ترجمه های آیه (فارسی – انگلیسی)
تفسیر های آیه
اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ «62»
خداوند آفريدگار هر چيزى است و اوست كه بر هر چيز نگهبان (و حافظ و ناظر) است.
لَهُ مَقالِيدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ «63»
كليدهاى آسمانها و زمين براى اوست و كسانى كه به آيات الهى كفر ورزيدند آنان همان زيان كارانند.
جلد 8 – صفحه 196
نکته ها
مشركان، خالق بودن خدا را قبول داشتند، چنانكه در آيه 38 همين سوره خوانديم كه اگر از آنان سؤال كنى آفريدگار آسمانها و زمين كيست؟ خواهند گفت: خدا. ولى نظارت و حفاظت را به بتها نيز نسبت مىدادند.
پیام ها
1- موحّد واقعى كسى است كه به تمام ابعاد توحيد معتقد باشد:
توحيد در خالقيّت. «خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ»
توحيد در ربوبيّت. «عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ»
توحيد در عبادت. آيهى بعد: أَ فَغَيْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ …
2- همهى هستى، در آفرينش و بقا، محتاج او هستند. «خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ»
3- خداوند آفريدگار هستى است و باز هم مىتواند خلق كند. خالِقُ … لَهُ مَقالِيدُ
4- كفر منكران، به خدا ضررى نمىزند، زيرا او مالك آسمانها و زمين است. وَ الَّذِينَ كَفَرُوا … أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ
اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ (62)
بعد از ذكر وعد و وعيد بيان عموم قدرت خود فرمايد:
اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ: خداست آفريننده همه چيزها، وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ: و او است بر همه چيزها نگهبان و قائم به حفظ آن و متصرف در آن.
«1» نور الثقلين، ج 4، ص 496، ح 96. تفسير قمى، ج 2 ص 251.
جلد 11 – صفحه 264
تبصره:
چون خداوند سبحان را مدخليتى هست در افعال مخلوقات از حيثيت آنكه مبدء جميع ممكنات و قدرت و تمكين و تيسير اسباب از جانب او است، پس اينكه اسناد جميع اشياء را به خود نموده به اين اعتبار باشد، نه آنكه العياذ باللّه فاعل شر و كفر و معصيت باشد تا جبر لازم آيد؛ بنابراين از حيث آنكه قوه و قدرت و تمكين افعال از جانب خدا باشد، نسبتش به خدا؛ و از جهت آنكه بنده فاعل فعل و مختار است در ترك و فعل، نسبتش به بنده باشد كه: «لا جبر و لا تفويض بل امر بين الامرين». «1»
وَ يُنَجِّي اللَّهُ الَّذِينَ اتَّقَوْا بِمَفازَتِهِمْ لا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (61) اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ (62) لَهُ مَقالِيدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ (63) قُلْ أَ فَغَيْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ أَيُّهَا الْجاهِلُونَ (64) وَ لَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ (65)
بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ (66)
ترجمه
و نجات ميدهد خدا آنانرا كه پرهيزكار شدند بسبب رستگاريشان نميرسد بايشان بدى و نه ايشان اندوهناك مىشوند
خدا آفريننده همه چيز است
جلد 4 صفحه 508
و او بر همه چيز نگهبان و كارگزار است
براى او است كليدهاى آسمانها و زمين و آنها كه كافر شدند بآيتهاى خدا آن گروه آنها زيانكارانند
بگو آيا پس غير خدا را امر ميكنيد بمن كه بپرستم اى نادانان
و هر آينه بتحقيق وحى شد بتو و بآنانكه بودند پيش از تو كه اگر مشرك شوى هر آينه باطل خواهد شد عملت و هر آينه خواهى بود البته از زيانكاران
بلكه خدا را پس بپرست و بوده باش از شكرگزاران.
