آیه 6 سوره زمرReviewed by متین on Jul 1Rating: 5.0آیه 6 سوره زمر

♦ آیه 6 سوره زمر ♦

خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ ۚ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ ۚ ذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ فَأَنَّىٰ تُصْرَفُونَ

دسترسی سریع به خدمات

ترجمه آیه
تفسیر آیه
نکته آیه
تفسیر روایی
معرفی اجمالی سوره

ترجمه های آیه (فارسی – انگلیسی)

او شما را از یک نفس آفرید، و همسرش را از (باقیمانده گِل) او خلق کرد؛ و برای شما هشت زوج از چهارپایان ایجاد کرد؛ او شما را در شکم مادرانتان آفرینشی بعد از آفرینش دیگر، در میان تاریکیهای سه گانه، می‌بخشد! این است خداوند، پروردگار شما که حکومت (عالم هستی) از آن اوست؛ هیچ معبودی جز او نیست؛ پس چگونه از راه حق منحرف می‌شوید؟!

او شما را از نفسى واحد آفريد، سپس زوجش را از [نوع‌] آن پديد آورد، و براى شما از دام‌ها هشت قسم پديد آورد. شما را [پيوسته‌] در شكم‌هاى مادرانتان مرحله به مرحله در تاريكى‌هاى سه گانه مى‌آفريند. اين است خداوند [يگانه‌] كه پروردگار شماست. فرمانروايى از آ

شما را از نفسى واحد آفريد، سپس جفتش را از آن قرار داد، و براى شما از دامها هشت قسم پديد آورد. شما را در شكمهاى مادرانتان آفرينشى پس از آفرينشى [ديگر] در تاريكيهاى سه گانه: [مَشيمه و رحم و شكم‌] خلق كرد. اين است خدا، پروردگار شما، فرمانروايى [و حكومت مطلق‌] از آنِ اوست. خدايى جز او نيست، پس چگونه [و كجا از حق‌] برگردانيده مى‌شويد؟

او شما را از یک تن (آدم) آفرید پس، از آن جفت او (حوّا) را قرار داد و برای استفاده شما هشت قسم از چهارپایان ایجاد کرد، و شما را در باطن رحم مادران در سه تاریکی (مشیمه و رحم و بطن) با تحولات گوناگون (بدین خلقت زیبا) می‌آفریند، این خداست پروردگار شما که سلطان ملک وجود اوست، هیچ خدایی جز او نیست، پس ای مشرکان (نادان) از درگاه او به کجا می‌برندتان؟

شما را از یک تن آفرید، سپس همسرش را از او پدید آورد، و از چهارپایان [شتر و گاو و گوسفند و بز به اعتبار یک نر و یک ماده] هشت زوج آفرید، شما را در شکم های مادرانتان آفرینشی پس از آفرینشی دیگر در میان تاریکی های سه گانه [شکم و رحم و مشیمه] به وجود آورد. این است خدا پروردگار شما که فرمانروایی [مطلق بر همه هستی] ویژه اوست، معبودی جز او نیست، پس چگونه شما را از حق بازمی گردانند؟

شما را از يك تن بيافريد. و از آن يك تن زنش را آفريد. و برايتان از چارپايان هشت جفت بيافريد. شما را در شكم مادرتان در چند مرحله در درون تاريكيهاى سه‌گانه آفرينش بخشيد. اين است خداى يكتا پروردگار شما. فرمانروايى از آن اوست. خدايى جز او نيست. پس چگونه رويگردانتان مى‌سازند؟

شما را از تنی یگانه آفرید، سپس همسرش را از او پدید آورد، و برای شما هشت قسم از چارپایان آفرید، و خود شما را در شکم مادرانتان، آفرینشی پس از آفرینشی در میان تاریکیهای سه‌گانه می‌آفریند، این چنین است خداوند پروردگارتان، که فرمانروایی او راست، خدایی جز او نیست، پس چگونه به بیراهه می‌روید؟

شما را از يك تن- يعنى آدم

خدواند شما را از یک تن (به نام آدم) بیافرید، سپس از جنس او همسرش را (به نام حوّاء) خلق کرد، و برای شما هشت جفت چهارپا گسیل داشت. او شما را در شکمهای مادرانتان، در میان تاریکیهای سه‌گانه، آفرینشهای جوراجور و پیاپی می‌بخشد (و جنین را هر دم به گونه‌ای درآورده و به پلّه‌ای از خلقت می‌رساند) کسی که چنین (نعمتهائی را می‌بخشد و این گونه نقش آفرینی) می‌کند، الله است که پروردگار شما است و حکومت و مملکت (سراسر عالم هستی) از آن او است. جز او معبودی وجود ندارد. پس چگونه (با وجود این همه موجبات و دواعی عبادت از حق منحرف می‌گردید، و از پرستش خدا به پرستش چیزهای دیگر) برگردانده می‌شوید؟

شما را از نفسی (:شخصی) واحد آفرید سپس جفتش را از او قرار داد، و برای شما از دام‌ها (ی نعمت‌وار) هشت جفت فرود آورد. شما را در شکم‌های مادرانتان آفرینشی پس از آفرینشی (دیگر) در تاریکی‌های سه‌گانه [:مشیمه و رحم و شکم] می‌آفریند. این است خدا، پروردگارتان (که) فرمانروایی (و حکومت مطلق) تنها از اوست. معبودی جز او نیست. پس چگونه و کجا از حق برگردانیده می‌شوید؟

آفرید شما را از یک تن پس قرار داد از آن جُفتش را و فرستاد برای شما از دامها هشت جُفت می‌آفریند شما را در شکمهای مادرانتان آفرینشی پس از آفرینشی در تاریکیهای سه‌گانه این است خدا پروردگار شما وی را است پادشاهی نیست خدائی جز او پس به کجا گردانیده می‌شوید

He created you from one person, then made from it its mate, and brought down livestock for you—eight kinds in pairs. He creates you in the wombs of your mothers, in successive formations, in a triple darkness. Such is Allah, your Lord. His is the kingdom. There is no god but He. So what made you deviate?

تفسیر های آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ «6»

او شما را از يك نفس آفريد، سپس جفتش را از همان نفس قرار داد و براى شما (از خزانه قدرت خود) از چهار پايان هشت زوج (نر و ماده‌ى گوسفند و بز و گاو و شتر) نازل كرد. او شما را در شكم‌هاى مادرانتان و در تاريكى‌هاى سه گانه (گوشت و پوست و خون) آفرينشى پس از آفرينشى (ديگر در مراحل گوناگون) مى‌آفريند. اين است خدايى كه پروردگار شماست، حكومت براى اوست، جز او هيچ معبودى نيست، پس چگونه به بى راهه مى‌رويد؟

نکته ها

مراد از «ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ» در اين جا به دليل آيه‌ى 143 و 144 سوره‌ى انعام كه مى‌فرمايد:

«مِنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ»، «وَ مِنَ الْإِبِلِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ» نر و ماده از چهار نوع حيوان است: گوسفند، بز، شتر و گاو.

مراد از «أَنْزَلَ» نزول مكانى نيست، بلكه نعمتى است كه از مقام برتر به مقام پايين‌تر داده مى‌شود. يا به معناى پذيرايى است، نظير آيه‌ى‌ «نُزُلًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» «1» و يا به جهت آن‌


«1». آل عمران، 198.

جلد 8 – صفحه 145

است كه سرچشمه‌ى حيات حيوانات، آبى است كه از بالا نازل مى‌شود و خزينه‌ى همه‌ى نعمت‌ها بالاست. «إِنْ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» «1» هيچ چيزى نيست مگر آن كه خزينه‌ى آن نزد ماست و ما جز به مقدار معين نازل نمى‌كنيم.

مراد از «ظلمات سه گانه» به گفته‌ى امام حسين عليه السلام در دعاى عرفه، گوشت و پوست و خون است. «ثم اسكنتنى فى ظلمات ثلاث بين لحم و جلد و دم»

پیام ها

1- جنس همه‌ى انسان‌ها، از مرد و زن و از سفيد وسياه، يكى است. «نَفْسٍ واحِدَةٍ»

2- گرچه مرد و زن از نظر جسمى تفاوت‌هايى دارند، امّا روح آنها يكى است.

«نَفْسٍ واحِدَةٍ»

3- زوجيّت نعمتى است علاوه بر خلقت كه خداوند به انسان عطا كرده است.

