آیه 51 سوره زمرReviewed by متین on Apr 8Rating: 4.5آیه 51 سوره زمر

♦ آیه 51 سوره زمر ♦

فَأَصَابَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا ۚ وَالَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ هَٰؤُلَاءِ سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا وَمَا هُمْ بِمُعْجِزِينَ

دسترسی سریع به خدمات

ترجمه آیه
تفسیر آیه
نکته آیه
تفسیر روایی
معرفی اجمالی سوره

ترجمه های آیه (فارسی – انگلیسی)

سپس بدیهای اعمالشان به آنها رسید؛ و ظالمان این گروه [= اهل مکّه‌] نیز بزودی گرفتار بدیهای اعمالی که انجام داده‌اند خواهند شد، و هرگز نمی‌توانند از چنگال عذاب الهی بگریزند.
|تا [آن كه‌] كيفر آنچه مرتكب شده بودند بديشان رسيد، و ظالمان اين گروه (اهل مكّه) نيز به زودى نتايج سوء آنچه مرتكب شده‌اند، بديشان خواهد رسيد، و آنها عاجز كننده [ى خدا] نيستند
تا [آنكه‌] كيفر آنچه مرتكب شده بودند، بديشان رسيد و كسانى از اين [گروه‌] كه ستم كرده‌اند، به زودى نتايج سوء آنچه مرتكب شده‌اند، بديشان خواهد رسيد و آنان درمانده‌كننده [ما] نيستند.
و کیفر زشتی و بدکاریها که (برای کسب مال) انجام دادند به آنها رسید. و ستمکاران از این مردم نیز به زودی کیفر کردار بدشان را خواهند یافت و هرگز از قهر و قدرت خدا رهایی نمی‌یابند.
پس عذاب های آنچه را مرتکب شدند به آنان رسید، و کسانی از این [مردم مکه] که [به آیات ما] ستم ورزیدند، به زودی عذاب های آنچه را که مرتکب شدند به آنان خواهد رسید؛ و آنان عاجزکننده ما نیستند [تا بتوانند از دسترس قدرت ما بیرون روند.]
عقوبت اعمالشان دامنگيرشان شد. و از اين ميان به آنهايى كه راه كفر پيش گرفته‌اند عقوبت اعمالشان خواهد رسيد و نمى‌توانند از ما بگريزند.
سپس کیفر آنچه انجام داده بودند، به آنان رسید، و کسانی از اینان که ستم کرده [/شرک‌ورزیده‌] بودند زودا که کیفر آنچه انجام داده بودند، به آنان برسد و آنان گزیر و گریزی ندارند
پس بديهاى- عقوبتهاى- آنچه كرده‌اند بديشان رسيد و از اينان نيز كسانى كه ستم كردند بديهاى- عقوبتهاى- آنچه كرده‌اند بديشان خواهد رسيد و ناتوان‌كننده [ما از عذاب‌كردنشان‌] نيستند.
پس بدیهای اعمال خود را دیدند (و کیفر کارهای زشتشان را چشیدند) و از اینان هم کسانی که ستم می‌کنند (و کفر و شرک می‌ورزند) بدیهای اعمالشان (و کیفر کردار ناپاکشان) گریبانگیرشان خواهد گردید و هرگز نمی‌توانند (از چنگال عذاب الهی بگریزند و خدای را) ناتوان کنند.
پس بدی‌های آنچه مرتکب شده‌اند بدیشان در رسید. و کسانی از این گروه که ستم کردند به زودی بدی‌های آنچه مرتکب شده‌اند، بدیشان خواهد رسید، و آنان درمانده‌کننده(ی ما) نیستند.
پس رسید بدیشان زشتیهای آنچه دست آوردند و آنان که ستم کردند از ایشان زود است رسدشان زشتیهای آنچه دست آوردند و نیستند به عجزآرندگان‌
The evils of their deeds caught up with them. And the wrongdoers among these will also be afflicted by the evils of what they earned, and they cannot prevent it.

تفسیر های آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَأَصابَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُعْجِزِينَ «51»

پس (نتيجه) اعمال بدى كه مرتكب شده بودند به آنان رسيد و كسانى از اينان (كافران مكّه) كه ستم كردند به زودى بدى آن چه را انجام داده‌اند به ايشان خواهد رسيد و آنان نمى‌توانند ما را درمانده كنند (و از ما بگريزند).

