ترجمه های آیه (فارسی – انگلیسی)
تفسیر های آیه
قُلْ أَ فَغَيْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ أَيُّهَا الْجاهِلُونَ «64»
بگو: «اى نادانان! آيا مرا فرمان مىدهيد كه جز خدا بپرستم؟» وَ لَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ «65»
و قطعاً به تو و به كسانى كه (از پيامبران) پيش از تو بودهاند وحى شده است كه: «اگر شركورزى بدون شك عمل تو تباه مىشود و قطعاً از زيانكاران خواهى شد.»
جلد 8 – صفحه 197
نکته ها
شركِ بعد از توحيد، عبادات را محو مىكند. در اين آيه، شرك و در آيهى 217 سورهى بقره ارتداد سبب حبط عمل معرّفى شده است. «وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ»
گرچه مخاطب اوليه در اين آيات، شخص پيامبر است، امّا همه مردم در اين امور با پيامبر شريكند و خطاب خداوند به پيامبر از جهت اهميّت موضوع است كه حتّى اگر پيامبر هم لحظهاى شرك ورزد اعمالش تباه خواهد شد و زيان خواهد كرد و يا از باب به در مىگويد تا ديوار بشنود.
پیام ها
1- جهل، سرچشمهى انحرافات است. أَ فَغَيْرَ اللَّهِ … أَعْبُدُ أَيُّهَا الْجاهِلُونَ
2- هرگز در برابر خواستههاى نابخردان تسليم نشويم. تَأْمُرُونِّي … أَيُّهَا الْجاهِلُونَ
3- عبادت بايد بر اساس معرفت معبود باشد. أَ فَغَيْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ … أَيُّهَا الْجاهِلُونَ
4- نابخردان، در صدد به انحراف كشاندن ديگران، حتّى انبيا هستند. تَأْمُرُونِّي … أَيُّهَا الْجاهِلُونَ
5- پيامبر اسلام آخرين پيامبر آسمانى است. «الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ» (در قرآن هرگز «من بعدك» نيامده است).
6- شرك، از هيچ كس قابل اغماض نيست. «لَئِنْ أَشْرَكْتَ»
7- عصمت انبيا مانع امر و نهى و تشويق و تهديد الهى نيست. «لَئِنْ أَشْرَكْتَ»
8- خطر شرك بسيار جدى است. (سه بار حرف لام مفتوحه كه نشانهى تأكيد است تكرار شده). «لَئِنْ- لَيَحْبَطَنَ- لَتَكُونَنَّ»
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 198
وَ لَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ (65)
وَ لَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ: و هر آينه بتحقيق وحى كرده شده است بسوى تو، وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ: و بسوى آنانكه پيش از تو بودهاند از پيغمبران ديگر، يعنى وحى من متوجه شده به هر فردى از افراد شما كه پيغمبرانيد و به اينكه قسم به عزت و جلال خود، لَئِنْ أَشْرَكْتَ: اگر هر آينه شركآورى، لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ: هر آينه حبط و باطل شود عمل تو. اين بر سبيل فرض است «و فرض محال محال نيست» براى بيان عظمت امر، يا خطاب به پيغمبر و مراد امت باشند كه اگر مشرك شوند، اعمال آنها نيست گردد، وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ: و هر آينه باشى از زيانكاران.
تبصره:
مراد از حبط عمل، نفى وقوع آنست به موقع قبول؛ پس معنى آيه به اين راجع است كه هر كه غير خدا را در عبادت شريك سازد، البته عبادت او بر وجهى نيست كه مستحق ثواب شود، زيرا ثواب مترتب است بر خلوص عمل نه عملى كه مشوب به غير باشد. پس تابع اهل شرك و به اغواى آنها از راه حق خارج مشو.
وَ يُنَجِّي اللَّهُ الَّذِينَ اتَّقَوْا بِمَفازَتِهِمْ لا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (61) اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ (62) لَهُ مَقالِيدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ (63) قُلْ أَ فَغَيْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ أَيُّهَا الْجاهِلُونَ (64) وَ لَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ (65)
بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ (66)
ترجمه
و نجات ميدهد خدا آنانرا كه پرهيزكار شدند بسبب رستگاريشان نميرسد بايشان بدى و نه ايشان اندوهناك مىشوند
خدا آفريننده همه چيز است
جلد 4 صفحه 508
و او بر همه چيز نگهبان و كارگزار است
براى او است كليدهاى آسمانها و زمين و آنها كه كافر شدند بآيتهاى خدا آن گروه آنها زيانكارانند
بگو آيا پس غير خدا را امر ميكنيد بمن كه بپرستم اى نادانان
و هر آينه بتحقيق وحى شد بتو و بآنانكه بودند پيش از تو كه اگر مشرك شوى هر آينه باطل خواهد شد عملت و هر آينه خواهى بود البته از زيانكاران
بلكه خدا را پس بپرست و بوده باش از شكرگزاران.