خَلَقَكُمْ‌ … ثُمَّ جَعَلَ‌ … زَوْجَها

4- انسان براى بقاى نوع، به همسر نيازمند است. خَلَقَكُمْ‌ … ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها

5- شكم و شهوت، نيازهاى اوليه انسان هستند كه خداوند به آنها توجّه نموده است. جَعَلَ مِنْها زَوْجَها وَ أَنْزَلَ‌ … الْأَنْعامِ‌

6- در ميان انواع حيوانات، چهار حيوان (گوسفند، بز، گاو و شتر) نقش ويژه‌اى در خوراك انسان دارند. «ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ»

7- آفرينش انسان در چند مرحله انجام مى‌گيرد. «خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ» (در آيه‌ى 12 و 13 سوره‌ى مؤمنون از اين مراحل به‌ «نُطْفَةً، عَلَقَةً، مُضْغَةً» ياد شده است.)

8- انسان در تاريكى فلج است ولى خداوند در تاريكى‌هاى متراكم فعال است.

«يَخْلُقُكُمْ‌ .. فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ»


«1». حجر، 21.

جلد 8 – صفحه 146

9- نعمت‌هاى زندگى را از خدابدانيم كه او هم خالق است و هم مالك، هم ربّ است و هم معبود. خَلَقَكُمْ‌ … رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)


خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ «6»

خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ: بيافريد شما را اى فرزندان آدم از تنى تنها كه آدم عليه السلام باشد، ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها: پس بيافريد از آن نفس، زن او را، يعنى حوا.

تنبيه: خلق آدم و حوا دو آيتى هستند دال بر وحدانيت و قدرت الهى كه يكى عادت مستمره و ديگر عادت غير مستمره، زيرا معهود نيست كه خلق زن از ضلع مرد، پس آيه دوم اقوى باشد در اكمال قدرت، و لذا آن را به لفظ «ثم» دال بر تراخى تا تنبيه باشد بر مباينت آن از آيه اولى به فضل و مزيت و تراخى در زيادتى كمال قدرت.

وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ‌: و ايجاد نمود براى شما از چهار پايان، ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ‌: هشت صنف را كه زوج يكديگرند، يعنى نر و ماده از شتر و گاو ميش و بز.

نكته: ذكر انزال تنبيه است بر آنكه نشو انعام به نبات، و نمو نبات به آب باران كه سبب آنست از قبيل تسميه مسبب به اسم سبب.

يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ‌: مى‌آفريند شما را در شكمهاى مادران شما، خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ‌: آفريدنى از پس آفريدنى، يعنى نطفه را علقه، علقه را مضغه، مضغه را استخوان، بعد گوشت به آن پوشاند، پس تسويه آن فرمايد بتدريج، فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ‌: در سه تاريكى: ظلمت مشيمه، ظلمت رحم، ظلمت شكم، ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ‌: آنكه خلق اين اشياء كرده و مى‌كند خدائى است كه پروردگار شما است، لَهُ الْمُلْكُ‌: مراور است پادشاهى مطلق بر جميع مخلوقات كه لا زال و لا يزول است، لا إِلهَ إِلَّا هُوَ: نيست معبودى به حق مگر ذات يگانه او كه سزاوار پرستش و ستايش باشد. فَأَنَّى تُصْرَفُونَ‌: پس كجا برگردانيده مى‌شويد از راه حق كه توحيد است و ميل نمائيد به اشراك با وجود ظهور دلايل واضحه و حجج لامعه.

جلد 11 – صفحه 222

تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ «6» إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَ لا يَرْضى‌ لِعِبادِهِ الْكُفْرَ وَ إِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‌ ثُمَّ إِلى‌ رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «7» وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنِيباً إِلَيْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ ما كانَ يَدْعُوا إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلاً إِنَّكَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ «8» أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ «9» قُلْ يا عِبادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ «10»

ترجمه‌

آفريد شما را از يك تن پس آفريد از او زنش را و ايجاد كرد براى شما از چهارپايان هشت جفت مى‌آفريند شما را در شكمهاى مادرانتان آفريدنى بعد از آفريدنى در تاريكيهاى سه گانه اينست خداوند پروردگار شما مر او را است پادشاهى نيست خدائى جز او پس كجا برگردانده ميشويد

اگر نا سپاسى‌


جلد 4 صفحه 485

كنيد پس همانا خدا بى‌نياز است از شما و نمى‌پسندد براى بندگان خود ناسپاسى را و اگر شكر كنيد مى‌پسندد آنرا براى شما و برنميدارد بردارنده بار گرانى بار گران ديگرى را پس بسوى پروردگار شما است بازگشت شما پس خبر ميدهد شما را بآنچه كه ميكرديد همانا او دانا است بآنچه در سينه‌ها است‌

و چون برسد بانسان بدحالى و گزندى ميخواند پروردگارش را بازگشت كنان بسوى او پس چون ببخشد باو نعمتى از خود فراموش ميكند آنچه را كه بود ميخواند براى دفع آن از پيش و قرار ميدهد براى خدا همتايانى تا گمراه كند از راه او بگو برخوردار باش بكفر خود اندكى همانا تو از اهل آتشى‌

آيا كسيكه او عبادت كننده است در اوقات شب سجده‌كنان و ايستاده بيم دارد از سراى آخرت و اميد دارد رحمت پروردگار خود را بگو آيا يكسانند آنانكه ميدانند و آنها كه نميدانند جز اين نيست كه پند ميگيرند خردمندان‌

بگو اى بندگان من كه گرويديد بترسيد از پروردگارتان براى آنانكه نيكى كردند در اين جهان نيكى است و زمين خدا وسيع است جز اين نيست كه تمام داده ميشود به صبر كنندگان پاداششان بيشمار.

تفسير

خداوند منّان در مقام بيان قدرت و نعمت خود ميفرمايد كه خلق فرمود شما را از يكنفر كه حضرت آدم ابو البشر باشد پس آفريد از فاضل طينت او جفتش حوّاء را كه شرح آن مفصّلا در اوّل سوره نساء گذشت و نيز خلق فرمود براى شما از شتر و گاو و گوسفند و بز هشت جفت چنانچه در احتجاج از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد از انزال خدا در اين آيه خلق او است آنها را و اين براى آنستكه فيض از عالم غيب نازل و بعالم شهود ميرسد و باران از آسمان ميآيد و گياه ميرويد و حيوان از آن متولد ميشود و لفظ ثمّ بمناسبت تراخى خلق حوا است از خلق آدم عليه السّلام كه مستفاد از كلام است نه خلق بنى آدم و مراد از جفت نر و ماده هر يك از اين چهار نوع حيوان است باعتبار دو صنف اهلى و وحشى از گاو و گوسفند و بز و دو صنف عراب و بختى از شتر يا مراد هر يك از نر و ماده آن چهار نوع است باعتبار آنكه هر يك جفت ديگر است يا مراد صنف است چون نر و ماده هر حيوانى دو صنف از آن حيوانند و در هر حال مراد همان هشت جفت‌


جلد 4 صفحه 486

مذكور در سوره انعام است كه بعضى از اخبار دالّه بر معناى اوّل آنجا گذشت و خداوند خلق مى‌فرمايد شما را در شكمهاى مادرانتان خلقى بعد از خلقى از نطفه و علقه و مضغه و استخوانهاى برهنه از گوشت و پوشيده شده بآن و خلق آخر كه آن انسان كامل است و اشرف مخلوقات كه اگر خود را بمقام لايق خويش برساند از ملك برتر شود و اين مراتب را در سه تاريكى سير مينمايد كه تاريكى شكم و تاريكى رحم و تاريكى مشيمه باشد چنانچه در مجمع از امام باقر عليه السّلام و در توحيد از امام صادق عليه السّلام و قمّى ره نقل نموده و مشيمه پوستى است كه در رحم روى بچه كشيده شده اين چنين قادر مقتدرى خداوند و پروردگار شما است و مالكيّت ملك وجود اختصاص باو دارد و سلطنت حقّه حقيقيّه از آن او است و معبود بحقّى جز او نيست و با اينهمه جهات استحقاق براى پرستش و ستايش چگونه از او منصرف ميشويد و بپرستش جماداتيكه بهيچ وجه لياقت ندارند مى‌پردازيد و اگر جمله كائنات كافر گردند بر دامن كبرياش ننشيند گرد چون او بى‌نياز از مردم و عبادت آنها و مأمون از معصيتشان است ولى راضى بكفر آنها نيست چون ميداند براى آنها ضرر دارد خداوند بندگان خود را دوست دارد و از پدر و مادر مهربان بآنها مهربانتر است و ارحم الرّاحمين است چگونه راضى ميشود بندگانش در دنيا بمضارّ كفر گرفتار و در آخرت به تبعات آن دچار شوند و اگر شكرگزارى نمايند از نعم بى‌پايان او باطاعت و ترك معصيت مى‌پسندد آن شكرگزارى را از آنها و خشنود ميشود بآن چون سعادت دنيا و آخرت آنها در آن است بيشتر از پدر مهربانى كه راضى و خشنود ميشود از پسرى كه تحصيل ميكند موجبات ترقّى و تعالى و خوشبختى خود را و قمّى ره فرموده مراد از كفر در اينجا كفران نعمت است و در محاسن نقل نموده كه كفر اينجا خلاف مذهب حقّ و شكر ولايت و معرفت است و هيچ كس بار گران ديگرى را بدوش نميگيرد يعنى هر كس كه گناهى بر گردن دارد ضررش بخودش ميرسد نه بغير و بازگشت همه در قيامت بحكم خدا است پس آگاه ميكند آنها را از اعمال خوب و بدشان بمحاسبه و مجازات حتى نيّتهاى قلبى و ارادات باطنى بندگان را كه بارز نشده و در كمون سينه آنها مانده است خدا ميداند و با آنها حساب ميكند اگرچه بر آنها عقاب نفرمايد و تحقيق اينمعنى در ذيل آيه‌