نکته ها

آيه 50 به طور كلى مى‌فرمايد: آنچه مجرمان در دنيا كسب كرده‌اند، در قيامت به كارشان نمى‌آيد. در آيات ديگر قرآن مصاديق آن چه كسب كرده‌اند بيان شده است، از جمله:

«لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ» «1»* هرگز اموالشان كارساز نيست.

«ما أَغْنى‌ عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ» «2» هرگز جمعيّتشان كارساز نيست.

«لا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ» «3» هرگز تدبيرشان كارساز نيست.

قارون نيز سرمايه‌ى خود را نتيجه‌ى دانش و تفكّر و سياست اقتصادى خود مى‌دانست و مى‌گفت: «إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى‌ عِلْمٍ عِنْدِي» «4» لذا قرآن در اين آيه مى‌فرمايد: «قَدْ قالَهَا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ» اين سخن تازگى ندارد.

پیام ها

1- از نمونه‌هاى تاريخى براى هدايت و تربيت بهره گيريم. «قَدْ قالَهَا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ»

2- تاريخ، بهترين گواه است كه مال و ثروت به هنگام قهر الهى، نه در دنيا انسان را نجات مى‌دهد و نه در آخرت. «فَما أَغْنى‌ عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ» (وقتى قارون به زمين فرو رفت، هيچ گروهى نتوانست او را نجات دهد). «5»


«1». آل عمران، 10.

«2». اعراف، 48.

«3». طور، 46.

«4». قصص، 78.

«5». قصص، 81.

جلد 8 – صفحه 186

3- سنّت‌هاى الهى قانونمند است و زمان و مكان در آن اثرى ندارد. نسبت به گذشتگان: «فَأَصابَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا» و نسبت به آيندگان: «سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا»

4- اسباب نجات در قيامت، امورى غير از ثروت و قدرت است. «فَما أَغْنى‌ عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ»

5- سرنوشت انسان به دست خود اوست. «فَأَصابَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا»

6- مجرمان از دور كردن قهر خداوند نسبت خود عاجزند. «سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُعْجِزِينَ»

تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَأَصابَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُعْجِزِينَ (51) أَ وَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (52) قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (53) وَ أَنِيبُوا إِلى‌ رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ (54) وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ بَغْتَةً وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ (55)

ترجمه‌

پس رسيد بآنها بديهاى آنچه كسب كردند و كسانيكه ستم كردند از اينها بزودى ميرسد بآنها بديهاى آنچه كسب كردند و نيستند آنها عاجز كنندگان‌

آيا ندانستند كه خدا فراخ ميگرداند روزى را براى هر كه بخواهد و تنگ ميگرداند همانا در اين هر آينه آيت‌ها است براى گروهى كه ايمان مى آورند

بگو اى بندگان من كه زياده روى نموديد بر ضرر خودتان نوميد نشويد از رحمت خدا همانا خدا ميآمرزد گناهان را تمامى همانا او آمرزنده مهربانست‌

و بازگشت كنيد بسوى پروردگارتان و انقياد نمائيد براى او پيش از آنكه بيايد شما را عذاب پس يارى كرده نشويد

و پيروى كنيد بهترين چيزى را كه فرستاده شد بسوى شما از پروردگارتان پيش از آنكه بيايد شما را عذاب ناگاه با آنكه‌


جلد 4 صفحه 504

شما ندانيد وقت آن را.