تفسير
خداوند سبحان بعد از تهديد كفار نويد داده است اهل ايمان و تقوى را بنجات از آتش جهنم براى فلاح و رستگارى ايشان در دنيا بأعمال صالحه و اجتناب از معاصى كبيره و اصرار بر صغيره و آنكه نميرسد به آنان بهيچ وجه شدّت و مكروهى و نه آنها محزون مىشوند در روزى كه غير آنها محزون خواهند شد و خداوند خالق تمام موجودات و نگهبان و نگهدار و متصرّف و مدبّر امور آنها است و هر كس را بمقام لايق خود خواهد رسانيد در دست او است كليدهاى خزانههاى آسمانها و زمين و هر كس را بقدر قابليّت او عطا مى- فرمايد از نعمت و روزى و رحمت و كفار زيانكارانند كه نعيم بهشت را از دست داده و عذاب جهنّم را خريدارى نمودهاند و در جوامع نقل نموده كه اهل شرك به پيغمبر صلى اللّه عليه و اله گفتند تو بعضى از خدايان ما را قبول كن ما بخداى تو ايمان مى- آوريم لذا خداوند فرموده بآنها بگو مرا امر بعبادت غير خداى يگانه ميكنيد اى نادانان و بتحقيق وحى شد بتو و ساير انبياء قبل هر يك در زمان خودش كه اگر در عبادت خداى يگانه غير او را شريك كنى عملت باطل ميگردد و قبول نخواهد شد و البته چنين كسى از زيانكاران ميباشد پس عبادت كن خدا را بدون دخالت غير و بوده باش از شكرگزاران نعم حق بر خود و خانوادهات و معلوم است كه خطاب به پيغمبر اكرم شده براى تأديب و تعليم امّت والا ساحت مقدّس نبوى اجلّ از احتياج باين تكاليف است چنانچه در روايت قمى ره از امام صادق عليه السّلام بيان شده و از امام باقر عليه السّلام نقل شده كه مراد آنستكه اگر با ولايت على عليه السّلام امر بولايت احدى نمائى بعد از خودت عملت باطل ميشود و از زيانكاران خواهى بود و در كافى از امام صادق عليه السّلام اينمعنى تأييد شده و آنكه مراد از بل اللّه فاعبد و كن من الشّاكرين اطاعت
جلد 4 صفحه 509
خدا و شكر بر آنستكه خداوند برادر و پسر عمّش را معاضد و كمك براى او قرار داد و الحمد للّه على ما انعمنا به من ولايته.
اللّهُ خالِقُ كُلِّ شَيءٍ وَ هُوَ عَلي كُلِّ شَيءٍ وَكِيلٌ (62)
خداوند خلق كننده هر چيزيست و او بر هر چيزي وكيل است.
مخلوقات الهي بسيار است اما عالم علوي عالم انوار که اولين مخلوقات او است عالم ارواح عالم ملائكه در قسمت مجردات عالم مثال و در قسمت ماديات و اجسام عرش كرسي لوح قلم سماوات شمس قمر كواكب و غير اينها و اما عالم سفلي زمين ماء هوا حيوانات جمادات نباتات جن و انس و غير اينها و هو علي کل شيء وكيل تمام در تحت قدرت او و كفالت و حفظ او و در كنف او و محيط بجميع اينکه عوالم و عالم بجميع خصوصيات آنها و خبير بحال آنها است.
]
(آیه 62)- این آیه بار دیگر به مسأله توحید و مبارزه با شرک باز میگردد و گفتگوهائی را که با مشرکان داشت ادامه داده، میفرماید: «خداوند آفریدگار همه چیز است و حافظ و ناظر بر همه اشیا است» (اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ).
جمله اول اشاره به «توحید خالقیت» است و جمله دوم اشاره به «توحید ربوبیت».
مسأله توحید خالقیت چیزی است که حتی مشرکان غالبا به آن معترف بودهاند.
ولی آنها در توحید ربوبیت گرفتار انحراف شده بودند گاه حافظ و نگهبان و مدبر کارهای خود را بتها میدانستند و در مشکلات به آنها پناه میبردند.
نکته های آیه
۱ – خداوند، آفریننده هر چیزى است. (اللّه خلق کلّ شىء)
۲ – همه پدیده هاى جهان هستى، جلوه هاى خالقیت و توحید ربوبى خداوند است. (اللّه خلق کلّ شىء) آیه شریفه به قرینه آیه ۶۴ – که به منزله نتیجه این آیه بوده و در آن شرک محکوم گردیده است – درصدد بیان نشانه هاى خالقیت خدا و اثبات توحید ربوبى او است.