تفسير
خداوند سبحان بعد از تهديد كفار نويد داده است اهل ايمان و تقوى را بنجات از آتش جهنم براى فلاح و رستگارى ايشان در دنيا بأعمال صالحه و اجتناب از معاصى كبيره و اصرار بر صغيره و آنكه نميرسد به آنان بهيچ وجه شدّت و مكروهى و نه آنها محزون مىشوند در روزى كه غير آنها محزون خواهند شد و خداوند خالق تمام موجودات و نگهبان و نگهدار و متصرّف و مدبّر امور آنها است و هر كس را بمقام لايق خود خواهد رسانيد در دست او است كليدهاى خزانههاى آسمانها و زمين و هر كس را بقدر قابليّت او عطا مى- فرمايد از نعمت و روزى و رحمت و كفار زيانكارانند كه نعيم بهشت را از دست داده و عذاب جهنّم را خريدارى نمودهاند و در جوامع نقل نموده كه اهل شرك به پيغمبر صلى اللّه عليه و اله گفتند تو بعضى از خدايان ما را قبول كن ما بخداى تو ايمان مى- آوريم لذا خداوند فرموده بآنها بگو مرا امر بعبادت غير خداى يگانه ميكنيد اى نادانان و بتحقيق وحى شد بتو و ساير انبياء قبل هر يك در زمان خودش كه اگر در عبادت خداى يگانه غير او را شريك كنى عملت باطل ميگردد و قبول نخواهد شد و البته چنين كسى از زيانكاران ميباشد پس عبادت كن خدا را بدون دخالت غير و بوده باش از شكرگزاران نعم حق بر خود و خانوادهات و معلوم است كه خطاب به پيغمبر اكرم شده براى تأديب و تعليم امّت والا ساحت مقدّس نبوى اجلّ از احتياج باين تكاليف است چنانچه در روايت قمى ره از امام صادق عليه السّلام بيان شده و از امام باقر عليه السّلام نقل شده كه مراد آنستكه اگر با ولايت على عليه السّلام امر بولايت احدى نمائى بعد از خودت عملت باطل ميشود و از زيانكاران خواهى بود و در كافى از امام صادق عليه السّلام اينمعنى تأييد شده و آنكه مراد از بل اللّه فاعبد و كن من الشّاكرين اطاعت
جلد 4 صفحه 509
خدا و شكر بر آنستكه خداوند برادر و پسر عمّش را معاضد و كمك براى او قرار داد و الحمد للّه على ما انعمنا به من ولايته.
وَ لَقَد أُوحِيَ إِلَيكَ وَ إِلَي الَّذِينَ مِن قَبلِكَ لَئِن أَشرَكتَ لَيَحبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الخاسِرِينَ (65)
و هر آينه بتحقيق وحي شده بسوي شما و بسوي كساني که از پيش از شما بودند از انبياء که هر آينه اگر مشرك شدي تمام عبادات و اعمال صالحه تو البته حبط ميشود و از بين ميرود و هر آينه ميباشي البته از زيان كاران.
نظر به اينكه مشركين اصرار بليغ داشتند بپيغمبر اكرم چنانچه آيه قبل دلالت داشت خداوند براي دفع توقع آنها و معذوريت پيغمبرش اينکه آيه شريفه را نازل فرمود و الا همچه توهمي در حق احدي از انبياء نميشود لمكان عصمتهم و اولين دعوت انبياء دعوت بتوحيد است لذا ميفرمايد:
وَ لَقَد أُوحِيَ إِلَيكَ وَ إِلَي الَّذِينَ مِن قَبلِكَ تمام انبياء سلف که مورد وحي
جلد 15 – صفحه 340
بودند بفرد فرد آنها لَئِن أَشرَكتَ لَيَحبَطَنَّ عَمَلُكَ همين نحوي که اسلام يجبّ ما قبله شرك و كفرهم حبط ما قبل ميكند لذا گفتند شرط صحت كليه عبادات موافات است که بقاء ايمان باشد تا آخرين نفس.
وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الخاسِرِينَ چه خسراني بالاتر از اينکه است که يك عمر عبادت را از بين ميبرد.
]
(آیه 65)- اگر مشرک شوی اعمالت بر باد میرود! قرآن همچنان مسائل مربوط به شرک و توحید را که در آیات قبل از آن سخن بود تعقیب میکند.