جلد 4 صفحه 487

شريفه‌ إِنْ تُبْدُوا ما فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ‌ گذشت و چون در كمون ذات هر كس اعتراف بتوحيد حقّ وجود دارد نهايت آنكه هوى و هوس نفسانى و تمايلات شهوانى منصرف مينمايد شخص را از عمل بمقتضاى آن وقتى كه بانسان گزند و ضرر و بلا و محنتى برسد قهرا متوجه بخدا ميشود و تضرّع و زارى ميكند و رفع آن بلا را از او ميخواهد و چون تفضّل و احسان الهى شامل حال او گشت و متنعّم بنعمت حق شد فراموش ميكند آن گرفتارى خود را كه براى رفع آن متوسل بعنايت الهى شده بود يا آن دعا و تضرّع و زارى خود را كه بدرگاه خدا ميكرد پيش از رفع بلا و قرار ميدهد براى خداوند امثال و اقرانى در عبادت و اطاعت از بت‌ها و بندگان خدا تا در نتيجه گمراه شود و گمراه كند خلقى را از راه خدا پرستى و اين بسيار صفت بدى است چون انسان بايد در هيچ حال احوال سابقه خود را فراموش نكند و اگر از كسى در وقت گرفتارى باو خيرى رسيد در زمان وسعت در نظر داشته باشد و اگر بتواند تلافى كند و بايد بچنين شخصى گفت چند روزى از اين ناشكرى خود و كفران نعمت الهى در دنيا بهره‌بردارى كن كه بالاخره تو از اهل آتش جهنمى و بايد بسوزى در آن و آيا چنين شخصى خوبست يا كسيكه در ساعاتى از شب مشغول بنماز و قنوت و سجود و قيام در پيشگاه الهى است از ترس عذاب قيامت و اميد برحمت خدا كه بهترين حالات اهل ايمان است چنانچه در علل از امام باقر عليه السّلام در اين آيه نقل شده كه مراد نماز شب است و آيا كسانيكه داراى ايمان و اعتقاد بصدق وعده حق ميباشند مساوى هستند در فضيلت و شرافت و سعادت دنيا و آخرت با كسانيكه متزلزل و شاك و جاهل و غافلند و در روايات ائمه اطهار قانت در آناء ليل بامير المؤمنين عليه السّلام و متمتّع بكفر خود قليلا بمخالف او و كسيكه نسبت سحر به پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله ميداد و متضرّر ميشد و توبه ميكرد و فراموش مينمود و شكّاك بود تأويل شده است و الّذين يعلمون را بخودشان و الّذين لا يعلمون را بدشمنانشان و اولو الالباب را بشيعيانشان تفسير فرموده‌اند و معلوم است كه تذكّر و اتّعاظ باين مواعظ و نصايح مخصوص باهل ايمان و عقول صافيه از كدورات است و در اينجا از امام حسن مجتبى عليه السّلام نقل شده و نيز قمى ره فرموده كه مراد از اولو الالباب‌


جلد 4 صفحه 488

اولو العقول است و در خاتمه خداوند به پيغمبر خود دستور فرموده كه اهل ايمان را امر بتقوى و اطاعت خدا فرمايد و نويد دهد ايشان را بآنكه كسيكه در دنيا خوبى كند خواه در باره خود بعبادت و اطاعت خدا و خواه در باره غير بدستگيرى و اعانت خداوند باو در دنيا و آخرت جزاى خير عنايت خواهد فرمود و جزاى خير در دنيا از قبيل صحّت و عافيت و امنيّت و اطمينان قلب بمواعيد الهيه است و براى جزاى دنيوى كه عطا فرموده از اجر اخروى او كاسته نخواهد شد و اگر در بلدى نتواند بوظائف دينى خود قيام نمايد و مهاجرت كند از آن بلد خداوند كفالت امور او را خواهد نمود و چون او كار خوبى كرده خدا هم جزاى خوب در دنيا و آخرت باو خواهد داد و چون او صبر نموده بر اطاعت خدا و مشقت هجرت از وطن و توقف در غربت خداوند باو بقدرى اجر ميدهد كه كسى از عهده حساب آن نمى‌تواند بيرون آيد و عياشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فرمود كه وقتى منتشر شود و منصوب گردد ديوانها و ميزانهاى اعمال منتشر نشود و منصوب نگردد براى اهل بلا ديوان و ميزانى و اين آيه را تلاوت نمود و در كافى از آن حضرت بدخول اهل صبر در بهشت بدون حساب تفسير شده است و كلمه يرضه در اصل يرضاه بوده است و الف در جواب شرط بجزمى ساقط شده است و باشباع ضمّه و سكون‌ها نيز قرائت نموده‌اند و ليضلّ عن سبيله بفتح يا نيز قرائت شده و در هر حال لام براى بيان عاقبت است نه تعليل و تخويل اعطاء تفضلى است كه از باب استحقاق نباشد و ظاهرا مراد از نسيان منظور نداشتن باشد نه فراموشى واقعى و اللّه اعلم‌

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


خَلَقَكُم‌ مِن‌ نَفس‌ٍ واحِدَةٍ ثُم‌َّ جَعَل‌َ مِنها زَوجَها وَ أَنزَل‌َ لَكُم‌ مِن‌َ الأَنعام‌ِ ثَمانِيَةَ أَزواج‌ٍ يَخلُقُكُم‌ فِي‌ بُطُون‌ِ أُمَّهاتِكُم‌ خَلقاً مِن‌ بَعدِ خَلق‌ٍ فِي‌ ظُلُمات‌ٍ ثَلاث‌ٍ ذلِكُم‌ُ اللّه‌ُ رَبُّكُم‌ لَه‌ُ المُلك‌ُ لا إِله‌َ إِلاّ هُوَ فَأَنّي‌ تُصرَفُون‌َ «6»

خلق‌ فرمود ‌شما‌ افراد بشر ‌را‌ ‌از‌ يك‌ نفس‌ واحده‌ حضرت‌ آدم‌ ابو البشر ‌پس‌ جعل‌ فرمود ‌از‌ نفس‌ واحده‌ زوج‌ ‌او‌ ‌را‌ حوا ام‌ البشر و نازل‌ فرمود ‌از‌ ‌براي‌ ‌شما‌ هشت‌ نوع‌ ‌از‌ انعام‌ جفت‌ جفت‌ و خلق‌ ميفرمايد ‌شما‌ ‌را‌ ‌در‌ شكم‌ مادرهاي‌ ‌شما‌ خلق‌ ‌بعد‌ ‌از‌ خلق‌ ‌در‌ سه‌ ظلمت‌ و تاريكي‌ اينست‌ ‌شما‌ ‌را‌ اللّه‌ پروردگار ‌شما‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌او‌ ‌است‌ ملك‌ عالم‌ نيست‌ الهي‌ مگر ‌او‌ ‌پس‌ بكجا صرف‌ ميكنيد.

خَلَقَكُم‌ خطاب‌ بجميع‌ افراد بشر ‌است‌ ‌از‌ زمان‌ آدم‌ ‌الي‌ يوم القيمه‌.