تفسير

خداوند متعال جزاى بد اعمال بد قارون و اتباع او را كه در گفتار تبعيت از او نمودند يا قول او را پسنديدند بآنها رسانيد و اينكه از جزاء ببد تعبير شده و ميشود براى ازدواج كلام يعنى جور بودن سخن است مانند و جزاء سيئة سيئة مثلها و از كفار قريش و امثال آنها هم كه در باره پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و اهل بيت اطهارش از هيچگونه ظلمى دريغ ننمودند انتقام خواهد كشيد و جزاء بد اعمال بدشان را در دنيا و آخرت بآنها خواهد رسانيد و آنان نميتوانند خدا را عاجز از اجراء مراد خود كنند و مقصود او را از او فوت نمايند چنانچه در مكه مبتلا بقحط و غلا شدند و در جنگ بدر بزرگانشان مقتول و اسير گشتند و صدق وعده خداوند ظاهر گرديد و عجب در آنست كه آنها امر توسعه و تضييق روزى را بدست خدا ميدانستند و با وجود اين بمال و جاه خودشان مغرور و از ياد خدا غافل ميشدند و اظهارات سابقه را مينمودند كه ما بدانش خودمان ثروت‌مند شديم با آنكه خداوند بر حسب مصلحت بندگان را غنى و فقير مينمايد و اهل ايمان ميدانند حكمت آنرا و در بسيارى از موارد معرفت بآن پيدا ميكنند و از آن معرفتشان بخداى يگانه زياد ميشود و بندگان خدا هر قدر معصيت كار باشند و بر خودشان بزيادى گناه جنايت وارد نموده باشند نبايد مأيوس از رحمت خدا باشند چون يأس از رحمت حق بخودى خود از معاصى كبيره است و خداوند تمام گناهان را هر قدر بزرگ باشد مى‌آمرزد چون او بسيار آمرزنده و مهربان است اگر مقرون بتوبه و انابه بدرگاه خدا و انقياد از احكام او و اخلاص در عمل گردد پيش از مشاهده عذاب الهى نه بعد كه ديگر وقت توبه گذشته و خدا و اولياء او با چنين مجرمى كمك نخواهند نمود و غير شرك را بدون توبه هم ممكن است بيامرزد چون آمرزش آن را معلّق بمشيّت خود فرموده و فضل و كرم او بيش از اينها است ولى منوط بقبول ولايت ائمه اطهار است چون اگر كسى قائل بولايت يكى از آن ذوات مقدسه نباشد محكوم بكفر واقعى است اگر چه بعضى از احكام اسلام از قبيل طهارت ظاهرى بر او مرتب شود و توبه از كفر بايمان و انقياد از او امر خدا و پيغمبر و امام است و آن عبارت از متابعت و


جلد 4 صفحه 505

پيروى بهترين كتب آسمانى است كه قرآن منزل از جانب خدا است بسوى بندگان خود براى هدايت آنها بوسيله بيانات خانواده و بيتى كه محيط وحى و تنزيل است و اينكه بعضى از مفسّرين متابعت از بهترين نازل شده را عبارت از پيروى واجب و حرام دانسته‌اند و بعضى از واجب و مستحب و بعضى از ناسخ و غير اينها را كه منسوخ و مباح و مرخّص باشد غير احسن خوانده‌اند بنظر حقير حسنى ندارد چون تمام احكام قرآن بجاى خود حسن و احسن و دين اسلام اكمل اديان است و بايد بهتر بودن آن از ساير اديان حقّه در زمان خود و ساير كتب سماوى مراد باشد نه بهتر بودن بعضى از احكام اين دين از بعضى ديگر كه ذكر شد و در خاتمه تأكيد فرموده نزول عذاب را براى تهديد و تصريح بآنكه ناگهانى و بى‌خبر خواهد بود و ظاهرا همان عذاب موعود در آيه اوّل است كه بيان شد و بر آنها وارد گرديد و در روايات متعدّده از ائمه اطهار تصريح شده كه آيه دالّه بر مغفرت گناهان هر قدر باشد مخصوص بشيعيان امير المؤمنين و ائمه طاهرين عليهم السّلام است و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه نيست در قرآن آيه‌ئى كه وسيعتر باشد در رحمت و مغفرت از يا عبادى الّذين أسرفوا تا آخر و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نقل شده كه دوست ندارم كه دنيا و ما فيها از آن من باشد و اين آيه نباشد و گفته‌اند در باره بعضى از اهل ارتداد و كسانيكه تصوّر مينمودند گناهشان مغفور نميشود مانند وحشى قاتل حمزه سيّد الشهداء نازل شده ولى اعتبار بعموم كلام است نه خصوص مورد و واضح است كه مراد مغفرت تمام گناهان بدون قيد و شرط نيست چون لازمه اين الغاء تمام عقوبات معاصى است بلكه يا معلّق به مشيّت است كه در آيات ديگر ذكر شده و يا مقيّد بتوبه و انابه و لذا بلا فاصله بعد از اين آيه امر بآن شده و اين اقوى در نظر است و اللّه اعلم‌


جلد 4 صفحه 506

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَأَصابَهُم‌ سَيِّئات‌ُ ما كَسَبُوا وَ الَّذِين‌َ ظَلَمُوا مِن‌ هؤُلاءِ سَيُصِيبُهُم‌ سَيِّئات‌ُ ما كَسَبُوا وَ ما هُم‌ بِمُعجِزِين‌َ (51)

‌پس‌ بپيشينيان‌ اصابة كرد اعمال‌ زشت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌که‌ كسب‌ كردند بلاها و عذابها و دود ‌آنها‌ ‌در‌ چشمشان‌ رفت‌ و كسانيهم‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ مشركين‌ و ظالمين‌ هستند بزودي‌ اصابة ميكند ‌آنها‌ ‌را‌ سيئاتي‌ ‌که‌ كسب‌ كردند و دودش‌ ‌در‌ چشم‌ ‌آنها‌ ميرود و بعذابهايش‌ گرفتار ميشوند.