نخست با لحن قاطع خطر شرک را بازگو کرده، میفرماید: «به تو و همه پیامبران پیشین وحی شده که اگر مشرک شوی تمام اعمالت تباه میشود و از زیانکاران خواهی بود» (وَ لَقَدْ أُوحِیَ إِلَیْکَ وَ إِلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ).
به این ترتیب شرک دو پیامد خطرناک دارد حتی در مورد پیامبران الهی اگر به فرض محال مشرک شوند.
نخست مسأله حبط اعمال است، و دوم گرفتار خسران و زیان زندگی شدن.
اما «حبط اعمال» به معنی محو آثار و پاداش عمل به خاطر شرک است چرا که شرط قبولی اعمال اعتقاد به اصل توحید است و بدون آن هیچ عملی پذیرفته نیست.
و اما زیانکار شدن آنها به خاطر این است که بزرگترین سرمایههای خود را که عقل و خرد و عمر گرانبهاست در این بازار بزرگ تجارت دنیا از دست داده و «جز حسرت و اندوه متاعی نخریدند»!
نکته های آیه
۱ – هشدار خداوند به یکایک پیامبران در باره گرایش پیدا کردن به شرک و پرستش غیر او (و لقد أُوحى إلیک و إلى الذین من قبلک لئن أشرکت لیحبطنّ عملک) مفرد آمدن خطاب در «أشرکت» و «عملک» – با آن که همه پیامبران مخاطب وحى الهى بودند – مى رساند که این وحى به یکایک پیامبران به طور جداگانه و مستقل، ابلاغ شده است.
۲ – هشدار خداوند به پیامبر(ص)، درباره تن دادن به درخواست مشرکان مبنى بر عبادت غیر او (قل أفغیر اللّه تأمرونّى أعبد … لئن أشرکت لیحبطنّ عملک) از ارتباط این آیه با آیه قبل – که در آن مشرکان از پیامبر(ص) خواسته بودند که غیرخدا را عبادت کند – برداشت بالا به دست مى آید.
۳ – شرک و عبادت غیرخدا، از سوى هرکس که باشد – حتى پیامبران – در پیشگاه خداوند، گناهى نابخشودنى است. (و لقد أُوحى إلیک و إلى الذین من قبلک لئن أشرکت لیحبطنّ عملک)
۴ – توحید، اساس همه ادیان آسمانى و مبارزه با شرک، سرلوحه مبارزات پیامبران الهى (و لقد أُوحى إلیک و إلى الذین من قبلک لئن أشرکت لیحبطنّ عملک)
۵ – شرک، باعث حبط عمل خوب (بى اثر شدن و به هدر رفتن تلاش هاى پسندیده) مى شود. (لئن أشرکت لیحبطنّ عملک)
۶ – مشرکان، از زیانکاران و خسارت دیدگان اند. (لئن أشرکت … و لتکوننّ من الخسرین)
۷ – شرک، بى تردید به زیان انسان ها است. (لئن أشرکت … و لتکوننّ من الخسرین) «نون» در «لتکوننّ» براى تأکید و رفع تردید است.
تفسیر روایی اهل بیت درباره آیه
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- وَ لَقَدْ أُوحِیَ إِلَیْکَ إِلَی قَوْلِهِ مِنَ الْخاسِرِینَ فَهَذِهِ مُخَاطَبَهًٌْ لِلنَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) وَ الْمَعْنَی لِأُمَّتِهِ وَ الدَّلِیلُ عَلَی ذَلِکَ قَوْلُهُ بَلِ اللهَ فَاعْبُدْ وَ کُنْ مِنَ الشَّاکِرِینَ وَ قَدْ عَلِمَ أَنَّ نَبِیَّهُ (صلی الله علیه و آله) یَعْبُدُهُ وَ یَشْکُرُهُ وَ لَکِنِ اسْتَعْبَدَ نَبِیَّهُ (صلی الله علیه و آله) بِالدُّعَاءِ إِلَیْهِ تَأْدِیباً لِأُمَّتِهِ.
علیّبنابراهیم ( وَ لَقَدْ أُوحِیَ إِلَیْکَ وَ إِلَی الَّذینَ مِنْ قَبْلِکَ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرینَ این آیه، پیامبر (صلی الله علیه و آله) را خطاب قرار داده است ولی منظور امّت اوست و دلیلش این کلام اوست: بَلِ اللهَ فَاعْبُدْ وَ کُنْ مِنَ الشَّاکِرِینَ و خدا میدانست که پیامبرش او را عبادت میکند و شکرگزار اوست [و به او شرک نمیورزد] ولی پیامبرش را با این خطاب، به عبد بودن دستور میدهد تا به این وسیله به امّتش هشدار بدهد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۸۴
الرّضا (علیه السلام)- فَقَالَ لَهُ الْمَأْمُونُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّه (علیه السلام) … فَأَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عزّوجلّ عَفَا اللهُ عَنْکَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ قَالَ الرِّضَا (علیه السلام) هَذَا مِمَّا نَزَلَ بِإِیَّاکِ أَعْنِی وَ اسْمَعِی یَا جَارَهًِْ خَاطَبَ اللَّهُ عزّوجلّ بِذَلِکَ نَبِیَّهُ (صلی الله علیه و آله) وَ أَرَادَ بِهِ أُمَّتَهُ فَکَذَلِکَ قَوْلُهُ عزّوجلّ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ.