۳ – همه پدیده هاى جهان، تحت تدبیر و نظارت خداوند است. (و هو على کلّ شىء وکیل) «وکیل» در آیه شریفه، به معناى حافظ و کسى است که به تدبیر امور مى پردازد.
۴ – قدرت خداوند، گسترده و بى پایان است. (اللّه خلق کلّ شىء و هو على کلّ شىء وکیل)
۵ – نیاز تمامى پدیده هاى جهان، در بقا و تدبیر امورشان به خالق هستى (خداوند) (اللّه خلق کلّ شىء و هو على کلّ شىء وکیل) یادآورى حفاظت و تدبیر امور جهان از سوى خداوند – پس از ذکر خالقیت او – مى تواند گویاى برداشت یاد شده باشد.
تفسیر روایی اهل بیت درباره آیه
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ جَعْفَرِبْنِمُحَمَّدٍ (علیه السلام) قَالَ هَذِهِ شَرَائِعُ الدِّینِ لِمَنْ تَمَسَّکَ بِهَا وَ أَرَادَ اللَّهُ تَعَالَی هُدَاه … أَفْعَالُ الْعِبَادِ مَخْلُوقَهًٌْ خَلْقَ تَقْدِیرٍ لَا خَلْقَ تَکْوِینٍ وَ اللهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ.
امام صادق (علیه السلام)- این مسائل، برای کسی که مایل است تمسّک به آن بجوید شرایع و آداب دینی است، خداوند هم او را هدایت خواهد کرد. افعال بندگان مخلوق به خلق تقدیری است نه به خلق تکوینی [یعنی طبق ارادهی خود مخلوقات است نه از روی جبر]؛ خداوند آفریدگار همه چیز است.
الرّضا (علیه السلام)- سَأَلَ الْمَأْمُونُ الرِّضَا (علیه السلام) أَنْ یَکْتُبَ لَهُ مَحْضَ الْإِسْلَامِ عَلَی إِیجَازٍ وَ اخْتِصَارٍ فَکَتَبَ (علیه السلام) إِنَّ مَحْضَ الْإِسْلَامِ شَهَادَهًُْ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ إِلَهاً وَاحِداً أَحَداً صَمَداً قَیُّوماً سَمِیعاً بَصِیراً قَدِیراً قَدِیماً بَاقِیاً عَالِماً لَا یَجْهَلُ قَادِراً لَا یَعْجِزُ غَنِیّاً لَا یَحْتَاجُ عَدْلًا لَا یَجُورُ وَ أَنَّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْء … وَ أَنَّ أَفْعَالَ الْعِبَادِ مَخْلُوقَهًٌْ لِلَّهِ تَعَالَی خَلْقَ تَقْدِیرٍ لَا خَلْقَ تَکْوِینٍ وَ اللهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ.
امام رضا (علیه السلام)- مأمون از حضرت رضا (علیه السلام) درخواست کرد خلاصهای از اسلام واقعی را به اختصار برایش بنویسد». امام (علیه السلام) این مطالب را نوشت. اسلام واقعی این شهادت است: خدایی جز الله نیست، خدایی یکتا و یگانه است، بینیاز و پابرجا و شنوا و بینا و قادر و همیشگی و ماندگار است. عالمی است که جهل در او راه ندارد و قادری است که ناتوانی در او نیست، بینیازی است که هرگز نیازمند نمیشود. عادلی است که ستم روا نمیدارد. او آفرینندهی هر چیزی است … کارهای بندگان خدا، آفریدهی خداست، یعنی اندازهگیریش با خداست نه پیدایش آن، [یعنی طبق ارادهی خود مخلوقات است نه از روی جبر] خداوند آفریدگار همه چیز است.
الصّادق (علیه السلام)- فَمَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ فِی شَیْءٍ أَوْ عَلَی شَیْءٍ أَوْ یُحَوَّلُ مِنْ شَیْءٍ إِلَی شَیْءٍ أَوْ یَخْلُو مِنْهُ شَیْءٌ أَوْ یَشْغَلُ بِهِ شَیْءٌ فَقَدْ وَصَفَهُ بِصِفَهًِْ الْمَخْلُوقِینَ وَ اللهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ لَا یُقَاسُ بِالْقِیَاسِ وَ لَا یُشَبَّهُ بِالنَّاسِ لَا یَخْلُو مِنْهُ مَکَانٌ وَ لَا یَشْغَلُ بِهِ مَکَانٌ قَرِیبٌ فِی بُعْدِهِ بَعِیدٌ فِی قُرْبِهِ ذَلِکَ اللَّهُ رَبُّنَا لَا إِلَهَ غَیْرُه.