جلد 15 – صفحه 286

مِن‌ نَفس‌ٍ واحِدَةٍ همان‌ زمان‌ ‌که‌ خطاب‌ شد بملائكه‌ ‌که‌ إِنِّي‌ جاعِل‌ٌ فِي‌ الأَرض‌ِ خَلِيفَةً و اسكلت‌ آدم‌ ‌را‌ ‌از‌ گل‌ ورزيده‌ تمام‌ كرد و روح‌ ‌در‌ ‌او‌ دميده‌ شد.

ثُم‌َّ جَعَل‌َ مِنها زَوجَها ‌از‌ بقيه گل‌ آدم‌ حوا ‌را‌ خلق‌ فرمود.

وَ أَنزَل‌َ لَكُم‌ مِن‌َ الأَنعام‌ِ ثَمانِيَةَ أَزواج‌ٍ ‌که‌ ‌در‌ سوره انعام‌ ميفرمايد ثَمانِيَةَ أَزواج‌ٍ مِن‌َ الضَّأن‌ِ اثنَين‌ِ وَ مِن‌َ المَعزِ اثنَين‌ِ‌-‌ ‌الي‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌‌-‌ وَ مِن‌َ الإِبِل‌ِ اثنَين‌ِ وَ مِن‌َ البَقَرِ اثنَين‌ِ‌-‌ الايه‌ آيه 144 و 145 و معني‌ ‌اينکه‌ نيست‌ ‌که‌ هشت‌ جفت‌ آفريد ‌که‌ 16 فرد ‌باشد‌ بلكه‌ هشت‌ فرد آفريد ‌که‌ ‌هر‌ دو فرد جفت‌ يكديگر بودند نر و ماده‌ و انزال‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ بمعني‌ خلق‌ ‌آنها‌ ‌است‌ و احداث‌ و ايجاد ‌آنها‌ ‌از‌ همين‌ آب‌ و خاك‌ چنانچه‌ ميفرمايد يا بَنِي‌ آدَم‌َ قَد أَنزَلنا عَلَيكُم‌ لِباساً يُوارِي‌ سَوآتِكُم‌ وَ رِيشاً اعراف‌ آيه 25 ‌با‌ اينكه‌ لباس‌ ‌از‌ قطن‌ و پشم‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌از‌ همين‌ آب‌ و خاك‌ بوجود آمده‌ ‌بود‌ و تعبير بانزال‌ شايد تقدير ‌در‌ عالم‌ بالا ‌شده‌ ‌ يا ‌ بتوسط باران‌ ‌از‌ زمين‌ روئيده‌ ‌شده‌ چنانچه‌ ميفرمايد وَ فِي‌ السَّماءِ رِزقُكُم‌ وَ ما تُوعَدُون‌َ و الذاريات‌ آيه 22.

(سؤال‌) بقيه حيوانات‌ مثل‌ حمار بغل‌ اسب‌ حيوانات‌ وحشي‌ مثل‌ غزال‌ و طيور اينها ‌هم‌ ‌براي‌ منافع‌ بشر خلق‌ شده‌اند چه‌ خصوصيتي‌ ‌اينکه‌ انعام‌ ثمانيه‌ دارند!

(جواب‌) اينكه‌ جعل‌ اينها ‌براي‌ اكل‌ و رزق‌ ‌شده‌ ولي‌ ‌آنها‌ و ‌لو‌ مأكول‌ اللحم‌ باشند غرض‌ اولي‌ ‌براي‌ فوائد ديگريست‌.

يَخلُقُكُم‌ فِي‌ بُطُون‌ِ أُمَّهاتِكُم‌ ‌از‌ ‌آن‌ وقتي‌ ‌که‌ نطفه مرد ‌با‌ نطفه زن‌ ‌در‌ رحم‌ منعقد ميشود ‌که‌ ميفرمايد إِنّا خَلَقنَا الإِنسان‌َ مِن‌ نُطفَةٍ أَمشاج‌ٍ دهر آيه 2.

خَلقاً مِن‌ بَعدِ خَلق‌ٍ ‌که‌ ميفرمايد وَ لَقَد خَلَقنَا الإِنسان‌َ مِن‌ سُلالَةٍ مِن‌ طِين‌ٍ ثُم‌َّ جَعَلناه‌ُ نُطفَةً فِي‌ قَرارٍ مَكِين‌ٍ ثُم‌َّ خَلَقنَا النُّطفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقنَا العَلَقَةَ مُضغَةً فَخَلَقنَا. المُضغَةَ عِظاماً فَكَسَونَا العِظام‌َ لَحماً ثُم‌َّ أَنشَأناه‌ُ خَلقاً آخَرَ فَتَبارَك‌َ اللّه‌ُ أَحسَن‌ُ‌-‌

جلد 15 – صفحه 287

الخالِقِين‌َ مؤمنون‌ آيه 12 و 13 و 14.

فِي‌ ظُلُمات‌ٍ ثَلاث‌ٍ ظلمة بطن‌ و رحم‌ و مشيمة اشاره‌ ‌به‌ اينكه‌ احدي‌ قدرت‌ ندارد خداوند ‌در‌ ‌اينکه‌ ظلمات‌ چه‌ تصرفاتي‌ دارد.

ذلِكُم‌ُ اللّه‌ُ رَبُّكُم‌ ‌که‌ چه‌ نحو تربيت‌ ميكند و چه‌ تبديلاتي‌ دارد.

لَه‌ُ المُلك‌ُ ملكوت‌ السموات‌ و الارض‌ قُل‌ مَن‌ بِيَدِه‌ِ مَلَكُوت‌ُ كُل‌ِّ شَي‌ءٍ‌-‌ مؤمنون‌ آيه 90 فَسُبحان‌َ الَّذِي‌ بِيَدِه‌ِ مَلَكُوت‌ُ كُل‌ِّ شَي‌ءٍ يس‌ آيه 83.

لا إِله‌َ إِلّا هُوَ معني‌ واضح‌ ‌است‌.

فَأَنّي‌ تُصرَفُون‌َ ‌پس‌ بكجا ميرويد و برميگرديد ‌از‌ حق‌ بباطل‌ ‌از‌ توحيد بشرك‌ ‌از‌ اسلام‌ بكفر ‌از‌ ايمان‌ بضلالت‌ ‌از‌ اطاعت‌ بمعصيت‌.

ترسم‌ نرسي‌ بكعبه‌ اي‌ اعرابي‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 6)- همه شما را از نفس واحدی آفرید: باز در اینجا سخن از آیات عظمت آفرینش خداوند و بیان قسمت دیگری از نعمتهای گوناگون او در مورد انسانهاست.

نخست از آفرینش انسان سخن می‌گوید، می‌فرماید: «او شما را از یک نفس آفرید، و همسرش را از (باقیمانده گل) او خلق کرد» (خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها).

آفرینش همه انسانها از «نفس واحد» اشاره به مسأله آفرینش آدم جد نخستین ماست، که این همه افراد بشر با تنوع خلقت، و خلق و خوی متفاوت، و استعدادها و ذوقهای مختلف، همه به یک ریشه باز می‌گردد که آن «آدم» است.

تعبیر به «ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها» در واقع اشاره به این است که خدا آدم را آفرید سپس همسرش را از باقیمانده گل او خلق کرد.

لازم به یادآوری است که آفرینش همسر آدم از اجزای وجود خود آدم نبوده بلکه از باقیمانده گل او صورت گرفته است، چنانکه در روایات اسلامی به آن تصریح شده.

بعد از آن به مسأله آفرینش چهار پایان که از وسائل مهم زندگی انسانهاست- از یک سو برای تغذیه خود از شیر و گوشت آنها استفاده می‌کنند، و از سوی دیگر از پوست و پشم آنها لباس و انواع وسائل زندگی می‌سازند، و از سوی سوم به عنوان مرکب و وسیله حمل و نقل از آنها بهره می‌گیرند- اشاره کرده، می‌فرماید: «و برای

ج4، ص211

شما هشت زوج از چهار پایان ایجاد کرد» (وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِیَةَ أَزْواجٍ).

منظور از «هشت زوج» گوسفند و بز نر و ماده، شتر و گاو نر و ماده است.

سپس به حلقه دیگری از حلقه‌های آفرینش پروردگار که تطورات خلقت جنین بوده باشد پرداخته، می‌گوید: «او شما را در شکم مادرانتان آفرینشی بعد از آفرینش دیگر در میان تاریکیهای سه گانه می‌بخشد» (یَخْلُقُکُمْ فِی بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ).