امام رضا (علیه السلام)- مأمون به ایشان عرض کرد: «ای پسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! … مرا دربارهی کلام خداوند متعال: خداوند تو را بخشید چرا به آنها اجازه دادی؟!. (توبه/۴۳). آگاه ساز». حضرت فرمود: «این از جمله آیاتی است که خداوند نازل فرمود و به کسی گفت تا دیگری بشنود. خداوند با این سخن پیامبرش (صلی الله علیه و آله) را مورد خطاب قرار داد امّا امّت او را منظور داشت، هم چنین است کلام خداوند عزّوجلّ که فرمود: لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَ لَتَکُونَنَّ مِنَ الخَاسِرِینَ».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۸۴
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- هَذَا أَدَبٌ مِنَ اللَّهِ تَعَالَی لِنَبِیِّهِ وَ تَهْدِیدُهُ لِغَیْرِهِ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی قَدْ عَصَمَهُ مِنَ الشِّرْکِ وَ مُدَاهَنَهًِْ الْکُفَّارِ وَ لَیْسَ فِی هَذَا.
ابنعبّاس ( این آیه در خطاب به پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مقام تأدیب و در خطاب به دیگران در مقام تهدید است، زیرا خداوند متعال او (پیامبر (صلی الله علیه و آله)) را از شرک و صلح با کافران، حفظ کرده و در مورد پیامبر (صلی الله علیه و آله) چنین احتمالی [که شرک ورزد] نیست.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۸۴
الصّادق (علیه السلام)- نَزَلَ الْقُرْآنُ بِإِیَّاکِ أَعْنِی وَ اسْمَعِی یَا جَارَهًْ.
امام صادق (علیه السلام)- [بعضی از آیات قرآن مثل این آیه از] قرآن مانند این ضربالمثل عربی نازل شده [که گویند]: «ایاک اعنی و اسمعی یا جاره؛ یعنی به تو میگویم ولی ای همسایه تو گوش کن».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۸۴
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَمَرَ بِقَطْعِ لِصٍّ فَقَالَ اللِّصُّ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَدَّمْتُهُ فِی الْإِسْلَامِ وَ تَأْمُرُهُ بِالْقَطْعِ فَقَالَ لَوْ کَانَتِ ابْنَتِی فَاطِمَهًُْ (سلام الله علیها) فَسَمِعَتْ فَاطِمَهًُْ فَحَزِنَتْ فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ بِقَوْلِهِ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ فَحَزِنَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَنَزَلَ لَوْ کانَ فِیهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللهُ لَفَسَدَتا فَتَعَجَّبَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) مِنْ ذَلِکَ فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ وَ قَالَ کَانَتْ حَزِنَتْ مِنْ قَوْلِکَ فَهَذِهِ الْآیَاتُ لِمُوَافَقَتِهَا لِتَرْضَی.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمان داد تا دست دزدی را قطع کنند، دزد گفت: «این دست را در اسلام تقدیم کردهام ولی اکنون فرمان به قطع آن میدهی»؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «اگر دخترم فاطمه (سلام الله علیها) نیز چنین کاری را انجام داده بود دست او را نیز قطع میکردم. هنگامیکه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) این سخن را شنید اندوهگین گردید پس جبرئیل فرود آمد و این آیه را برای او تلاوت نمود: لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ، و پس از نزول این آیه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) محزون گردید، بنابراین آیهی ذیل نازل گردید: اگر در آسمان و زمین، جز «اللَّه» خدایان دیگری بود، فاسد میشدند. (انبیاء/۲۲). با نزول این آیه، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) متعجّب گردید و لذا جبرئیل فرود آمده و گفت: «چون حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از آن سخن تو دلگیر شد لذا این آیات برای جلب رضایت او نازل گردید».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۸۴
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- کَانَ عَلِیُّبْنُأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) یُصَلِّی وَ ابْنُ الْکَوَّاءِ خَلْفَهُ وَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) یَقْرَأُ فَقَالَ ابْنُ الْکَوَّاءِ وَ لَقَدْ أُوحِیَ إِلَیْکَ وَ إِلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ فَسَکَتَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام)حَتَّی سَکَتَ ابْنُالْکَوَّاءِ ثُمَّ عَادَ فِی قِرَاءَتِهِ حَتَّی فَعَلَهُ ابْنُ الْکَوَّاءِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَلَمَّا کَانَ فِی الثَّالِثَهًِْ قَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللهِ حَقٌّ وَ لا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لا یُوقِنُونَ.