امام صادق (علیه السلام)- کسی که گمان میکند که خداوند داخل چیزی است یا روی چیزی است یا از چیزی به چیز دیگر تبدیل میشود یا اینکه چیزی از او [قدرت او] خالی میشود یا چیزی به او مشغول میشود [از او پُر میشود]، [در واقع] خدا را به ویژگیهای مخلوقات توصیف کرده است و حال آنکه خداوند آفریدگار همه چیز است و قابل مقایسه [با آنها] نیست و شبیه مردم نیست، هیچ جایی از او خالی نیست و هیچ جایی به او مشغول نیست [از او پُرنیست]، در عین دور بودنش، نزدیک است و در عین نزدیک بودنش دور است. این همان پروردگار ماست که خدایی جز او نیست.
الصّادق (علیه السلام)- إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی خِلْوٌ مِنْ خَلْقِهِ وَ خَلْقُهُ خِلْوٌ مِنْهُ وَ کُلُّ مَا وَقَعَ عَلَیْهِ اسْمُ شَیْءٍ مَا خَلَا اللَّهَ عزّوجلّ فَهُوَ مَخْلُوقٌ وَ اللهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ تَبَارَکَ الَّذِی لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ.
امام صادق (علیه السلام)- خدای تبارکوتعالی از خلق خود خالی [و غیر مندرج درهم] است و خلقش از او خالیاند و هرچه نام چیز بر آن واقع شود و در مورد کیفیّت آن بتوان پرسید، غیر از خدای عزّوجلّ، مخلوق است. خداوند آفریدگار همه چیز است. خدایی که هیچ چیز شبیه او نیست بزرگ و تبارک است.
الحسن (علیه السلام)- قَالَ أَبُوهَاشِمٍ خَطَرَ بِبَالِی أَنَّ الْقُرْآنَ مَخْلُوقٌ أَمْ غَیْرُ مَخْلُوقٍ فَقَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ (علیه السلام) یَا أَبَا هَاشِمٍ اللهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَ مَا سِوَاهُ مَخْلُوقٌ.
امام حسن (علیه السلام)- ابوهاشم گوید: «به ذهنم خطور کرد که قرآن است یا غیر مخلوق»؟ امام حسن عسکری (علیه السلام) به من فرمود: «ای ابوهاشم! خداوند آفریدگار همه چیز است و هر چیزی غیر از او [حتّی قرآن]، مخلوق (آفریده شده) است».
الرّضا (علیه السلام)- عَنْ یَاسِرٍ الْخَادِمِ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا (علیه السلام) مَا تَقُولُ فِی التَّفْوِیضِ؟ فَقَالَ: إِنَ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَوَّضَ إِلَی نَبِیِّهِ (صلی الله علیه و آله) أَمْرَ دِینِهِ فَقَالَ: ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا فَأَمَّا الْخَلْقَ وَ الرِّزْقَ فَلَا. ثُمَّ قَالَ (صلی الله علیه و آله): إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَ هُوَ یَقُولُ عَزَّوَجَلَّ: الَّذِی خَلَقَکُمْ ثُمَّ رَزَقَکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ مَنْ یَفْعَلُ مِنْ ذلِکُمْ مِنْ شَیْءٍ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ.
امام رضا (علیه السلام)- یاسر خادم گوید: به امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: «دربارهی تفویض چه میفرمایید»؟ ایشان فرمود: «خداوند متعال امر دین خود را به پیامبرش تفویض کرد و فرمود: و آنچه را فرستادهی [او] به شما داد آن را بگیرید و از آنچه شما را باز داشت، بازایستید و از خدا پروا بدارید. (حشر/۷). امّا آفرینش و روزی را به کسی تفویض نکرده». سپس حضرت (علیه السلام) فرمود: «خداوند متعال میفرماید: خداوند آفریدگار همه چیز است و نیز میفرماید: خدا همان کسی است که شما را آفرید، سپس به شما روزی بخشید، آنگاه شما را میمیراند و پس از آن زنده میگرداند. آیا در میان شریکان شما کسی هست که کاری از این [قبیل] کند؟ منزّه است او و برتر است از آنچه [با وی] شریک میگردانند. (روم/۴۰)».