فَأَصابَهُم‌ سَيِّئات‌ُ ما كَسَبُوا قوم‌ نوح‌ بغرق‌ و طوفان‌ عاد بباد سموم‌ ثمود بصيحه‌ و رجفه‌ و صاعقه‌ قوم‌ لوط بامطار حجاره‌ و خسف‌ بفرعونيان‌ بضفادع‌ و قمل‌ و بالاخره‌ بغرق‌ قوم‌ شعيب‌ بصاعقه‌ و صيحه‌ و اصحاب‌ فيل‌ بامطار حجاره‌ ‌از‌ سجيل‌ وَ الَّذِين‌َ ظَلَمُوا مِن‌ هؤُلاءِ ‌از‌ ‌اينکه‌ مشركين‌ و كفار قوم‌ تو ‌که‌ ظلم‌ كردند چه‌ اندازه‌ بپيغمبر اكرم‌ سنگ‌ بقدمهايش‌ ميزدند ‌تا‌ مجروح‌ شد خاك‌روبه‌ و شكمبه‌ شتر ‌بر‌ سرش‌ ريختند عبا بگردنش‌ فشار دادند ‌حتي‌ عهدنامه‌ نوشتند ‌که‌ ‌به‌ ‌او‌ و گروندگان‌ باو چيز نفروشند و ‌آن‌ قدر سخت‌ گرفتند ‌که‌ سه‌ سال‌ ‌در‌ شعب‌ ابي‌‌-‌ طالب‌ بسختي‌ زندگي‌ كردند عاقبت‌ تصميم‌ قتل‌ ‌او‌ ‌را‌ گرفتند و اطراف‌ خانه ‌او‌ ‌را‌ محاصره‌ كردند ‌تا‌ حضرتش‌ مأمور بهجرت‌ شد ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌هم‌ چندين‌ مرتبه‌ لشكر كشي‌ كردند ‌که‌ ‌او‌ و تمام‌ مسلمين‌ ‌را‌ بكشند و اسلام‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌بين‌ ببرند خداوند حفظ فرمود.

سَيُصِيبُهُم‌ سَيِّئات‌ُ ما كَسَبُوا ‌از‌ قتل‌ و اسيري‌ و ذلت‌ و خواري‌ و عذابهاي‌

جلد 15 – صفحه 329

قيامت‌.

وَ ما هُم‌ بِمُعجِزِين‌َ ‌که‌ بتوانند ‌خدا‌ ‌را‌ و ‌رسول‌ ‌او‌ ‌را‌ عاجز كنند ‌که‌ جلوگيري‌ ‌از‌ عذاب‌ ‌آنها‌ شود و ‌خود‌ ‌را‌ ‌از‌ عذاب‌ نجات‌ دهند وعده الهيست‌ تخلف‌ پذير نيست‌.

نکته های آیه

۱ – گرفتار شدن قشر مرفه و ناسپاس ملت هاى گذشته به عذاب و پیامدهاى ناگوار رفتار بد خود (إذا خوّلنه نعمة منّا … فأصابهم سیّئات ماکسبوا)

۲ – رفاه مندى و برخوردارى از نعمت ها در سایه تلاش و دانش اقتصادى، در صورت همراه بودن آن با ناسپاسى و غفلت از منشأ خدایى آنها، هلاکت و بدبختى در دنیا را در پى خواهد داشت. (فما أغنى عنهم ما کانوا یکسبون فأصابهم سیّئات ما کسبوا)

۳ – بدکردارى و زشت کارى، داراى نتایج و پیامدهاى هلاکت بار دنیایى (فأصابهم سیّئات ماکسبوا)

۴ – سرنوشت انسان، در گرو چگونگى رفتار خود او است. (فأصابهم سیّئات ماکسبوا)

۵ – مرفهان و برخورداران ناسپاس جامعه، از ستمگران اند. (و الذین ظلموا من هؤلاء) «و الذین ظلموا من هؤلاء»، هر چند اشاره به مرفهان ناسپاس در آغاز، بعثت دارد; ولى آیه شریفه بیانگر حکمى عام و فراتر از مورد خاص نزول مى باشد.

۶ – ناسپاسى و نادیده گرفتن نقش خداوند در برخوردارى از نعمت ها، ظلم است. (و الذین ظلموا من هؤلاء) توصیف مرفهان ناسپاس به ستمگران، حاکى از مطلب یاد شده است.