ظلمتهای سه گانه اشاره به ظلمت شکم مادر، و ظلمت رحم، و مشیمه (کیسه مخصوصی که جنین در آن قرار گرفته است) می‌باشد که در حقیقت سه پرده ضخیم است که بر روی جنین کشیده شده.

سید الشهدا، امام حسین علیه السّلام در دعای معروف «عرفه» به هنگام برشمردن نعمت و قدرت خداوند به پیشگاه او چنین عرض می‌کند: «آغاز آفرینش مرا از قطرات ناچیز منی قرار دادی، سپس مرا در ظلمتهای سه گانه، در میان گوشت و پوست و خون ساکن نمودی، آفرینش مرا آشکار نساختی، و در آن مخفیگاه به تطورات خلقتم ادامه دادی، و هیچیک از امور حیاتی مرا به من واگذار نکردی، سپس مرا به دنیا کامل و سالم منتقل ساختی».

در پایان آیه و بعد از ذکر حلقه‌های سه گانه توحیدی پیرامون خلقت انسان، و چهارپایان، و تطورات جنین، می‌گوید: «این است خداوند، پروردگار شما که حکومت (عالم هستی) از آن اوست، هیچ معبودی جز او نیست پس چگونه از راه حق منحرف می‌شوید»؟! (ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لَهُ الْمُلْکُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّی تُصْرَفُونَ).

گوئی انسان را بعد از مشاهده این آثار بزرگ توحیدی به مقام شهود ذات پروردگار رسانده، سپس به ذات مقدسش اشاره کرده، می‌گوید: «این است خداوند و معبود و پروردگار شما»

با صد هزار جلوه برون آمدی که من با صد هزار دیده تماشا کنم تو را

نکته های آیه

۱ – خداوند، انسان ها را از یک تن (آدم(ع)) آفرید. (خلقکم من نفس وحدة) مفسران بر این دیدگاه اند که مقصود از «نفس واحدة» آدم ابوالبشر است.

۲ – همه انسان ها، از نظر ریشه خلقت و نیز در حقیقت انسانى – بى هیچ امتیاز و تبعیضى – مشترک و برابراند. (خلقکم من نفس وحدة) یادآورى خداوند به این که همه انسان ها از یک نفس آفریده شده اند، مى تواند به منظور بیان حقیقت یاد شده باشد.

۳ – حوا، از جنس آدم(ع) و برابر با او، در اصل خلقت و در حقیقت و ویژگى هاى انسانى (خلقکم من نفس وحدة ثمّ جعل منها زوجها) بیشتر مفسران بر این عقیده اند که مضمون آیه شریفه مانند مضمون آیه «و اللّه جعل لکم من أنفسکم أزواجاً و جعل لکم من أزواجکم بنین و حفدة…»، (نحل (۱۶) آیه ۷۲) است. مقصود از آن بیان آفرینش نوع انسان و چگونگى پیدایش نسل آدمى و تکثیر نوع بشر است; نه این که حوا از یک تن به نام آدم پدید آمده باشد و در نتیجه همه انسان ها از یک تن به وجود آمده باشند.

۴ – زنان چونان مردان، بى هیچ امتیاز و تبعیضى، داراى نفس و حقیقت واحد انسانى اند. (خلقکم من نفس وحدة ثمّ جعل منها زوجها)

۵ – آفرینش حوا، پس از آدم بود. (خلقکم من نفس وحدة ثمّ جعل منها زوجها) برداشت بالا بر اساس این دیدگاه است که «ثمّ» بر تراخى زمانى، دلالت کند.

۶ – قرار دادن همسرانى از جنس خودِ انسان ها، جلوه قدرت خدا و از نعمت هاى الهى (خلقکم من نفس وحدة ثمّ جعل منها زوجها)

۷ – آفرینش انعام (شتر، گاو، گوسفند و بز) به صورت نر و ماده، جلوه قدرت خدا و از نعمت هاى الهى (و أنزل لکم من الأنعم ثمنیة أزوج) «أنعام» در اصل به شتر، گاو و گوسفند گفته مى شود و گاهى شامل بز هم مى شود; چنان که در این آیه چنین است. «أزواج» به معناى انواع و صنف ها است و اطلاق هشت صنف بر چهار نوع از حیوان، به اعتبار نر و ماده بودن هر یک از آنها است.

۸ – بهره مندى انسان ها، فلسفه آفرینش دام ها (شتر، گاو، گوسفند و بز) (و أنزل لکم من الأنعم)

۹ – دام ها(شتر، گاو، گوسفند و بز) داراى اهمیت و نقش ویژه در تغذیه و بهره ورى انسان ها (و أنزل لکم من الأنعم ثمنیة أزوج) از اختصاص به ذکر یافتن دام ها از میان دیگر حیوانات و نعمت هاى خدادادى، به وقت سخن گفتن از آفرینش انسان ها، مى توان برداشت یاد شده را به دست آورد.

۱۰ – تطور و تکامل تدریجى انسان در تاریکى شکم مادر (یخلقکم فى بطون أُمّهتکم خلقًا من بعد خلق) جمله «خلقاً من بعد خلق» (آفرینشى پس از آفرینش)، به تطور و تکامل تدریجى نطفه در رحم مادران اشاره دارد.

۱۱ – جنین، پوشیده از سه ظلمت (بچه دان، رحم و شکم) (یخلقکم فى بطون أُمّهتکم … فى ظلمت ثلث) مفسران یادآور شدند که مقصود از «ظلمات ثلاث» ظلمت هاى بچه دان، رحم و شکم مادران است و روایت امام باقر(ع) مؤید همین برداشت است (مجمع البیان، ذیل آیه و نورالثقلین، ج ۴، ص ۴۷۷، ح ۱۱).

۱۲ – بقاى نسل انسان از طریق زوجیت و همسردارى، نشانه قدرت خدا و از نعمت هاى الهى (خلقکم من نفس وحدة ثمّ جعل منها زوجها … یخلقکم فى بطون أُمّهتکم خلقًا من بعد خلق فى ظلمت ثلث)

۱۳ – شکم مادران، بستر مناسب رشد جنین و تکامل نطفه انسان. (یخلقکم فى بطون أُمّهتکم خلقًا من بعد خلق فى ظلمت ثلث) تصریح به آفرینش انسان در شکم مادران، مى تواند گویاى مطلب بالا باشد.

۱۴ – تأثیر تاریکى شکم مادران، در رشد جنین و نطفه انسان (یخلقکم فى بطون أمّهتکم … فى ظلمت ثلث) تعبیر ظلمات از بچه دان، رحم و شکم، مى تواند بیانگر حقیقت یاد شده باشد.

۱۵ – عوامل طبیعى، مجراى اراده خداوند در آفرینش (یخلقکم فى بطون أُمّهتکم … فى ظلمت ثلث)

۱۶ – آفریدن جهان هستى (آسمان، زمین، انسان و…)، از اوصاف و نشانه هاى خداى حقیقى (اللّه) (خلق السموت و الأرض … خلقکم من نفس وحدة … ذلکم اللّه) «ذلکم» اشاره به کسى است که اشیاى ذکر شده را آفریده و صاحب اوصاف خلق و جعل است.

۱۷ – ربوبیت، از اوصاف خداى حقیقى (اللّه) است. (اللّه ربّکم) «ربّکم» صفت براى «اللّه» است.

۱۸ – آفرینش جهان (آسمان، زمین، خورشید، ماه و انسان) جلوه ربوبیت خدا است. (خلق السموت و الأرض … خلقکم من نفس وحدة … ذلکم اللّه ربّکم)

۱۹ – فرمانروایى مطلق جهان، مخصوص خداوند است. (اللّه ربّکم له الملک) تقدم خبر (له) بر مبتدا (ملک) دلالت بر حصر مى کند.

۲۰ – آفرینش آسمان ها، زمین، خورشید، ماه و انسان، جلوه فرمانروایى مطلق خدا بر جهان هستى است. (خلق السموت و الأرض … له الملک)

۲۱ – تمامى معبودها – جز اللّه – معبودهایى ساختگى و دروغین (لا إله إلاّ هو)

۲۲ – اللّه، معبود حقیقى است. (اللّه ربّکم له الملک لا إله إلاّ هو)

۲۳ – آفرینش جهان (آسمان، زمین و انسان)، دلیل یکتایى خدا و پوچى معبودهاى دیگر (خلق السموت و الأرض … خلقکم من نفس وحدة … لا إله إلاّ هو) برداشت بالا مبتنى براین دیدگاه است که جمله «لا إله إلاّ هو» – که پس از بحث از خلقت جهان آمده است – به منزله نتیجه و جمع بندى آن بحث باشد.