علیّبنابراهیم ( علیّبنابیطالب (علیه السلام) نماز میخواند و ابنکواء پشتسرش بود و امیرالمؤمنین (علیه السلام) درحال قرائت بود که ابنکواء گفت: «وَ لَقَدْ أُوحِیَ إِلَیْکَ وَ إِلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ». امیرالمؤمنین (علیه السلام) سکوت کرد تا اینکه ابنکواء ساکت شد [آیه را تمام کرد]. آنگاه قرائتش را ادامه داد تا اینکه ابنکواء این کار را سه بار انجام داد. در مرتبهی سوّم امیرالمؤمنین (علیه السلام) گفت: اکنون که چنین است صبر پیشه کن که وعدهی خدا حق است و هرگز کسانی که ایمان ندارند تو را خشمگین نسازند [و از راه خود منحرف نکنند]!. (روم/۶۰)».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۸۴
شرک
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یُحَاسِبُ کُلَّ خَلْقٍ إِلَّا مَنْ أَشْرَکَ بِاللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَإِنَّهُ لَا یُحَاسَبُ وَ یُؤْمَرُ بِهِ إِلَی النَّارِ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- خداوند از هر آفریدهای حسابرسی میکند مگر از کسی که به خداوند شرک ورزیده که از او حسابرسی نکرده و او را بهسوی آتش فرمان میدهد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۸۶
ولایت
الصّادق (علیه السلام)- یَعْنِی إِنْ أَشْرَکْتَ فِی الْوَلَایَهًِْ غَیْرَهُ.
امام صادق (علیه السلام)- یعنی اگر کسی جز او را در ولایت شریک دانستی.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۸۶
الباقر (علیه السلام)- عَنْ أَبِیحَمْزَهًَْ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ لِنَبِیِّهِ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ قَالَ: تَفْسِیرُهَا لَئِنْ أَمَرْتَ بِوَلَایَهًِْ أَحَدٍ مَعَ وَلَایَهًِْ عَلِیٍّ (علیه السلام) مِنْ بَعْدِکَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ.
امام باقر (علیه السلام)- ابوحمزه گوید: از امام باقر (علیه السلام) دربارهی کلام خداوند عزّوجلّ به پیامبرش (صلی الله علیه و آله): لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَ لَتَکُونَنَّ مِنَ الخَاسِرِینَ پرسیدم، ایشان فرمود: «تفسیرش این است که اگر پس از خود به ولایت کس دیگری به همراه ولایت علی (علیه السلام) فرمان دهی، تمام اعمالت تباه میشود و از زیانکاران خواهی بود».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۸۶
الصّادقین (علیها السلام)- وَ لَقَدْ أُوحِیَ إِلَیْکَ … وَ ذَلِکَ لَمَّا أَمَرَ اللَّهُ رَسُولَهُ (صلی الله علیه و آله) أَنْ یُقِیمَ عَلِیّاً (علیه السلام) أَنْ لَا یُشْرِکَ مَعَ عَلِیٍّ (علیه السلام) شَرِیکاً.
امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام)- وَ لَقَدْ أُوحِیَ إِلَیْکَ وَ إِلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ … نزول این آیات مربوط به هنگامی بود که خداوند متعال به رسول خود (صلی الله علیه و آله) فرمان داد تا علی (علیه السلام) [به عنوان امام] را منصوب کند و هیچکس را با علی (علیه السلام) شریک نکند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۸۶
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- قَالَ رَجُلٌ مِنْ بَنِی عَدِیٍّ اجْتَمَعَتْ إِلَیَّ قُرَیْشٌ فَأَتَیْنَا النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله) فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّه (صلی الله علیه و آله) إِنَّا تَرَکْنَا عِبَادَهًَْ الْأَوْثَانِ وَ اتَّبَعْنَاکَ فَأَشْرِکْنَا فِی وَلَایَهًِْ عَلِیٍّ (علیه السلام) فَنَکُونَ شُرَکَاءَ فَهَبَطَ جَبْرَئِیلُ عَلَی النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ … قَالَ الرَّجُلُ فَضَاقَ صَدْرِی فَخَرَجْتُ هَارِباً لِمَا أَصَابَنِی مِنَ الْجَهْدِ فَإِذَا أَنَا بِفَارِسٍ قَدْ تَلْقَانِی عَلَی فَرَسٍ أَشْقَرَ عَلَیْهِ عِمَامَهًٌْ صَفْرَاءُ یَفُوحُ مِنْهُ رَائِحَهًُْ الْمِسْکِ فَقَالَ یَا رَجُلُ لَقَدْ عَقَدَ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) عُقْدَهًًْ لَا یَحُلُّهَا إِلَّا کَافِرٌ أَوْ مُنَافِقٌ قَالَ فَأَتَیْتُ النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله) فَأَخْبَرْتُهُ فَقَالَ هَلْ عَرَفْتَ الْفَارِسَ ذَلِکَ جَبْرَئِیلُ عَرَضَ عَلَیْکُمْ وَلَایَهًًْ إِنْ حَلَلْتُمُ الْعَقْدَ أَوْ شَکَکْتُمْ کُنْتُ خَصْمَکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- مردی از قبیلهی بنیعدیّ گوید: «قبیلهی قریش نزد من آمدند و همگی نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمدیم». آنها گفتند: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! ما عبادت بتها را رها کردیم و از تو پیروی نمودیم پس ما را در ولایت علی (علیه السلام) شریک کن تا ما هم سهمی [در ولایت] داشته باشیم». جبرئیل بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرود آمد و گفت: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ». آن مرد گوید: «بهخاطر سختی این اتّفاقی که برایم افتاده بود [برای پذیرش ولایت علی (علیه السلام)]، سینهام تنگ شده بود به سرعت بیرون رفتم که با سواری برخورد کردم که روی اسبی نشسته بود و عمامهی زرد رنگی روی سرش چشم را خیره میکرد و از او بوی مشک به مشام میرسید و گفت: «ای مرد! محمّد (صلی الله علیه و آله) گرهای را محکم کرده است [ولایت علی (علیه السلام)] که آن را به جز کافر و منافق، نمیگشاید». آن مرد گوید: «نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمدم و به او این خبر را دادم». فرمود: «آیا آن سوار را شناختی؟ او جبرئیل (علیه السلام) بود که بر شما ولایتی را عرضه کرد که اگر آن گره [ولایت] را بگشایید یا در آن شک کنید، من در روز قیامت، دشمن شما خواهم بود».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۸۶
الصّادق (علیه السلام)- إِنَّ النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله) لَمَّا نَصَّ عَلَی أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) بِالْإِمَامَهًِْ فِی ابْتِدَاءِ الْأَمْرِ جَاءَهُ قَوْمٌ مِنْ قُرَیْشٍ قَالُوا لَهُ یَا رَسُولُ (صلی الله علیه و آله) إِنَّ النَّاسَ قَرِیبُو عَهْدٍ بِالْإِسْلَامِ وَ لَا یَرْضَوْا أَنْ تَکُونَ النُّبُوَّهًُْ فِیکَ وَ الْإِمَامَهًُْ فِی ابْنِ عَمِّکَ فَلَوْ عَدَلْتَ بِهَا إِلَی حِینٍ لَکَانَ أَوْلَی فَقَالَ لَهُمُ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله): مَا فَعَلْتُ ذَلِکَ بِرَأْیِی فَأَتَخَیَّرُ فِیهِ وَ لَکِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی بِهِ وَ فَرَضَهُ عَلَیَّ. فَقَالُوا لَهُ: فَإِذَا لَمْ تَفْعَلْ ذَلِکَ مَخَافَهًَْ الْخِلَافِ عَلَی رَبِّکَ فَأَشْرِکْ مَعَهُ فِی الْخِلَافَهًِْ رَجُلًا مِنْ قُرَیْشٍ یَسْکُنْ إِلَیْهِ النَّاسُ لِیَتِمَّ لَکَ الْأَمْرُ وَ لَا تُخَالِفِ النَّاسَ عَلَیْکَ فَنَزَل لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ.