۷ – همسانى سرنوشت هلاکت بارِ مرفهان ناسپاس، براى همیشه تاریخ و یکسانى سنت الهى درباره آنان (قد قالها الذین من قبلهم … فأصابهم سیّئات ماکسبوا و الذین ظلموا من هؤلاء سیصیبهم سیّئات ماکسبوا)

۸ – مرفهان ناسپاس، در معرض عذاب و سرنوشت هلاکت بار خویش اند. (و الذین ظلموا من هؤلاء سیصیبهم سیّئات ماکسبوا)

۹ – ناتوانى انسان ها در دنیا، از دفع عذاب الهى و پیامدهاى هلاکت بار ستم خویش (و الذین ظلموا من هؤلاء سیصیبهم سیّئات ماکسبوا و ما هم بمعجزین)

۱۰ – انسان ها، مقهور اراده و قدرت خدا هستند. (و ما هم بمعجزین)

تفسیر روایی اهل بیت درباره آیه

۱
(زمر/ ۵۱)

الزّهراء (سلام الله علیها)- قَالَ سُوَیْدُ‌بْنُ‌غَفَلَهًْ لَمَّا مَرِضَتْ فَاطِمَهًُْ (سلام الله علیها) الْمَرْضَهًَْ الَّتِی تُوُفِّیَتْ فِیهَا اجْتَمَعَ إِلَیْهَا نِسَاءُ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ یَعُدْنَهَا فَقُلْنَ لَهَا کَیْفَ أَصْبَحْتِ مِنْ عِلَّتِکِ یَا ابْنَهًَْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَحَمِدَتِ اللَّهَ وَ صَلَّتْ عَلَی أَبِیهَا (صلی الله علیه و آله) ثُمَّ قَالَتْ أَصْبَحْتُ وَ اللَّهِ عَائِفَهًًْ لِدُنْیَاکُنَّ قَالِیَهًًْ لِرِجَالِکُنَّ لَفَظْتُهُمْ بَعْدَ أَنْ عَجَمْتُهُمْ وَ شَنَأْتُهُمْ بَعْدَ أَنْ سَبَرْتُهُم … مَا الَّذِی نَقَمُوا مِنْ أَبِی‌الْحَسَنِ (علیه السلام) نَقَمُوا مِنْهُ وَ اللَّهِ نَکِیرَ سَیْفِهِ وَ قِلَّهًَْ مُبَالَاتِهِ بِحَتْفِهِ وَ شِدَّهًَْ وَطْأَتِهِ وَ نَکَالَ وَقْعَتِهِ وَ تَنَمُّرَهُ فِی ذَاتِ اللَّهِ وَ تَاللَّهِ لَوْ مَالُوا عَنِ الْمَحَجَّهًِْ اللَّائِحَهًِْ وَ زَالُوا عَنْ قَبُولِ الْحُجَّهًِْ الْوَاضِحَهًِْ لَرَدَّهُمْ إِلَیْهَا وَ حَمَلَهُمْ عَلَیْهَا وَ لَسَارَ بِهِمْ سَیْراً سُجُحاً لَا یَکْلُمُ خِشَاشُهُ وَ لَا یَکِلُّ سَائِرُهُ وَ لَا یُمَلُّ رَاکِبُهُ وَ لَأَوْرَدَهُمْ مَنْهَلًا نَمِیراً صَافِیاً رَوِیّاً تَطْفَحُ ضَفَّتَاهُ وَ لَا یَتَرَنَّقُ جَانِبَاهُ وَ لَأَصْدَرَهُمْ بِطَاناً وَ نَصَحَ لَهُمْ سِرّاً وَ إِعْلَاناً وَ لَمْ یَکُنْ یُحَلَّی مِنَ الْغِنَی بِطَائِلٍ وَ لَا یَحْظَی مِنَ الدُّنْیَا بِنَائِلٍ غَیْرَ رَیِّ النَّاهِلِ وَ شُبْعَهًِْ الْکَلِّ وَ لَبَانَ لَهُمُ الزَّاهِدُ مِنَ الرَّاغِبِ وَ الصَّادِقُ مِنَ الْکَاذِبِ وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ وَ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ سَیُصِیبُهُمْ سَیِّئاتُ ما کَسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُعْجِزِینَ أَلَا هَلُمَّ فَاسْتَمِعْ وَ مَا عِشْتَ أَرَاکَ الدَّهْرَ عَجَباً وَ إِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ لَیْتَ شَعْرِی إِلَی أَیِّ سِنَادٍ اسْتَنَدُوا وَ عَلَی أَیِّ عِمَادٍ اعْتَمَدُوا وَ بِأَیَّهًِْ عُرْوَهًٍْ تَمَسَّکُوا وَ عَلَی أَیَّهًِْ ذُرِّیَّةٍ أَقْدَمُوا وَ احْتَنَکُوا.