۲۴ – عبادت، تنها شایسته خداى مالک جهان است. (خلق السموت و الأرض … خلقکم من نفس وحدة … له الملک لا إله إلاّ هو) برداشت یاد شده بر این اساس مبتنى است که جمله «لا إله إلاّ هو» بیان قصر در جمله «له الملک» باشد.

۲۵ – با وجود نشانه هاى مشهود و بى شمار توحید ربوبى و یگانگى خدا در عالم، انکار آن و روى آوردن به شرک، امرى شگفت آور است. (فأنّى تصرفون) استفهام«أنّى» در آیه شریفه براى تعجب است.

تفسیر روایی اهل بیت درباره آیه

۱ -۱
(زمر/ ۶)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- {فِی اِحتِجَاجِهِ (علیه السلام) مَعَ بَعْضِ الزَّنَادِقَهًْ} وَ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عزّوجلّ مَا یَکُونُ تَأْوِیلُهُ عَلَی غَیْرِ تَنْزِیلِهِ وَ لَا یُشْبِهُ تَأْوِیلُهُ کَلَامَ الْبَشَرِ وَ لَا فِعْلَ الْبَشَرِ وَ سَأُنَبِّئُکَ بِمِثَالٍ لِذَلِکَ تَکْتَفِی بِهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ هُوَ حِکَایَهًُْ اللَّهِ عزّوجلّ عَنْ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) حَیْثُ قَالَ إِنِّی ذاهِبٌ إِلی رَبِّی فَذَهَابُهُ إِلَی رَبِّهِ تَوَجُّهُهُ إِلَیْهِ فِی عِبَادَتِهِ وَ اجْتِهَادِهِ أَ لَا تَرَی أَنَّ تَأْوِیلَهُ غَیْرُ تَنْزِیلِهِ وَ قَالَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِیَةَ أَزْواجٍ وَ قَالَ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ فَإِنْزَالُهُ ذَلِکَ خَلْقُهُ إِیَّاه.

امام علی (علیه السلام)- [در احتجاجات ایشان با برخی زنادقه آمده است:] در کتاب خداوند عزّوجلّ، آیاتی است که تأویلش (وقوعش) برطبق چیزی غیر از نزولش می‌باشد و تأویل آن، شبیه سخن و کار بشر نیست و برای تو از این موارد، یک نمونه را ذکر می‌کنم اگر خدا بخواهد، به آن اکتفا می‌کنی. و آن مورد آیه‌ای است که خداوند از زبان ابراهیم (علیه السلام) نقل کرده که فرمود: من به‌سوی پروردگارم می‌روم او مرا هدایت خواهد کرد. (صافات/۹۹) منظور از رفتن به‌سوی خدا، توجّه‌کردن به او در عبادت و تلاش است. آیا نمی‌بینی که تأویل (وقوع و واقعیّت) آن (آیه) غیر از نزول آن است؟! و فرمود: و آهن را نازل کردیم که در آن قوّت شدیدی است. (حدید/۲۵) که منظور از نازل‌کردن، همان آفریدن است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۱۸۰

 بحارالأنوار، ج۹۰، ص۱۱۴/ الاحتجاج، ج۱، ص۲۵۰/ نورالثقلین/ البرهان


۱ -۲
(زمر/ ۶)

الصّادق (علیه السلام)- صَنَعَهَا فِی مِائَهًِْ سَنَهًٍْ ثُمَّ أَمَرَهُ أَنْ یَحْمِلَ فِیهَا مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ الْأَزْوَاجَ الثَّمَانِیَهًَْ الَّتِی خَرَجَ بِهَا آدَمُ (علیه السلام) مِنَ الْجَنَّهًِْ لِیَکُونَ مَعِیشَهًًْ لِعَقِبِ نُوحٍ (علیه السلام) فِی الْأَرْضِ کَمَا عَاشَ عَقِبُ آدَمَ (علیه السلام) فَإِنَّ الْأَرْضَ تَغْرَقُ وَ مَا فِیهَا إِلَّا مَا کَانَ مَعَهُ فِی السَّفِینَهًِْ قَالَ فَحَمَلَ نُوحٌ (علیه السلام) فِی السَّفِینَهًِْ الْأَزْوَاجَ الثَّمَانِیَهًَْ الَّتِی قَالَ اللَّهُ وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِیَةَ أَزْواجٍ.

امام صادق (علیه السلام)- نوح (علیه السلام) کشتی را در مدّت یکصد سال ساخت، سپس خداوند متعال به او فرمان داد تا از هشت جفت حیوان حلال گوشتی که آدم (علیه السلام) از بهشت بیرون آورده بود، از هر نوع دو جفت سوار بر کشتی کند تا رزق فرزندان نوح (علیه السلام) در زمین از آن‌ها فراهم شود، همان‌گونه که برای فرزندان آدم (علیه السلام) فراهم شده بود؛ چرا که زمین و هرچه بر آن بود، به جز آنچه همراه نوح (علیه السلام) در کشتی بود، غرق می‌شد. پس نوح (علیه السلام) از آن هشت جفتی که خداوند فرمود، سوار بر کشتی کرد. و خداوند فرمود: وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِیَةَ أَزْواجٍ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۱۸۲

 بحارالأنوار، ج۱۱، ص۳۳۵/ العیاشی، ج۲، ص۱۴۷/ قصص الأنبیاءللجزایری، ص۷۹/ البرهان


او شما را در شکم مادرانتان آفرینشی بعد از آفرینش دیگر، در میان تاریکی‌های سه گانه، می‌بخشد


۲ -۱
(زمر/ ۶)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه)- یَخْلُقُکُمْ فِی بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ قَالَ الظُّلُمَاتُ الثَّلَاث الْبَطْنُ وَ الرَّحِمُ وَ الْمَشِیمَهًُْ ذلِکُمُ اللهُ رَبُّکُمْ لَهُ الْمُلْکُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّی تُصْرَفُونَ.

علیّ‌بن‌ابراهیم ( یَخْلُقُکُمْ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ خَلْقًا مِن بَعْدِ خَلْقٍ فِی ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ، تاریکی‌های سه‌گانه عبارتند از: شکم و رحم و مشیمه (بچّه‌دان). ذلِکُمُ اللهُ رَبُّکُمْ لَهُ المُلْکُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّی تُصْرَفُونَ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۱۸۲

 القمی، ج۲، ص۴۵/ بحارالأنوار، ج۵۷، ص۳۶۶/ البرهان


۲ -۲
(زمر/ ۶)

الباقر (علیه السلام)- فِی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ ظُلْمَهًُْ الْبَطْنِ وَ الرَّحِمِ وَ الْمَشِیمَهًِْ أوْ الصُّلْبِ وَ الرَّحِمِ وَ الْبَطْنِ.

امام باقر (علیه السلام)- فِی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ یعنی تاریکی شکم و رحم و غلاف مشیمه، یا پشت پدر و رحم مادر و شکم.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۱۸۲

 بحارالأنوار، ج۵۷، ص۳۲۴/ النورالثقلین/ البرهان


۲ -۳
(زمر/ ۶)

الحسین (علیه السلام)- ابْتَدَأْتَنِی بِنِعْمَتِکَ قَبْلَ أَنْ أَکُونَ شَیْئاً مَذْکُوراً وَ خَلَقْتَنِی مِنَ التُّرَابِ ثُمَّ أَسْکَنْتَنِی الْأَصْلَابَ أَمْناً لِرَیْبِ الْمَنُونِ وَ اخْتِلَافِ الدُّهُورِ فَلَمْ أَزَلْ ظَاعِناً مِنْ صُلْبٍ إِلَی رَحِمٍ فِی تَقَادُمِ الْأَیَّامِ الْمَاضِیَهًِْ وَ الْقُرُونِ الْخَالِیَهًِْ لَمْ تُخْرِجْنِی لِرَأْفَتِکَ بِی وَ لُطْفِکَ لِی وَ إِحْسَانِکَ إِلَیَّ فِی دَوْلَهًِْ أَیَّامِ الْکَفَرَهًِْ الَّذِینَ نَقَضُوا عَهْدَکَ وَ کَذَّبُوا رُسُلَکَ لَکِنَّکَ أَخْرَجْتَنِی رَأْفَهًًْ مِنْکَ وَ تَحَنُّناً عَلَیَّ لِلَّذِی سَبَقَ لِی مِنَ الْهُدَی الَّذِی یَسَّرْتَنِی وَ فِیهِ أَنْشَأْتَنِی وَ مِنْ قَبْلِ ذَلِکَ رَؤُفْتَ بِی بِجَمِیلِ صُنْعِکَ وَ سَوَابِغِ نِعْمَتِکَ فَابْتَدَعْتَ خَلْقِی مِنْ مَنِیٍّ یُمْنی ثُمَّ أَسْکَنْتَنِی فِی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ بَیْنَ لَحْمٍ وَ جِلْدٍ وَ دَم.