امام صادق (علیه السلام)- هنگامیکه [پیامبر (صلی الله علیه و آله)] در ابتدای کار [اوّل نبوّت]، به امامت علی (علیه السلام) تصریح کرد [و بیپرده امامت او را اعلام کرد]، گروهی از قبیلهی قریش نزد او آمدند و گفتند: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! مردم تازه مسلمانند و نمیپسندند که پیامبری در تو باشد و امامت در پسر عمویت علی (علیه السلام)». پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «من از جانب خودم این کار را نکردم که در آن اختیار داشته باشم [و بتوانم امامت را از او بردارم]، بلکه خداوند مرا به آن دستور داد و [اعلام آن را] بر من واجب کرد». آنها گفتند: «پس مردی از قریش را با او [در امامت] شریک کن تا اینکه مردم با تو مخالفت نکنند». که در اثر این سخنان این آیه نازل شد: لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۸۶
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- لَمَّا نَصَّ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) عَلَی أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فِی أَوَّلِ الْأَمْرِ، جَاءَ قَوْمٌ مِنْ قُرَیْشٍ فَقَالُوا: یَا رَسُولَ اللهِ (صلی الله علیه و آله) إِلَی أَنْ قَالُوا: یَا رَسُولَ اللهِ (صلی الله علیه و آله) أَشْرِکْ مَعَهُ فِی الْخِلَافَهًِْ رَجُلًا مِنْ قُرَیْشٍ لِیَسْکُنَ إِلَیْهِ النَّاسُ لِیُتِمَّ لَکَ الْأَمْرَ فَنَزَلَ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- هنگامیکه پیامبر (صلی الله علیه و آله) در اوّل کار بر [امامت] امیرالمؤمنین (علیه السلام) تصریح کرد، گروهی از مردم قریش آمدند و گفتند: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)»! … مردی از قریش را در خلافت با او شریک کن تا اینکه مردم به او آرام بگیرند و امر برای تو کامل شود». که این آیه نازل شد: لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۸۸
معرفی بیشتر سوره زمر
جمع زمره است به معنى دسته، جماعت، فوج [1]
مفهوم کلی سوره
خداباورى ؛
دادگاه عدل الهى در رستاخيز؛
تأثير نيرومند قرآن بر قلب انسان ؛
اسامی سوره
علت نامگذاری
«سوره زمر»؛ سبب نامگذارى اين سوره به «زمر» (فوج و گروه) تكرار اين واژه در آيات هفتادویک و هفتادوسه است .
«سوره غرف»؛ از آن رو «غُرَف» (اتاق و كاخ) ناميده شده كه اين واژه در آيۀ بیستم اين سوره تكرار شده است.[4]
تعداد آیات
سوره زمر هفتادوپنج آیه دارد.[5]
تعداد کلمات
سوره زمر هزاروصدوهفتاد ودو کلمه دارد.[6] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد کلمات سوره های قرآن مختلف است)
تعداد حروف
سوره زمر چهارهزارونهصدوهشت حرف دارد.[7] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد حروف سوره های قرآن مختلف است)
اهداف و آموزه ها
هدف هاى اساسى سوره زمر عبارت اند از:
1. دعوت به توحيد؛
2. يادآورى رستاخيز و خصوصيات آن.[8]
محتوا و موضوعات
سوره زمر از چند بخش مهم تشكيل يافته است:
چيزى كه بيش از همه در سراسر اين سوره منعكس است مسالۀ دعوت به توحيد خالص مى باشد، توصيه در تمام ابعاد و شاخه هايش، توحيد خالقيت، توحيد ربوبيت، و توحيد عبادت، مخصوصا روى مسالۀ اخلاص در عبادت و بندگى خدا بارها در آيات مختلف اين سوره تكيه شده است، و تعبيراتش در اين زمينه آن چنان مؤثر است كه قلب انسان را به سوى اخلاص مى كشاند و جذب مى كند؛
مسالۀ مهم ديگرى كه در مقاطع مختلف اين سوره و تقريبا از آغاز تا انجام آن مورد توجه است مساله معاد و دادگاه بزرگ عدالت خدا است، مساله ثواب و جزا، غرفه هاى بهشتى، و سايبانهاى آتشين دوزخى، مساله ترس و وحشت روز قيامت، و آشكار شدن نتايج اعمال، و ظاهر شدن خود آنها در آن صحنه بزرگ مساله سياه شدن صورت دروغگويان و كسانى كه بر خدا افترا بستند، رانده شدن كافران به سوى جهنم، ملامت و سرزنش فرشتگان عذاب نسبت به آنها، و دعوت بهشتيان به سوى بهشت و تبريك و تهنيت فرشتگان رحمت به آنها! اين مسائل كه بر محور معاد دور مى زند آن چنان با مسائل توحيدى آميخته است كه گويى تار و پود يك پارچه را تشكيل مى دهد؛
بخش ديگرى از اين سوره كه تنها قسمت كوتاهى از آن را اشغال مى كند اهميت قرآن مجيد است، ولى اين بخش كوتاه ترسيم جالبى از قرآن و تاثير نيرومند آن در قلوب و جانها در بر دارد؛
بخش ديگرى كه آن هم نسبتا كوتاه است بيان سرنوشت اقوام پيشين و مجازات دردناك الهى نسبت به تكذيب كنندگان آيات حق مى باشد؛
و بالآخره بخشى از اين سوره نيز پيرامون مسالۀ توبه و باز بودن درهاى بازگشت به سوى خداست، و مؤثرترين آيات توبه و رحمت در اين بخش بيان شده كه شايد در قرآن آيه اى نويدبخش تر از آن در اين زمينه نباشد.[9]
فضائل، خواص و ثواب قرائت
ابىبنكعب از پيامبر خدا صلیاللهعليهوآله نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بحواند خداوند اميد او را قطع نكرده و ثواب ترسندگان را كه از خداوند مى ترسند به او مى بخشد».
