى نويدبخش تر از آن در اين زمينه نباشد.[9]
فضائل، خواص و ثواب قرائت
ابىبنكعب از پيامبر خدا صلیاللهعليهوآله نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بحواند خداوند اميد او را قطع نكرده و ثواب ترسندگان را كه از خداوند مى ترسند به او مى بخشد».
هارونبنخارجه از امام صادق عليهالسلام نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بخواند خدا شرافت دنيا و آخرت را به او مى بخشد و او را بدون مال و فاميل عزيز مى گرداند تا هر كه او را ببيند شكوهش به وى نموده شده، و جسدش بر آتش حرام گردد و براى او هزار شهر در بهشت ساخته شود كه در هر شهرى هزار كاخ بوده و در هر كاخى صد حوريه مى باشد و علاوه براى او دو چشمه جارى و دو چشمه جوشان و دو بوستان خرم و حوريان پردهنشين در خيمه ها مى باشد.[10]
محل نزول
همه آيات سوره زمر طبق گفته «مجاهد و قتاده و حسن» مكى مى باشد. و برخى گفته اند: سه آيه اين سوره در مدينه نازل شده كه درباره «وحشى» قاتل «حمزه» و از اول آيه (قُلْ يا عِبادِيَ) تا آخر آيه سوم مى باشد .[11]
زمان نزول
سوره زمر در دوران اخير زندگى مسلمانان در مكه، يعنى پس از معراج و قبل از هجرت فرود آمده است.[12]
فضای نزول
مشركان از آن حضرت خواسته اند از دعوت خود دست بردارد و متعرض خدايان آنها نشود و او را از غضب خدايان خود ترسانده اند و نيز او را به عبادت آنها خوانده اند، اين جريان سبب نزول سوره زمر با آن لحن موكد گرديده است.
علاوه بر اين سوره مباركۀ زمر مسئله توحيد و يگانگى خدا و نفوذ قدرت او را در اراده كائنات در حدّ اعلى از راه عقل و وحى آسمانى بيان مى كند و از آنها نتيجه مى گيرد كه خلقت و تدبير كائنات در دست خداست، عبادت و اطاعت خاص اوست و نيز مسئله معاد را مطرح كرده و در آخر مى فرمايد: متّقيان گروه گروه به بهشت و كفّار فوج فوج رهسپار آتش خواهند شد.
راه زندگى آن نيست كه انسان در دفع مضرات و جلب منافع به مجسمه ها و مخلوق روى آورد و زندگى خويش را با رسومات از خود ساخته به آخر رساند و گرنه خلقت او عاطل و باطل خواهد بود، خدا از خلقت او غرضى دارد، رسيدن به آن هدف و غرض، در اطاعت و زندگى از نظر خداست.[13]
ترتیب در مصحف
سوره زمر در چينش كنونى قرآن سىونهمين سوره به شمار می آید.[14]
ترتیب بر اساس نزول
سوره زمر پنجاهونهمين سوره در ترتيب نزول است و بعد از سوره سبأ نازل شده است.[15] (لازم به ذکر است اقوال در ترتیب نزول سوره های قرآن مختلف است)
ارتباط با سوره قبلی
خداوند متعال سوره ص را با ذکر قرآن و اهمیت آن به پایان رسانیده است و سوره زمر را هم با مطالبی در مورد قرآن آغاز می کند.
ویژگی
سوره زمر از سور مثانی می باشد مثانی سوره هایی هستند که بعد از سور مئین قرار گرفته اند و زیر صد آیه دارند مانند اینکه سور مئین مبادی باشند و توالی آن مثانی آن فرض شده اند.[16]
سوره های مثانی عبارتند از: احزاب و حجّ و قصص و نمل و نور و انفال و مریم و عنکبوت و روم و یس و فرقان و حجر و رعد و سبأ و فاطر و إبراهیم و ص و محمد و لقمان و زمر.[17]
روايتى است كه از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده كه فرمود: خداوند هفت سوره طوال را به جاى تورات و سوره هاى مئين را به جاى انجيل و سوره هاى مثانى را به جاى زبور به من داد، و پروردگارم مرا با دادن سوره هاى مفصّل فزونى بخشيد.[18]
آیۀ مشهور باز بودن راه توبه برای همگان « قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِم …» (آیه پنجاه و سوم) در این سوره است.
[9]تفسير نمونه، ج 19، ص 360-359
[10]ترجمه تفسير مجمعالبيان، ج 21، ص 138
[12]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23
[13]تفسير احسنالحديث، ج 9، ص 259-258
[14]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23
[15]التمهيد في علوم القرآن، ج 1، ص 136
[16]زاد المسير فى علم التفسير، ج 4، ص 141