امام حسین (علیه السلام)- [خداوندا!] با لطف و نعمت خود شروع به آفرینش من کردی پیش از اینکه نامی و نشانی داشته باشم، مرا از خاک آفریدی و آسوده از مرگ‌ومیر در پشت پدرها جا دادی و پیوسته در روزگاران گذشته از صلبی به رحمی کوچیدم، از مهر و لطف و احسانت به من، مرا در دولت کافران که عهد تو را شکستند و رسولانت را دروغ شمردند بیرون نیاوردی، و از مهربانی و لطفت نسبت به من، مرا در دوران هدایتی که آماده کردی بدنیا آوردی، و پیش از آن نیز با من خوب کردی و نعمت دادی و مرا از منی ریخته خلق کردی و مرا در تاریکی‌های سه‌گانه میان گوشت و پوست و خون قرار دادی.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۱۸۲

 بحارالأنوار، ج۵۷، ص۳۷۲/ نورالثقلین


۲ -۴
(زمر/ ۶)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- أَمْ هَذَا الَّذِی أَنْشَأَهُ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْحَامِ وَ شُغُفِ الْأَسْتَارِ نُطْفَهًًْ دِهَاقاً وَ عَلَقَهًًْ مِحَاقاً وَ جَنِیناً وَ رَاضِعاً وَ وَلِیداً وَ یَافِعا.

امام علی (علیه السلام)- مگر این [انسان] همان نطفه‌ای نیست که خداوند او را در تاریکی‌های رحم و غلاف‌های تودرتوی [شکم مادر] آفرید، تا به‌صورت جنین درآمد، سپس کودکی شیرخوار شد و [کم‌کم رشد کرد تا] جوانی خوش‌منظر گردید!!

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۱۸۲

 بحارالأنوار، ج۵۷، ص۳۴۹/ نورالثقلین


۲ -۵
(زمر/ ۶)

الصّادق (علیه السلام)- نَبْتَدِئُ یَا مُفَضَّلُ بِذِکْرِ خَلْقِ الْإِنْسَانِ فَاعْتَبِرْ بِهِ فَأَوَّلُ ذَلِکَ مَا یُدَبَّرُ بِهِ الْجَنِینُ فِی الرَّحِمِ وَ هُوَ مَحْجُوبٌ فِی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ ظُلْمَهًِْ الْبَطْنِ وَ ظُلْمَهًِْ الرَّحِمِ وَ ظُلْمَهًِْ الْمَشِیمَهًِْ حَیْثُ لَا حِیلَهًَْ عِنْدَهُ فِی طَلَبِ غِذَاءٍ وَ لَا دَفْعِ أَذًی وَ لَا اسْتِجْلَابِ مَنْفَعَهًٍْ وَ لَا دَفْعِ مَضَرَّهًٍْ.

امام صادق (علیه السلام)- ای مفضّل! از [سخن در مورد] آفرینش آدمی آغاز می‌کنیم، پس عبرت‌گیر. آغاز تدبیر آفرینش بچّه در رحم است فِی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ شکم و رحم و مشیمه، آنجا که راهی برای خواستن روزی ندارد و برای رفع آزار و جلب نفع و دفع ضرر راهی ندارد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۱۸۴

 بحارالأنوار، ج۵۷، ص۳۷۷/ نورالثقلین


۲ -۶
(زمر/ ۶)

الکاظم (علیه السلام)- عَنْ أَبِی‌جَرِیرٍ الْقُمِّیِّ قَالَ: سَأَلْتُ الْعَبْدَ الصَّالِحَ (علیه السلام) عَنِ النُّطْفَهًِْ مَا فِیهَا مِنَ الدِّیَهًِْ وَ مَا فِی الْعَلَقَهًِْ وَ مَا فِی الْمُضْغَهًِْ وَ مَا فِی الْمُخَلَّقَهًِْ وَ مَا یُقِرُّ فِی الْأَرْحَامِ فَقَالَ: إِنَّهُ یُخْلَقُ فِی بَطْنِ أُمِّهِ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ یَکُونُ نُطْفَهًًْ أَرْبَعِینَ یَوْماً ثُمَّ یَکُونُ عَلَقَهًًْ أَرْبَعِینَ یَوْماً ثُمَّ مُضْغَهًًْ أَرْبَعِینَ یَوْماً فَفِی النُّطْفَهًِْ أَرْبَعُونَ دِینَاراً وَ فِی الْعَلَقَهًِْ سِتُّونَ دِینَاراً وَ فِی الْمُضْغَهًِْ ثَمَانُونَ دِینَاراً فَإِذَا اکْتَسَی الْعِظَامُ لَحْماً فَفِیهِ مِائَهًُْ دِینَارٍ قَالَ اللَّهُ عَزَّ‌وَ‌جَلَ ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ فَإِنْ کَانَ ذَکَراً فَفِیهِ الدِّیَهًُْ وَ إِنْ کَانَتْ أُنْثَی فَفِیهَا دِیَتُهَا.

امام کاظم (علیه السلام)- ابوجریر قمی گوید: از امام کاظم (علیه السلام) پرسیدم: «نطفه در رحم اگر سقط شود، چه مقدار دیه دارد و اگر [در مراحل رشد بعدی سقط شود یعنی] درحالتی‌که جنین، خون بسته شده یا پاره‌گوشتی شده یا به‌صورت مخلوقی که در رحم جای گرفته است، شده باشد، دیه‌ی آن چقدر است»؟ فرمود: «در شکم مادرش به‌دنبال هم به‌صورت جدیدی تکامل می‌یابد و آفریده می‌شود؛ چهل روز نطفه است، چهل روز خون بسته، چهل روز پاره‌گوشتی جویده شده؛ آن زمانی که یک نطفه است، دیه‌اش چهل دینار است و دیه‌ی خون بسته شده، شصت دینار، دیه‌ی پاره‌ی گوشت جویده شده، هشتاد دینار و وقتی به استخوان جنین، گوشت رویید دیه‌اش صد دینار است، خدا فرموده: آن را آفرینش تازه‌ای دادیم پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است. (مؤمنون/۱۴) [و پس از آنکه روح در او دمیده شد] اگر مرد است دیه‌ی مرد دارد و اگر زن است دیه زن.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۱۸۴

 وسایل الشیعه، ج۲۹، ص۳۱۷/ نورالثقلین


۲ -۷
(زمر/ ۶)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- سُئِلَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) عَنْ مُشَابِهِ الْخَلْقِ فَقَالَ هُوَ عَلَی ثَلَاثَهًِْ أَوْجُهٍ فَمِنْهُ خَلْقُ الِاخْتِرَاعِ کَقَوْلِهِ سُبْحَانَهُ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّهًِْ أَیَّامٍ وَ خَلْقُ الِاسْتِحَالَهًِْ قَوْلُهُ تَعَالَی یَخْلُقُکُمْ فِی بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ.

امام علی (علیه السلام)- از امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مورد اموری که شبیه خلق‌کردن است، سؤال شد؛ فرمود: سه مورد است، یکی از آن موارد خلق چیز جدید است مانند اینکه خدا فرموده: آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید. (اعراف/۵۳) و مورد دیگر آفرینش، دگرگونی است، مانند این کلام خداوند که فرمود: یَخْلُقُکُمْ فِی بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۱۸۴

 بحارالأنوار، ج۵۷، ص۳۳۳/ بحارالأنوار، ج۹۰، ص۱۶

معرفی بیشتر سوره زمر

جمع زمره است به معنى دسته، جماعت، فوج [1]

مفهوم کلی سوره

خداباورى ؛

دادگاه عدل الهى در رستاخيز؛

تأثير نيرومند قرآن بر قلب انسان ؛

شب زنده دارى و عبادت .[2]

اسامی سوره

زمر، غُرَف.[3]

علت نام‌گذاری

«سوره زمر»؛ سبب نام‌گذارى اين سوره به «زمر» (فوج و گروه) تكرار اين واژه در آيات هفتادویک‌ و هفتادوسه است .