معرفی بیشتر سوره زمر
جمع زمره است به معنى دسته، جماعت، فوج [1]
مفهوم کلی سوره
خداباورى ؛
دادگاه عدل الهى در رستاخيز؛
تأثير نيرومند قرآن بر قلب انسان ؛
اسامی سوره
علت نامگذاری
«سوره زمر»؛ سبب نامگذارى اين سوره به «زمر» (فوج و گروه) تكرار اين واژه در آيات هفتادویک و هفتادوسه است .
«سوره غرف»؛ از آن رو «غُرَف» (اتاق و كاخ) ناميده شده كه اين واژه در آيۀ بیستم اين سوره تكرار شده است.[4]
تعداد آیات
سوره زمر هفتادوپنج آیه دارد.[5]
تعداد کلمات
سوره زمر هزاروصدوهفتاد ودو کلمه دارد.[6] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد کلمات سوره های قرآن مختلف است)
تعداد حروف
سوره زمر چهارهزارونهصدوهشت حرف دارد.[7] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد حروف سوره های قرآن مختلف است)
اهداف و آموزه ها
هدف هاى اساسى سوره زمر عبارت اند از:
1. دعوت به توحيد؛
2. يادآورى رستاخيز و خصوصيات آن.[8]
محتوا و موضوعات
سوره زمر از چند بخش مهم تشكيل يافته است:
چيزى كه بيش از همه در سراسر اين سوره منعكس است مسالۀ دعوت به توحيد خالص مى باشد، توصيه در تمام ابعاد و شاخه هايش، توحيد خالقيت، توحيد ربوبيت، و توحيد عبادت، مخصوصا روى مسالۀ اخلاص در عبادت و بندگى خدا بارها در آيات مختلف اين سوره تكيه شده است، و تعبيراتش در اين زمينه آن چنان مؤثر است كه قلب انسان را به سوى اخلاص مى كشاند و جذب مى كند؛
مسالۀ مهم ديگرى كه در مقاطع مختلف اين سوره و تقريبا از آغاز تا انجام آن مورد توجه است مساله معاد و دادگاه بزرگ عدالت خدا است، مساله ثواب و جزا، غرفه هاى بهشتى، و سايبانهاى آتشين دوزخى، مساله ترس و وحشت روز قيامت، و آشكار شدن نتايج اعمال، و ظاهر شدن خود آنها در آن صحنه بزرگ مساله سياه شدن صورت دروغگويان و كسانى كه بر خدا افترا بستند، رانده شدن كافران به سوى جهنم، ملامت و سرزنش فرشتگان عذاب نسبت به آنها، و دعوت بهشتيان به سوى بهشت و تبريك و تهنيت فرشتگان رحمت به آنها! اين مسائل كه بر محور معاد دور مى زند آن چنان با مسائل توحيدى آميخته است كه گويى تار و پود يك پارچه را تشكيل مى دهد؛
بخش ديگرى از اين سوره كه تنها قسمت كوتاهى از آن را اشغال مى كند اهميت قرآن مجيد است، ولى اين بخش كوتاه ترسيم جالبى از قرآن و تاثير نيرومند آن در قلوب و جانها در بر دارد؛
بخش ديگرى كه آن هم نسبتا كوتاه است بيان سرنوشت اقوام پيشين و مجازات دردناك الهى نسبت به تكذيب كنندگان آيات حق مى باشد؛
و بالآخره بخشى از اين سوره نيز پيرامون مسالۀ توبه و باز بودن درهاى بازگشت به سوى خداست، و مؤثرترين آيات توبه و رحمت در اين بخش بيان شده كه شايد در قرآن آيه اى نويدبخش تر از آن در اين زمينه نباشد.[9]
فضائل، خواص و ثواب قرائت
ابىبنكعب از پيامبر خدا صلیاللهعليهوآله نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بحواند خداوند اميد او را قطع نكرده و ثواب ترسندگان را كه از خداوند مى ترسند به او مى بخشد».