هارونبنخارجه از امام صادق عليهالسلام نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بخواند خدا شرافت دنيا و آخرت را به او مى بخشد و او را بدون مال و فاميل عزيز مى گرداند تا هر كه او را ببيند شكوهش به وى نموده شده، و جسدش بر آتش حرام گردد و براى او هزار شهر در بهشت ساخته شود كه در هر شهرى هزار كاخ بوده و در هر كاخى صد حوريه مى باشد و علاوه براى او دو چشمه جارى و دو چشمه جوشان و دو بوستان خرم و حوريان پردهنشين در خيمه ها مى باشد.[10]
محل نزول
همه آيات سوره زمر طبق گفته «مجاهد و قتاده و حسن» مكى مى باشد. و برخى گفته اند: سه آيه اين سوره در مدينه نازل شده كه درباره «وحشى» قاتل «حمزه» و از اول آيه (قُلْ يا عِبادِيَ) تا آخر آيه سوم مى باشد .[11]
زمان نزول
سوره زمر در دوران اخير زندگى مسلمانان در مكه، يعنى پس از معراج و قبل از هجرت فرود آمده است.[12]
فضای نزول
مشركان از آن حضرت خواسته اند از دعوت خود دست بردارد و متعرض خدايان آنها نشود و او را از غضب خدايان خود ترسانده اند و نيز او را به عبادت آنها خوانده اند، اين جريان سبب نزول سوره زمر با آن لحن موكد گرديده است.
علاوه بر اين سوره مباركۀ زمر مسئله توحيد و يگانگى خدا و نفوذ قدرت او را در اراده كائنات در حدّ اعلى از راه عقل و وحى آسمانى بيان مى كند و از آنها نتيجه مى گيرد كه خلقت و تدبير كائنات در دست خداست، عبادت و اطاعت خاص اوست و نيز مسئله معاد را مطرح كرده و در آخر مى فرمايد: متّقيان گروه گروه به بهشت و كفّار فوج فوج رهسپار آتش خواهند شد.
راه زندگى آن نيست كه انسان در دفع مضرات و جلب منافع به مجسمه ها و مخلوق روى آورد و زندگى خويش را با رسومات از خود ساخته به آخر رساند و گرنه خلقت او عاطل و باطل خواهد بود، خدا از خلقت او غرضى دارد، رسيدن به آن هدف و غرض، در اطاعت و زندگى از نظر خداست.[13]
ترتیب در مصحف
سوره زمر در چينش كنونى قرآن سىونهمين سوره به شمار می آید.[14]
ترتیب بر اساس نزول
سوره زمر پنجاهونهمين سوره در ترتيب نزول است و بعد از سوره سبأ نازل شده است.[15] (لازم به ذکر است اقوال در ترتیب نزول سوره های قرآن مختلف است)
ارتباط با سوره قبلی
خداوند متعال سوره ص را با ذکر قرآن و اهمیت آن به پایان رسانیده است و سوره زمر را هم با مطالبی در مورد قرآن آغاز می کند.
ویژگی
سوره زمر از سور مثانی می باشد مثانی سوره هایی هستند که بعد از سور مئین قرار گرفته اند و زیر صد آیه دارند مانند اینکه سور مئین مبادی باشند و توالی آن مثانی آن فرض شده اند.[16]
سوره های مثانی عبارتند از: احزاب و حجّ و قصص و نمل و نور و انفال و مریم و عنکبوت و روم و یس و فرقان و حجر و رعد و سبأ و فاطر و إبراهیم و ص و محمد و لقمان و زمر.[17]
روايتى است كه از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده كه فرمود: خداوند هفت سوره طوال را به جاى تورات و سوره هاى مئين را به جاى انجيل و سوره هاى مثانى را به جاى زبور به من داد، و پروردگارم مرا با دادن سوره هاى مفصّل فزونى بخشيد.[18]
آیۀ مشهور باز بودن راه توبه برای همگان « قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِم …» (آیه پنجاه و سوم) در این سوره است.
[9]تفسير نمونه، ج 19، ص 360-359
[10]ترجمه تفسير مجمعالبيان، ج 21، ص 138
[12]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23
[13]تفسير احسنالحديث، ج 9، ص 259-258
[14]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23
[15]التمهيد في علوم القرآن، ج 1، ص 136
[16]زاد المسير فى علم التفسير، ج 4، ص 141