«سوره غرف»؛ از آن رو «غُرَف» (اتاق و كاخ) ناميده شده كه اين واژه در آيۀ بیستم اين سوره تكرار شده است.[4]

تعداد آیات

سوره زمر هفتادوپنج آیه دارد.[5]

تعداد کلمات

سوره زمر هزاروصدوهفتاد ودو کلمه دارد.[6] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد کلمات سوره های قرآن مختلف است)

تعداد حروف

سوره زمر چهارهزارونهصدوهشت حرف دارد.[7] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد حروف سوره های قرآن مختلف است)

اهداف و آموزه ها

هدف هاى اساسى سوره زمر عبارت اند از:

1. دعوت به توحيد؛

2. يادآورى رستاخيز و خصوصيات آن.[8]

محتوا و موضوعات

سوره زمر از چند بخش مهم تشكيل يافته است:

چيزى كه بيش از همه در سراسر اين سوره منعكس است مسالۀ دعوت به توحيد خالص مى باشد، توصيه در تمام ابعاد و شاخه هايش، توحيد خالقيت، توحيد ربوبيت، و توحيد عبادت، مخصوصا روى مسالۀ اخلاص در عبادت و بندگى خدا بارها در آيات مختلف اين سوره تكيه شده است، و تعبيراتش در اين زمينه آن چنان مؤثر است كه قلب انسان را به سوى اخلاص مى كشاند و جذب مى كند؛

مسالۀ مهم ديگرى كه در مقاطع مختلف اين سوره و تقريبا از آغاز تا انجام آن مورد توجه است مساله معاد و دادگاه بزرگ عدالت خدا است، مساله ثواب و جزا، غرفه هاى بهشتى، و سايبانهاى آتشين دوزخى، مساله ترس و وحشت روز قيامت، و آشكار شدن نتايج اعمال، و ظاهر شدن خود آنها در آن صحنه بزرگ مساله سياه شدن صورت دروغگويان و كسانى كه بر خدا افترا بستند، رانده شدن كافران به سوى جهنم، ملامت و سرزنش فرشتگان عذاب نسبت به آنها، و دعوت بهشتيان به سوى بهشت و تبريك و تهنيت فرشتگان رحمت به آنها! اين مسائل كه بر محور معاد دور مى زند آن چنان با مسائل توحيدى آميخته است كه گويى تار و پود يك پارچه را تشكيل مى دهد؛

بخش ديگرى از اين سوره كه تنها قسمت كوتاهى از آن را اشغال مى كند اهميت قرآن مجيد است، ولى اين بخش كوتاه ترسيم جالبى از قرآن و تاثير نيرومند آن در قلوب و جانها در بر دارد؛

بخش ديگرى كه آن هم نسبتا كوتاه است بيان سرنوشت اقوام پيشين و مجازات دردناك الهى نسبت به تكذيب كنندگان آيات حق مى باشد؛

و بالآخره بخشى از اين سوره نيز پيرامون مسالۀ توبه و باز بودن درهاى بازگشت به سوى خداست، و مؤثرترين آيات توبه و رحمت در اين بخش بيان شده كه شايد در قرآن آيه اى نويدبخش تر از آن در اين زمينه نباشد.[9]

فضائل، خواص و ثواب قرائت

ابى‌بن‌كعب از پيامبر خدا صلی‌الله‌عليه‌وآله نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بحواند خداوند اميد او را قطع نكرده و ثواب ترسندگان را كه از خداوند مى ترسند به او مى بخشد».

هارون‌بن‌خارجه از امام صادق عليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: «هر كه سوره زمر را بخواند خدا شرافت دنيا و آخرت را به او مى بخشد و او را بدون مال و فاميل عزيز مى گرداند تا هر كه او را ببيند شكوهش به وى نموده شده، و جسدش بر آتش حرام گردد و براى او هزار شهر در بهشت ساخته شود كه در هر شهرى هزار كاخ بوده و در هر كاخى صد حوريه مى باشد و علاوه براى او دو چشمه جارى و دو چشمه جوشان و دو بوستان خرم و حوريان پرده‌نشين در خيمه ها مى باشد.[10]

محل نزول

همه آيات سوره زمر طبق گفته «مجاهد و قتاده و حسن» مكى مى باشد. و برخى گفته اند: سه آيه اين سوره در مدينه نازل شده كه درباره «وحشى» قاتل «حمزه» و از اول آيه (قُلْ يا عِبادِيَ) تا آخر آيه سوم مى باشد .[11]

زمان نزول

سوره زمر در دوران اخير زندگى مسلمانان در مكه، يعنى پس از معراج و قبل از هجرت فرود آمده است.[12]

فضای نزول

مشركان از آن حضرت خواسته اند از دعوت خود دست بردارد و متعرض خدايان آنها نشود و او را از غضب خدايان خود ترسانده اند و نيز او را به عبادت آنها خوانده اند، اين جريان سبب نزول سوره زمر با آن لحن موكد گرديده است.

علاوه بر اين سوره مباركۀ زمر مسئله توحيد و يگانگى خدا و نفوذ قدرت او را در اراده كائنات در حدّ اعلى از راه عقل و وحى آسمانى بيان مى كند و از آنها نتيجه مى گيرد كه خلقت و تدبير كائنات در دست خداست، عبادت و اطاعت خاص اوست و نيز مسئله معاد را مطرح كرده و در آخر مى فرمايد: متّقيان گروه گروه به بهشت و كفّار فوج فوج رهسپار آتش خواهند شد.

راه زندگى آن نيست كه انسان در دفع مضرات و جلب منافع به مجسمه ها و مخلوق روى آورد و زندگى خويش را با رسومات از خود ساخته به آخر رساند و گرنه خلقت او عاطل و باطل خواهد بود، خدا از خلقت او غرضى دارد، رسيدن به آن هدف و غرض، در اطاعت و زندگى از نظر خداست.[13]

ترتیب در مصحف

سوره زمر در چينش كنونى قرآن سى‌ونهمين سوره به شمار می آید.[14]

ترتیب بر اساس نزول

سوره زمر پنجاه‌ونهمين سوره در ترتيب نزول است و بعد از سوره سبأ نازل شده است.[15] (لازم به ذکر است اقوال در ترتیب نزول سوره های قرآن مختلف است)

ارتباط با سوره قبلی

خداوند متعال سوره ص را با ذکر قرآن و اهمیت آن به پایان رسانیده است و سوره زمر را هم با مطالبی در مورد قرآن آغاز می کند.

ویژگی

سوره زمر از سور مثانی می باشد مثانی سوره هایی هستند که بعد از سور مئین قرار گرفته اند و زیر صد آیه دارند مانند اینکه سور مئین مبادی باشند و توالی آن مثانی آن فرض شده اند.[16]

سوره های مثانی عبارتند از: احزاب و حجّ و قصص و نمل و نور و انفال و مریم و عنکبوت و روم و یس و فرقان و حجر و رعد و سبأ و فاطر و إبراهیم و ص و محمد و لقمان و زمر.[17]

روايتى است كه از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده كه فرمود: خداوند هفت سوره طوال را به جاى تورات و سوره هاى مئين را به جاى انجيل و سوره هاى مثانى را به جاى زبور به من داد، و پروردگارم مرا با دادن سوره هاى مفصّل فزونى بخشيد.[18]

آیۀ مشهور باز بودن راه توبه برای همگان « قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِم …» (آیه پنجاه و سوم) در این سوره است.


[1]قاموس قرآن، ج 3، ص 179

[2]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 21

[3]همان، ص 23

[4]همان

[5]الكشف و البيان، ج 8، ص 220

[6]همان

[7]همان

[8]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 24

[9]تفسير نمونه، ج 19، ص 360-359

[10]ترجمه تفسير مجمع‌البيان، ج 21، ص 138

[11]همان

[12]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23

[13]تفسير احسن‌الحديث، ج 9، ص 259-258

[14]تفسير قرآن مهر، ج 18، ص 23

[15]التمهيد في علوم القرآن، ج 1، ص 136

[16]زاد المسير فى علم التفسير، ج 4، ص 141

[17]التمهید في علوم القرآن، ج1، ص 313

[18]جامع البيان فى تفسير القرآن، ج 1، ص 34