هارونبنخارجه از امام صادق عليهالسلام نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بخواند خدا شرافت دنيا و آخرت را به او مى بخشد و او را بدون مال و فاميل عزيز مى گرداند تا هر كه او را ببيند شكوهش به وى نموده شده، و جسدش بر آتش حرام گردد و براى او هزار شهر در بهشت ساخته شود كه در هر شهرى هزار كاخ بوده و در هر كاخى صد حوريه مى باشد و علاوه براى او دو چشمه جارى و دو چشمه جوشان و دو بوستان خرم و حوريان پردهنشين در خيمه ها مى باشد.[10]
محل نزول
همه آيات سوره زمر طبق گفته «مجاهد و قتاده و حسن» مكى مى باشد. و برخى گفته اند: سه آيه اين سوره در مدينه نازل شده كه درباره «وحشى» قاتل «حمزه» و از اول آيه (قُلْ يا عِبادِيَ) تا آخر آيه سوم مى باشد .[11]
زمان نزول
سوره زمر در دوران اخير زندگى مسلمانان در مكه، يعنى پس از معراج و قبل از هجرت فرود آمده است.[12]
فضای نزول
مشركان از آن حضرت خواسته اند از دعوت خود دست بردارد و متعرض خدايان آنها نشود و او را از غضب خدايان خود ترسانده اند و نيز او را به عبادت آنها خوانده اند، اين جريان سبب نزول سوره زمر با آن لحن موكد گرديده است.
علاوه بر اين سوره مباركۀ زمر مسئله توحيد و يگانگى خدا و نفوذ قدرت او را در اراده كائنات در حدّ اعلى از راه عقل و وحى آسمانى بيان مى كند و از آنها نتيجه مى گيرد كه خلقت و تدبير كائنات در دست خداست، عبادت و اطاعت خاص اوست و نيز مسئله معاد را مطرح كرده و در آخر مى فرمايد: متّقيان گروه گروه به بهشت و كفّار فوج فوج رهسپار آتش خواهند شد.
راه زندگى آن نيست كه انسان در دفع مضرات و جلب منافع به مجسمه ها و مخلوق روى آورد و زندگى خويش را با رسومات از خود ساخته به آخر رساند و گرنه خلقت او عاطل و باطل خواهد بود، خدا از خلقت او غرضى دارد، رسيدن به آن هدف و غرض، در اطاعت و زندگى از نظر خداست.[13]
ترتیب در مصحف
سوره زمر در چينش كنونى قرآن سىونهمين سوره به شمار می آید.[14]
ترتیب بر اساس نزول
سوره زمر پنجاهونهمين سوره در ترتيب نزول است و بعد از سوره سبأ نازل شده است.[15] (لازم به ذکر است اقوال در ترتیب نزول سوره های قرآن مختلف است)
ارتباط با سوره قبلی
خداوند متعال سوره ص را با ذکر قرآن و اهمیت آن به پایان رسانیده است و سوره زمر را هم با مطالبی در مورد قرآن آغاز می کند.
ویژگی
سوره زمر از سور مثانی می باشد مثانی سوره هایی هستند که بعد از سور مئین قرار گرفته اند و زیر صد آیه دارند مانند اینکه سور مئین مبادی باشند و توالی آن مثانی آن فرض شده اند.[16]
سوره های مثانی عبارتند از: احزاب و حجّ و قصص و نمل و نور و انفال و مریم و عنکبوت و روم و یس و فرقان و حجر و رعد و سبأ و فاطر و إبراهیم و ص و محمد و لقمان و زمر.[17]
روايتى است كه از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده كه فرمود: خداوند هفت سوره طوال را به جاى تورات و سوره هاى مئين را به جاى انجيل و سوره هاى مثانى را به جاى زبور به من داد، و پروردگارم مرا با دادن سوره هاى مفصّل فزونى بخشيد.[18]
آیۀ مشهور باز بودن راه توبه برای همگان « قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِم …» (آیه پنجاه و سوم) در این سوره است.
[9]تفسير نمونه، ج 19، ص 360-359
[10]ترجمه تفسير مجمعالبيان، ج 21، ص 138
[12]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23
[13]تفسير احسنالحديث، ج 9، ص 259-258
[14]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23
[15]التمهيد في علوم القرآن، ج 1، ص 136
[16]زاد المسير فى علم التفسير، ج 4، ص 141