حضرت زهراء (سلام الله علیها)- سویدبن‌غفله گوید: چون فاطمه (سلام الله علیها) بیمار شد به آن بیماری که موجب رحلت آن حضرت گردید به هنگام شدّت‌یافتن بیماریش گروهی از زنان مهاجر و انصار به عیادتش جمع شدند و بر آن حضرت سلام کرده گفتند: «ای دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! وضع بیماریت چگونه است و با آن چه می‌کنی»؟ آن حضرت ستایش خداوند سبحان کرده بر پدرش درود فرستاد، و سپس گفت: «حالم به‌گونه‌ای است که از دنیای شما بسی بیزار و مردانتان را دشمن می‌دارم! حال و قالشان را آزمودم و از آنچه کردند، بسی ناخشنودم و آنان را به کناری نهادم … چه چیزی سبب گردید تا از علی (علیه السلام) عیبجویی کنند؟ عیب او گفتند؛ زیرا شمشیرش، خویش و بیگانه، شجاع و ترسو نمی‌شناخت. دریافتند که او به مرگ توجّهی ندارد. دیدند که او چگونه بر آن‌ها می‌تازد و آنان را به وادی فنا می‌افکند. و برخی را برای عقوبت و سرمشق دیگران باقی می‌گذارد. به کتاب خدا مسلّط و دانا، و خشم او در راه خوشنودی خداوند بود. به خداوند سوگند اگر از طریق آشکار و نمایان حق منحرف شده از قبول دلایل و حجّت‌های روشن و مبیّن، امتناع می‌نمودند، آنان را به راه مستقیم، هادی و رهنمون می‌شد و از انحراف و اعوجاج آنان جلوگیری می‌نمود. به خداوند سوگند، اگر مردانتان در خارج‌نشدن زمام امور، از دستان علی (علیه السلام) پای می‌فشردند و تدبیر کار را آنچنان که پیامبر (صلی الله علیه و آله) بدو سپرده بود، تحویل او می‌دادند علی (علیه السلام) آن را به سهولت راه می‌برد و این شتر را به سلامت به مقصد می‌رساند، آن‌گونه که حرکت این شتر رنج‌آور نمی‌شد. علی (علیه السلام) آنان را به آبشخوری صاف و مملو و وسیع هدایت می‌کرد که آب از اطرافش سرازیر می‌شد و هرگز رنگ کدورت به خود نمی‌گرفت. او آنان را از این آبشخور سیراب به در می‌آورد. علی (علیه السلام) خیر و نیکی را در نهان و آشکار برای آنان خوش می‌دارد. او اگر بر مسند می‌نشست هرگز بهره‌ای فراوان از بیت المال را به خود اختصاص نمی‌داد و از فزونی و ثروت دنیا جز به مقدار نیاز برداشت نمی‌کرد، به مقدار آبی که تشنگی را فرو نشاند و خوراکی که گرسنگی را برطرف نماید. [در آن هنگام] مرد پارسا، از تشنه حطام دنیا باز شناخته می‌شد و راستگو از دروغگو متمایز می‌گشت، دراین‌صورت ابواب برکات آسمانی و زمین بر آنان گشوده می‌شد. و خداوند به‌زودی آنان را به سبب اعمال و کردارشان مؤاخذه خواهد کرد. و اگر اهل شهرها و آبادی‌ها، ایمان می‌آوردند و تقوا پیشه می‌کردند، برکات آسمان و زمین را بر آن‌ها می‌گشودیم ولی [آن‌ها حق را] تکذیب کردند ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم. (اعراف/۹۶). وَ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ سَیُصِیبُهُمْ سَیِّئاتُ ما کَسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُعْجِزِینَ بیایید! و بشنوید! روزگار چه طرفه معجونی در نهان دارد و اگر [از چیزی] تعجّب می‌کنی، عجیب گفتار آن‌هاست. (رعد/۵). چه بازیچه‌ها یکی از پس دیگری آشکار می‌سازد. ای کاش می‌دانستم به چه پناهگاهی تکیه داده‌اند؟ و کدامین ستون را پشتیبان گرفته‌اند؟ و به کدامین ریسمان تمسّک جسته‌اند؟ و بر چه خاندانی پیشقدم شده، استیلا جسته‌اند؟

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۴۸

 بحارالأنوار، ج۴۳، ص۱۵۹

معرفی بیشتر سوره زمر

جمع زمره است به معنى دسته، جماعت، فوج [1]

مفهوم کلی سوره

خداباورى ؛

دادگاه عدل الهى در رستاخيز؛

تأثير نيرومند قرآن بر قلب انسان ؛

شب زنده دارى و عبادت .[2]

اسامی سوره

زمر، غُرَف.[3]

علت نام‌گذاری

«سوره زمر»؛ سبب نام‌گذارى اين سوره به «زمر» (فوج و گروه) تكرار اين واژه در آيات هفتادویک‌ و هفتادوسه است .

«سوره غرف»؛ از آن رو «غُرَف» (اتاق و كاخ) ناميده شده كه اين واژه در آيۀ بیستم اين سوره تكرار شده است.[4]

تعداد آیات

سوره زمر هفتادوپنج آیه دارد.[5]

تعداد کلمات

سوره زمر هزاروصدوهفتاد ودو کلمه دارد.[6] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد کلمات سوره های قرآن مختلف است)

تعداد حروف

سوره زمر چهارهزارونهصدوهشت حرف دارد.[7] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد حروف سوره های قرآن مختلف است)

اهداف و آموزه ها

هدف هاى اساسى سوره زمر عبارت اند از:

1. دعوت به توحيد؛

2. يادآورى رستاخيز و خصوصيات آن.[8]

محتوا و موضوعات

سوره زمر از چند بخش مهم تشكيل يافته است:

چيزى كه بيش از همه در سراسر اين سوره منعكس است مسالۀ دعوت به توحيد خالص مى باشد، توصيه در تمام ابعاد و شاخه هايش، توحيد خالقيت، توحيد ربوبيت، و توحيد عبادت، مخصوصا روى مسالۀ اخلاص در عبادت و بندگى خدا بارها در آيات مختلف اين سوره تكيه شده است، و تعبيراتش در اين زمينه آن چنان مؤثر است كه قلب انسان را به سوى اخلاص مى كشاند و جذب مى كند؛

مسالۀ مهم ديگرى كه در مقاطع مختلف اين سوره و تقريبا از آغاز تا انجام آن مورد توجه است مساله معاد و دادگاه بزرگ عدالت خدا است، مساله ثواب و جزا، غرفه هاى بهشتى، و سايبانهاى آتشين دوزخى، مساله ترس و وحشت روز قيامت، و آشكار شدن نتايج اعمال، و ظاهر شدن خود آنها در آن صحنه بزرگ مساله سياه شدن صورت دروغگويان و كسانى كه بر خدا افترا بستند، رانده شدن كافران به سوى جهنم، ملامت و سرزنش فرشتگان عذاب نسبت به آنها، و دعوت بهشتيان به سوى بهشت و تبريك و تهنيت فرشتگان رحمت به آنها! اين مسائل كه بر محور معاد دور مى زند آن چنان با مسائل توحيدى آميخته است كه گويى تار و پود يك پارچه را تشكيل مى دهد؛

بخش ديگرى از اين سوره كه تنها قسمت كوتاهى از آن را اشغال مى كند اهميت قرآن مجيد است، ولى اين بخش كوتاه ترسيم جالبى از قرآن و تاثير نيرومند آن در قلوب و جانها در بر دارد؛

بخش ديگرى كه آن هم نسبتا كوتاه است بيان سرنوشت اقوام پيشين و مجازات دردناك الهى نسبت به تكذيب كنندگان آيات حق مى باشد؛

و بالآخره بخشى از اين سوره نيز پيرامون مسالۀ توبه و باز بودن درهاى بازگشت به سوى خداست، و مؤثرترين آيات توبه و رحمت در اين بخش بيان شده كه شايد در قرآن آيه اى نويدبخش تر از آن در اين زمينه نباشد.[9]

فضائل، خواص و ثواب قرائت

ابى‌بن‌كعب از پيامبر خدا صلی‌الله‌عليه‌وآله نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بحواند خداوند اميد او را قطع نكرده و ثواب ترسندگان را كه از خداوند مى ترسند به او مى بخشد».

هارون‌بن‌خارجه از امام صادق عليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بخواند خدا شرافت دنيا و آخرت را به او مى بخشد و او را بدون مال و فاميل عزيز مى گرداند تا هر كه او را ببيند شكوهش به وى نموده شده، و جسدش بر آتش حرام گردد و براى او هزار شهر در بهشت ساخته شود كه در هر شهرى هزار كاخ بوده و در هر كاخى صد حوريه مى باشد و علاوه براى او دو چشمه جارى و دو چشمه جوشان و دو بوستان خرم و حوريان پرده‌نشين در خيمه ها مى باشد.[10]

محل نزول

همه آيات سوره زمر طبق گفته «مجاهد و قتاده و حسن» مكى مى باشد. و برخى گفته اند: سه آيه اين سوره در مدينه نازل شده كه درباره «وحشى» قاتل «حمزه» و از اول آيه (قُلْ يا عِبادِيَ) تا آخر آيه سوم مى باشد .[11]

زمان نزول

سوره زمر در دوران اخير زندگى مسلمانان در مكه، يعنى پس از معراج و قبل از هجرت فرود آمده است.[12]

فضای نزول

مشركان از آن حضرت خواسته اند از دعوت خود دست بردارد و متعرض خدايان آنها نشود و او را از غضب خدايان خود ترسانده اند و نيز او را به عبادت آنها خوانده اند، اين جريان سبب نزول سوره زمر با آن لحن موكد گرديده است.

علاوه بر اين سوره مباركۀ زمر مسئله توحيد و يگانگى خدا و نفوذ قدرت او را در اراده كائنات در حدّ اعلى از راه عقل و وحى آسمانى بيان مى كند و از آنها نتيجه مى گيرد كه خلقت و تدبير كائنات در دست خداست، عبادت و اطاعت خاص اوست و نيز مسئله معاد را مطرح كرده و در آخر مى فرمايد: متّقيان گروه گروه به بهشت و كفّار فوج فوج رهسپار آتش خواهند شد.

راه زندگى آن نيست كه انسان در دفع مضرات و جلب منافع به مجسمه ها و مخلوق روى آورد و زندگى خويش را با رسومات از خود ساخته به آخر رساند و گرنه خلقت او عاطل و باطل خواهد بود، خدا از خلقت او غرضى دارد، رسيدن به آن هدف و غرض، در اطاعت و زندگى از نظر خداست.[13]

ترتیب در مصحف

سوره زمر در چينش كنونى قرآن سى‌ونهمين سوره به شمار می آید.[14]

ترتیب بر اساس نزول

سوره زمر پنجاه‌ونهمين سوره در ترتيب نزول است و بعد از سوره سبأ نازل شده است.[15] (لازم به ذکر است اقوال در ترتیب نزول سوره های قرآن مختلف است)

ارتباط با سوره قبلی

خداوند متعال سوره ص را با ذکر قرآن و اهمیت آن به پایان رسانیده است و سوره زمر را هم با مطالبی در مورد قرآن آغاز می کند.

ویژگی

سوره زمر از سور مثانی می باشد مثانی سوره هایی هستند که بعد از سور مئین قرار گرفته اند و زیر صد آیه دارند مانند اینکه سور مئین مبادی باشند و توالی آن مثانی آن فرض شده اند.[16]

سوره های مثانی عبارتند از: احزاب و حجّ و قصص و نمل و نور و انفال و مریم و عنکبوت و روم و یس و فرقان و حجر و رعد و سبأ و فاطر و إبراهیم و ص و محمد و لقمان و زمر.[17]

روايتى است كه از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده كه فرمود: خداوند هفت سوره طوال را به جاى تورات و سوره هاى مئين را به جاى انجيل و سوره هاى مثانى را به جاى زبور به من داد، و پروردگارم مرا با دادن سوره هاى مفصّل فزونى بخشيد.[18]

آیۀ مشهور باز بودن راه توبه برای همگان « قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِم …» (آیه پنجاه و سوم) در این سوره است.


[1]قاموس قرآن، ج 3، ص 179

[2]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 21

[3]همان، ص 23

[4]همان

[5]الكشف و البيان، ج 8، ص 220

[6]همان

[7]همان

[8]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 24

[9]تفسير نمونه، ج 19، ص 360-359

[10]ترجمه تفسير مجمع‌البيان، ج 21، ص 138

[11]همان

[12]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23

[13]تفسير احسن‌الحديث، ج 9، ص 259-258

[14]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23

[15]التمهيد في علوم القرآن، ج 1، ص 136

[16]زاد المسير فى علم التفسير، ج 4، ص 141

[17]التمهید في علوم القرآن، ج1، ص 313

[18]جامع البيان فى تفسير القرآن، ج 1، ص 34